سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

 

ویژه نامه ماه رجب

رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده ‌اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت‌ به پایه آن نمی ‌رسد

 

فضائل ماه رجب و لیلة الرغائب

هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازده ‌گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداست ‌برخوردار می ‌باشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم‌» یعنی برخوردار از حرمت ‌یاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام می ‌باشد.
رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده ‌اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت‌ به پایه آن نمی ‌رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور می‌گردد .»
امام هفتم (علیه السّلام) فرموده ‌اند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرین‌تر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد.
از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: رجب ماه استغفار امت من است، پس در این ماه طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را «اصب‌» می‌گویند زیرا که رحمت ‌خداوند در این ماه بر امت من بسیار ریخته می‌شود پس بسیار بگوئید استغفر الله و اسئله التوبة.
در حدیث است که حضرت نوح(علیه السّلام) روز اول این ماه سوار بر کشتی شد و نجات یافت و فرمودند: کسانی که با او هستند روزه بدارند و هر که این روز را روزه بدارد آتش عذاب یک سال از او دور می ‌شود و نیز طبق سخن حضرت صادق(علیه السّلام) خواندن زیارت امام حسین(علیه السّلام) در روز اول این ماه مستحب و تأکید شده است.
پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: رجب برای امّت من ماه استغفار است پس در این ماه به محضر پروردگار از گناهان خویش پوزش طلبید که خداوند بخشنده‌ ای مهربان است.
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: روزه بیست و هفتم رجب را از دست مده که آن روزی است که مقام نبوّت به محمّد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) داده شد و ثواب آن برای شما به اندازه ثواب شصت ماه است.

نام‌های رجب
ماه رجب، به دلیل برخورداری از مزایای گوناگون و توجه به ابعاد معنوی آن، نام‌های دیگری نیز دارد؛ نام‌هایی مثل ماه آمرزش خواهی (شهرُ الاستغفار)؛ ماه تک (رَجَبُ الفَرد) به دلیل تنها واقع شدن و جدا شدن آن از سایر ماه‌های حرام؛ سرشار (رَجَبُ الاَصَبّ) به دلیل نزول سرشار رحمت الهی؛ ماه امیرمؤمنان (شهرُ امیرِالمؤمنین)، ریسمان الهی و اَصَمْ یعنی برخوردار از فضیلت‌های بسیار.

مناسبت‌های رجب
ماه رجب، از ماه‌های بزرگی است که طلوع سه امام معصوم، امام علی علیه ‌السلام ، امام محمد باقر علیه ‌السلام و امام جواد علیه ‌السلام را در آن شاهدیم و شروع بزرگ ترین جنبش تاریخ بشری، یعنی برانگیخته شدن پیام آور مهر و محبت، محمد مصطفی (صلی‌ الله ‌علیه ‌و‌ آله و سلّم) برای هدایت و سعادت انسان‌ها، در آن اتفاق افتاده است. یاد و نام پیشوایان شهید این ماه، حضرت امام موسی کاظم علیه ‌السلام و امام هادی علیه‌ السلام و نیز پیام‌ آور کربلا، زینب کبری علیه السلام گرما‌ بخش دل‌های مؤمنان است و نیمه رجب هم، پذیرای معتکفان کوی دوست خواهد بود و شاهدِ خلوتِ مشتاقان

فلسفه ماه‌های حرام
ماه رجب، یکی از چهار ماه حرام است که در آن از جنگ و خون‌ریزی نهی شده است. تحریم جنگ در این چهار ماه، یکی از راه‌های پایان دادن به جنگ‌های طولانی و وسیله‌ ای برای دعوت به صلح و آرامش بود؛ زیرا هنگامی که جنگ‌جویان چهار ماه از سال اسلحه را بر زمین گذاشته و صدای چکاچک شمشیرها خاموش گردد و مجالی برای تفکر و اندیشه به وجود آید، احتمال پایان یافتن جنگ بسیار زیاد است. اسلام در هر سال برای پیروان خود یک آتش ‌بس چهارماهه اعلام می‌دارد که این خود نشانه روح صلح‌ طلبی اسلام است. البته اگر دشمن بخواهد از این قانون اسلامی سوء استفاده کند و حریم ماه‌های حرام را بشکند، اجازه مقابله به مثل به مسلمانان داده شده است.

لیلة الرغائب ( شب آرزوها )
از جمله شبهای بزرگ و با عظمت ماه رجب شب جمعه اول این ماه است.معروف به لیلة الرغائب، اعمال مخصوصی در این شب ذکر شده که به واسطه آن اعمال برکات و پاداش فراوان بر انسان سرازیر می‌شود.
رغائب جمع رغیبه است به معنی «امرٌ مرغوب فیه عکاء کثیر» یعنی شبی که در آن عطاها و مواهب فراوان بدست می ‌آید در حدیث است شب جمعه اول این ماه احیاء و بیداری و نیایش فضیلت ویژه دارد و موجب دست‌یابی به عطایای ارزشمند حضرت پروردگار است، در حدیث است که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ملائکه این شب را به این نام نهادند و محدثان در کتاب‌های دعا نمازی با کیفیت مخصوصی در این شب ذکر کرده‌ اند که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس این نماز را در این شب انجام دهد ثواب این نماز به نیکوترین صورت با روی خندان و درخشان و با زبانی فصیح در شب اول قبر در حضور این فرد ظاهر شود و به او می‌ گوید: ای دوست من مژده می ‌دهم تو را که از هر شدّت و سختی نجات یافتی، نمازگزار می‌گوید: تو کیستی که من تاکنون چنین صورتی زیبا با چنین جلوه ‌ای ندیدم و سخنی شیرین‌تر از کلام تو نشنیده ‌ام و بویی بهتر از بوی تو نبوئیدم در پاسخ می‌گوید: من همان نماز لیلة الرغائبم که شما انجام دادی. امشب آمده‌ ام نزدت باشم تا حق را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من در عرصه قیامت سایه بر سر تو خواهم افکند پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد.

کیفیت اعمال لیلة الرغائب
روز پنج شنبه اول آن ماه روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می شود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر "سبوح قدوس رب الملائکة والروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم" گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر "سبوح قدوس رب الملائکة والروح" گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد

سیزدهم ماه رجب و اعمال اعتکاف
از جمله فضیلت ماه رجب آن است که ایام البیض در آن واقع شده یعنی روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم و اعتکاف برای خدا و روزه ‌داری، در آموزه‌ های دینی بر آن تأکید و سفارش شده است.
و نیز ولادت حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) در روز سیزدهم همین ماه واقع شده.

اعمال ام داوود
یکی از عبادتها و دعاهای معروف که در ماه رجب به انجام آن تأکید شده، اعمال ام‌ داوود است. در کتب حدیث نقل شده، جوانی در عراق که اهل معرفت بود به دست منصور دوانیقی به مدت طولانی در زندان او گرفتار شده بود که نامش داوود بود. مادرش تاب و توان خود را در فراق پسر از دست داده بود، روزی به خدمت امام صادق(علیه السّلام) رفت و داستان را نقل کرد و از آن حضرت چاره‌ جویی نمود. حضرت فرمود: آیا می‌دانی این ماه، ماه رجب است و دعا در آن زود به اجابت می‌رسد آنچه را که می‌گویم دقیقاً انجام ده تا فرزندت از زندان رهایی یابد.
ابتدا سه روز، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم رجب را روزه ‌بدار و روز پانزدهم هنگام ظهر غسل کن و 8 رکعت نماز به جا بیاور. (کیفیت نماز در مفاتیح الجنان ذکر شده به آن مراجعه کنید). همین که نماز را خواند پس از مدّت کمی پسرش آزاد شد پس از آن ام داوود خدمت امام صادق(علیه السّلام) رسید و پس از عرض سلام خبر رهایی پسرش را به او رساند. امام صادق(علیه السّلام) فرمود: منصور دوانیقی در یکی از شب‌ها جدّم علی بن ابی طالب (علیه السّلام) را در خواب دید که به او هشدار داد: هرچه زودتر فرزندم داوود را آزاد کن و گرنه تو را در آتش می ‌اندازم. منصور هنگامی که آتش را در مقابل خود دید دستور داد که داوود را آزاد کنند.

بیست و هفتم ماه رجب
روز بیست و هفتم ماه رجب روز مبعوث شدن پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به رسالت و پیامبری است و روزه گرفتن در این روز مستحب و ثواب ویژه دارد برای هر کدام از این شب‌ها اعمال مخصوصی ذکر شده است.

 

ویژه نامه ولادت امام محمد باقر (علیه السلام)


 سپیده سخن

 پدر آن بزرگوار حضرت علی بن الحسین، امام سجاد علیه السلام و مادر گرامی‏اش فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است. به این ترتیب آن حضرت از طرف پدر و مادرش هاشمی و علوی می‏باشد. امام باقر علیه السلام سه سال و شش ماه با جدش امام حسین علیه السلام و 34 سال با پدرش امام زین العابدین علیه السلام زندگی کرده و 19 سال و ده ماه نیز مدت امامت آن حجت الهی به طول انجامید.
پیشوای پنجم در دوران زندگی خویش با 10 تن از خلفای ستمگر اموی (از معاویة ابن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک) معاصر بود و سال‏های امامت آن حضرت با 5 تن از همین خلفاء مقارن شد.
این 5 حاکم عبارتند از:
1- ولید بن عبدالملک (متوفی 96، ششمین خلیفه اموی)
2- سلیمان بن عبدالملک (متوفی 99)
3- عمر بن عبدالعزیز (متوفی 101)
کرامات امام باقر علیه السلام
4- یزید بن عبدالملک (متوفی 105)
5- هشام بن عبدالملک (متوفی 125)
امام باقر علیه السلام د ر دوره امامت‏ خویش فرصت‏ های مناسبی را برای گسترش فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، استحکام معارف شیعی و ترویج آن در میان اقشار مختلف مسلمانان به دست آورد.
در آن دوران حساس و بحرانی، امام پنجم نهضت فکری و فرهنگی گسترده‏ ای را آغاز نمود و شاگردان مهمی را تربیت کرد. از مهم‏ترین شاگردان و یاران آن حضرت می‏توان به: زرارة بن اعین، حمران بن اعین، حسن بن حسن بن حسن علیه السلام، زید بن علی بن الحسین علیهما السلام، سلیم بن قیس هلالی، جابر بن عبدالله انصاری، جابر بن یزید جعفی، بکیر بن اعین، ابان بن تغلب، فضیل بن سار، لیث‏بن بختری معروف به ابو بصیر، محمد بن مسلم ثقفی، ابو حمزه ثمالی و ... اشاره کرد. شیخ طوسی معروف‏ترین شخصیت نگار شیعی نام 468 نفر از شاگردان امام باقر علیه السلام را فهرست کرده است.
حضرت باقر علیه السلام در روز دوشنبه، هفتم ذی الحجه سال 114 ه . ق در سن 57 سالگی به فرمان هشام بن عبدالملک، دهمین خلیفه بنی‏امیه مسموم و در مدینه به شهادت رسید و در کنار مرقد پدر گرامی‏ اش حضرت سجاد علیه السلام در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
در مورد مقام و عظمت امام باقر علیه السلام به گفتاری حکیمانه از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بسنده می‏کنیم: آن حضرت روزی از امام باقر علیه السلام یاد کرده و به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «انک ستدرک رجلا منی اسمه اسمی و شمائله شمائلی، یبقر العلم بقرا; ای جابر! تو مردی از خاندان مرا درک خواهی کرد که همنام و هم شمایل من است. او سرچشمه‏ های علم و دانش را می‏شکافد و به دیگران توضیح داده و تفسیر می‏کند.»
در این مجال برآنیم که گوشه‏ای از کرامات و فضائل آن یادگار نبوت و ستاره فروزان علم و تقوی را بیان کنیم.

شفای نابینا
ابوبصیر از شاگردان برجسته امام باقر علیه السلام بود. او از بینایی محروم بود و از این جهت‏ شدیدا رنج می‏ برد. روزی به حضور امام باقر علیه السلام شتافته و از آن حضرت پرسید: آیا شما وارث پیامبر هستید؟
امام: بلی.
- آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله وارث تمام پیامبران و وارث علوم و دانش‏های آنان بود؟
امام: بلی.
- شما می‏توانید مرده را زنده کنید و کور مادرزاد را معالجه نمایید و از آنچه که مردم در خانه‏ هایشان می‏خورند، خبر دهید؟
امام: بلی. ما همه این‏ها را به اذن خداوند انجام می‏دهیم.
او می‏گوید: در این هنگام امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابابصیر! نزدیک بیا. من نزدیک حضرت رفتم. آن حضرت با دست مبارک خود روی چشمان مرا مسح نمود. در این حال من خورشید و آسمان و زمین و خانه‏ ها و هرچه در شهر بود همه را دیدم.
آن گاه به من فرمود: آیا می‏خواهی که این چنین باشی و در روز قیامت‏ حساب تو مانند بقیه مردم باشد و خداوند هرچه را اراده فرمود، همان شود یا می‏خواهی به حال اول برگردی و بدون حساب به بهشت‏ بروی؟! ابوبصیر گفت: می‏خواهم به حال اول برگردم.
پیشوای پنجم بار دیگر دست‏ بر چشمان ابوبصیر کشید و چشمان او به حال اول برگشت.

در اندیشه یاران
پرورش یافتگان مکتب امام باقر علیه السلام آن چنان هوشمندانه عمل می‏کردند که هر کدام در هر منطقه‏ ای که حضور داشتند، تمام مخالفین و دشمنان اسلام و اهل بیت علیهم السلام از نفوذ و عظمت آنان در هراس بودند. آنان با فعالیت‏های فرهنگی و سیاسی خود طرح‏ها و نقشه‏ های شیطانی حکومت‏های ستمگر را افشا نموده و با سخنان روشنگرانه، حقانیت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را به گوش مردم می‏رساندند. این فعالیت‏ها آنچنان مؤثر بود که طاغوت‏های زمان، وجود آنان را تحمل نکرده و دستور قتلشان را صادر می‏کردند.
امام باقر علیه السلام در این میان از راه‏های مختلفی به یاران خویش کمک نموده و در حفظ جان آنان می‏کوشید. داستان زیر در عین اینکه یکی از کرامت‏های مهم حضرت به شمار می‏رود از شیوه‏ های مختلف آن حضرت در یاری رساندن به دوستانش نیز حکایت دارد:
جابر جعفی یکی از مهم‏ترین یاران و شاگردان امام باقر علیه السلام است. او 18 سال در مدینه از محضر امام باقر علیه السلام بهره برد و هزاران حدیث نورانی را در سینه خود جای داده بود. وی داستانی شنیدنی دارد که در این جا می‏خوانیم:
نعمان بن بشیر در سفر به مدینه جابر را همراهی می‏نمود. او می‏گوید: هنگامی که به شهر رسیدیم مستقیما به زیارت امام باقر علیه السلام شرفیاب شدیم. موقع برگشت، وی با خوشحالی تمام از امام علیه السلام خداحافظی کرده و با هم به سوی عراق رهسپار شدیم. روز جمعه بود که به نزدیک چاه «اخیرجه‏» رسیدیم. در آن جا نماز ظهر را خوانده و بعد از اندکی استراحت‏ به راه افتادیم. در این هنگام ناگاه مرد بلند قامت و گندمگونی نزد جابر آمد و نامه‏ ای به او داد. جابر آن را گرفت و بوسید و بر چشمانش نهاد. در آن نامه نوشته شده بود: «از جانب محمد بن علی به سوی جابر بن یزید.» جای مهر در آن نامه تر و تازه بود، به همین جهت، جابر به آن مرد بلندقامت گفت: از پیش امام باقر علیه السلام چه ساعتی حرکت کرده‏ ای؟
مرد ناشناس : همین لحظه!
جابر: قبل از نماز یا بعد از نماز؟
مرد ناشناس: بعد از نماز.
جابر به خواندن نامه مشغول شد، اما با خواندن آن هر لحظه چهره‏اش دگرگون می‏شد و نشانه‏ های ناراحتی در رخسارش نمایان می‏گردید، تا اینکه به آخر نامه رسید، او نامه را با خود داشت و ما همچنان به حرکت‏ خود ادامه دادیم. از وقتی که جابر نامه را خوانده بود ، دیگر او را شادمان ندیدم تا اینکه شب به کوفه رسیدیم و من در منزل خود به استراحت پرداختم.
چون صبح شد، به خاطر احترام و بزرگداشت جابر به نزدش رفتم. با شگفتی تمام دیدم از خانه‏ اش بیرون آمده و به سوی من می‏آید اما مانند کودکان تعدادی مهره استخوانی و قاب که با آن بازی می‏کنند به گردن انداخته و بر یک چوب نی سوار شده و دیوانه‏ وار می‏گوید:
اجد منصور بن جمهور امیرا غیر مامور «منصور بن جمهور را فرماندهی می‏بینم که فرمانبردار نیست.»
و اشعاری از این قبیل می‏خواند. او به من نگاه کرد و من هم به او. او به من چیزی نگفت و من هم با او حرفی نزدم. هنگامی که این شاگرد بزرگ امام باقر و دانشمند برجسته را در چنین حالی دیدم، دلم به حالش سوخت و گریه کردم. کودکان و سایر مردم به اطراف ما جمع شدند. جابر به همراه کودکان جست و خیز می‏کرد و به میدان بزرگ کوفه (رحبه) آمد. مردم به همدیگر می‏گفتند:
«جن جابر; جابر دیوانه شده است.»
به خدا سوگند چند روزی نگذشت که از جانب هشام بن عبدالملک نامه‏ ای به والی کوفه رسید. او در آن نامه به حاکم کوفه دستور داده بود که: «مردی در کوفه به نام جابر بن یزید جعفی است، او را یافته و گردنش را بزن و سرش را نزد ما بفرست.» حاکم کوفه بعد از خواندن نامه متوجه اهل مجلس شد و گفت: جابر بن یزید جعفی کیست؟ گفتند: خدا تو را اصلاح کند. او مردی دانشمند و فاضل و محدث بود که بعد از انجام مراسم حج و برگشتن از خانه خدا دیوانه شد و هم اکنون روزها در میدان بزرگ شهر بر نی سوار شده و با کودکان بازی می‏کند.
حاکم به اتفاق جمعی آمد و از بالای بلندی، میدان را نگریست. او را دید که بر نی سوار است و به همراه بچه‏ ها بازی می‏کند. گفت: «خدا را شکر که مرا از کشتن او بازداشت!» نعمان بن بشیر در ادامه می‏گوید: از این ماجرا چندی نگذشته بود که منصور بن جمهور وارد کوفه شد و گفته‏ های جابر به حقیقت پیوست.

ب) سیمای حقیقت
ابوبصیر از دوستان روشن دل اما باقر علیه السلام در یکی از سال‏ها در مراسم حج‏ به همراه آن امام طواف می‏کرد. او می‏گوید: از زیادی صداها و تکبیرهای حجاج به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم: «ما اکثر الحجیج و اکثر الضجیج ; چه قدر حاجی زیاد شده است و سر و صداها چه قدر بیشتر شده.»
در این موقع امام علیه السلام فرمود: «یا ابا بصیر! ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج; ای ابابصیر! چه قدر حاجی کم است اما سر و صدا زیاد است.» آیا می‏خواهی راستی گفته‏ ام را ثابت کنم و خودت با چشم خویش حقیقت گفتار مرا ببینی؟
عرض کردم: چه طور ممکن است ای مولای من؟!
فرمود: «جلوتر بیا!» من به امام باقر علیه السلام نزدیک شدم. دست مبارک را بر چشم‏ هایم کشید و چند جمله دعا کرد. در این حال من بینایی خود را باز یافتم. امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا بصیر! حالا به حاجیان طواف کننده بنگر. هنگامی که به جمعیت نگاه کردم، بسیاری از مردم را به صورت میمون و خوک‏ هایی دیدم که در گرد کعبه در حالت‏ حرکت‏ بودند و افراد با ایمان و حاجیان حقیقی در میان آنان مانند نوری در ظلمات می‏درخشیدند. عرض کردم: «ای مولای من! درست فرمودی و حقیقت گفتار شما بر من ثابت‏ شد، «ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج; چه قدر حاجی کم و سر و صدا زیاد است.» آن گاه حضرت لب‏ های مبارک را به حرکت در آورد و با خواندن دعائی، چشم‏های من به حالت اول برگشت