مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان
بگذار بمیرم که طرفدار نداری ¤
آقایی و ارباب ولی یار نداری ¤
جز نیمه شعبان که پراز جشن و سرور است ¤
تنهایی و در شهر
خریدار نداری . . .
" اللهم عــجـــل لولیک الفرج "
نترس مشت? ...
ه?و? ن?ست ...
حاج رجب محمد زاده ست ...
ه?و? ن?ست ...
حاج رجب محمد زاده ست ...
نترسین دوستان...
ه?و? ن?ست ...
حاج رجب محمد زاده ست ...
کس? که 28 ساله نتونسته ?ه لقمه غذا تو دهنش بذاره ...
با ن? غذا م? خوره ...
صورتشو زمان? از دست داد که تو ?ه ظهره سوزان
داشت واسه رزمنده ها ?خ م? شکست،
همون وقت بود که خمپاره به صورتش خورد و داغون شد .
وقت? م? خواد واسه ز?ارت به حرم امام رضا بره،
همه با د?دنش فرار م? کنن ...
م? ترسن و اون هر بار که م?ب?نه 70 در صد جونشو
داده برا? ا?ن مملکت و ا?ن همه با اون ب? مهر?
م?شه ،چند م? شکنه . ؟ ..
همسرش م?گه :هربار که کس? از همسرم وحشت م?کنه
و پا به فرار م?گذاره روح?ه اون به هم م?ر?زه و
به هم?ن خاطر گاه? تا چند روز از خونه خارج نم?شه
و گوشه اتاق م?شینه و به پوت?نها و لباس رزمش چشم م?دوزه ...
حاج رجب در سال? که خ?ل? از ما هنوز به دن?ا ن?ومده
بود?م،ز?با??ش را برا? ناموس ا?ن مملکت از دست داد،
او 28 ساله به سخت? نفس م? کشه تا من و تو راحت نفس بکش?م .
به س?مت?ش، مرد واقع? ا?نه،
نه ا?ن به ظاهر مردا? دن?ا? مجاز?،
ا?ن مرده که به خاطر ناموس
و وطن پرست? از همه چ?زش گذشته ...
وطن پرست? ?عن? ا?ن ...
دوستان من به هیچکس بی احترامی نمیکنم ...
فقط دارم بهتون نشون میدم غیرتو
نترس مشت? ...
ه?و? ن?ست ...
حاج رجب محمد زاده ست ...
ه?و? ن?ست ...
حاج رجب محمد زاده ست ...
نترسین دوستان...
ه?و? ن?ست ...
حاج رجب محمد زاده ست ...
کس? که 28 ساله نتونسته ?ه لقمه غذا تو دهنش بذاره ...
با ن? غذا م? خوره ...
صورتشو زمان? از دست داد که تو ?ه ظهره سوزان
داشت واسه رزمنده ها ?خ م? شکست،
همون وقت بود که خمپاره به صورتش خورد و داغون شد .
وقت? م? خواد واسه ز?ارت به حرم امام رضا بره،
همه با د?دنش فرار م? کنن ...
م? ترسن و اون هر بار که م?ب?نه 70 در صد جونشو
داده برا? ا?ن مملکت و ا?ن همه با اون ب? مهر?
م?شه ،چند م? شکنه . ؟ ..
همسرش م?گه :هربار که کس? از همسرم وحشت م?کنه
و پا به فرار م?گذاره روح?ه اون به هم م?ر?زه و
به هم?ن خاطر گاه? تا چند روز از خونه خارج نم?شه
و گوشه اتاق م?شینه و به پوت?نها و لباس رزمش چشم م?دوزه ...
حاج رجب در سال? که خ?ل? از ما هنوز به دن?ا ن?ومده
بود?م،ز?با??ش را برا? ناموس ا?ن مملکت از دست داد،
او 28 ساله به سخت? نفس م? کشه تا من و تو راحت نفس بکش?م .
به س?مت?ش، مرد واقع? ا?نه،
نه ا?ن به ظاهر مردا? دن?ا? مجاز?،
ا?ن مرده که به خاطر ناموس
و وطن پرست? از همه چ?زش گذشته ...
وطن پرست? ?عن? ا?ن ...
دوستان من به هیچکس بی احترامی نمیکنم ...
فقط دارم بهتون نشون میدم غیرتو