سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

نظر
0832.jpg

 

 

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: وقت هیچ نمازی فرا نرسد مگر این که فرشته ای در میان مردم ندا می دهد: مردم برخیزید و آتش هایی را که بر پشت تان افروخته اید با نماز خود فرو نشانید و خاموش کنید. «من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 208، ح 624»

***

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: هرگاه بندة مؤمن به نماز بر خیزد، خدا به او نظر کند تا زمانی که از نماز فارغ شود و رحمت خدا از بالای سرش تا افق آسمان بر او سایه افکند و فرشته ها اطراف او را تا افق آسمان احاطه کنند و خداوند فرشته ای را مأمور نماید که بالای سر او قرار گیرد و بگوید اگر تو می دانستی که چه کسی به سوی تو نگاه می کند و با چه کسی مناجات می کنی هرگز از جای خود (مکان نماز) دور نمی شدی. «فروع کافی، ج 3، ص 268، ح 5»

***

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: شفاعت من در قیامت نصیب کسی که نماز واجب خود را از وقت اش به تأخیر اندازد، نمی شود. «بحار الانوار، ج 80، ص 11»

***

امام صادق - علیه السلام - فرمود: بدان که نماز عاملی بازدارنده از سوی خدا در زمین است؛ پس هر کس دوست دارد بداند از نمازش چه مقدار سود برده، ببیند چه قدر نماز او را از کارهای زشت و ناپسند بازداشته؟ به همان اندازه از نماز بهره برده است. «معانی الاخبار، ص 237»

***

امام صادق - علیه السلام - فرمود: اولین چیزی که انسان برای آن حسابرسی می شود، نماز است؛ اگر نماز او پذیرفته شد، اعمال دیگر او نیز پذیرفته می شود و اگر نمازش پذیرفته نشد، عمل های دیگرش نیز پذیرفته نمی شود. «وسایل الشیعة، ج 4، ص 38»

***

 

http://www.soalcity.ir/


نظر

تعدادی از دانشمندان جمع شدند تا با تحقیق در متن قرآن ؛ خطا و اشتباهی در آن بیابند و به این ترتیب قرآن را رد کنند!!!!.
لذا بسیار در متن قرآن و کلمات آن دقت کردند تا اینکه به این آیه رسیدند که در مورد داستان حضرت سلیمان است که وقتی مورچه ای لشکر حضرت سلیمان را میبیند به سایر مورچه ها میگوید :پناه بگیرید تا لشکر سلیمان شما را خرد نکنند
(لایحطمنکم)
در حالی که:
 این کلمه با مصدر (تحطیم = خرد شدن شیشه) در زبان عربی فقط در مورد شیشه به کار میرود اما مورچه ها آن را درباره ی خود بکار برده اند.!!!
پس این اشکالی است که میتوان به متن قرآن گرفت !!!!
بعد از آن یک دانشمند استرالیایی در تحقیقات علمی خود کشف کرد که:بیش از 75 درصد از غشای خارجی بدن مورچه ها را شیشه تشکیل میدهد
و با کشف این معجزه ی قرآن بلافاصله به اسلام ایمان آورد و مسلمان شدنش را اعلام نمود
انتشاردهید به افتخار اسلام

.

https://facenama.com/serat213


نظر
چگونه یک شخص بی نماز را به نماز دعوت کنیم؟

نماز

دعوت به نماز، امر به معروفی است که ستون و اساس دین را هدف خود قرار داده است و برای انجام آن باید بدانید که: وقتی شما بر بالای یک بلندی ایستاده اید و منظره ای بسیار باشکوه می بینید، توصیف این منظره برای دوستان که در پایین ایستاده، او را مانند شما به وجد نمی آورد. باید دست او را بگیرید و بالا ببرید، تا او نیز ببیند و بعد می فهمد آنچه را که شما فهمیده بودید. بنابراین باید زاویه نگاه یک مومن نماز خوان را برای کسی که تارک نماز است، ایجاد کنید.

کسی که نماز نمی خواند، به جایگاه خود در هستی توجه ندارد و اگر سخنی از ایمان و خدا می گوید، بیش تر لقلقه زبانی اوست. و الا این شخص یا مرگ را پوسیده شدن و تمام شدن می داند، که با این نگاه پوچی به او هجوم می آورد و از زندگی ساقط می شود. یا اینکه حقیقت را می یابد و با دیدن زندگی جاودان، ترک نماز، در نظرش یک بلاهت محض خواهد بود.
البته می توان با زاویه دید محدود این انسان ها، همراه شد و سخنانی در حد خودشان گفت! از این کلام به شدت در سطح پایین که  خواص نماز در سلامت جسم را بیان کنید. تا اینکه اثرات نماز در آرامش معنوی و روحی را بشمارید.

اما حقیقت بسیار فراتر از این امور است. آیت الله دستغیب در ابتدای کتاب گناهان کبیره خود، مثال زیبایی دارند و آن اینکه فرض کنید در زمان قدیم با کاروانی عازم مسافرت هستید. در یکی از کاروانسراها، راهنمای کاروان را می بینید که بسیار نگران و شدیدا در جنب و جوش است. به این دلیل که تا منزل بعدی راه سختی در پیش دارید و باید حسابی خود را مهیا کنید و آب بردارید و ... حال شما چگونه خواهد شد؟ ایا بی تفاوت می نشینید و او را نگاه میکنید؟

حال ما در مسیر سیر به سمت قیامت قرار گرفته ایم و خواه ناخواه این مسیر را می پیماییم. راهنمای این کاروان کسی مانند امیرالمومنین(ع) است که می فرماید: «لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقِینا؛[1] اگر تمام پرده های غیب کنار روند، بر یقین من افزوده نمی شود.» و همین ایشان است که با آن همه عبادت و فضیلت، چنان در محراب می گرید و می نالد که تمام صورتش خیس شده و می گوید: «آهِ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ وَحْشَةِ الطَّرِیقِ وَ عِظَمِ الْمَوْرِدِ؛[2] آه آه از کمى توشه و دورى راه و درازى سفر و سختى ورودگاه، و ترس و وحشت راه‏
 چگونه می توان لحظه ای از این منظر ماجرا را نگریست و در غفلت به سر برد.

کتابهاى زیر در مورد نماز توصیه مى ‏شود.
راز نماز؛ محسن قرائتى
راز نماز؛ بى ‏آزار شیرازى
پرواز در ملکوت؛ امام خمینى(ره)
از ژرفاى نماز؛ سید على خامنه ‏اى
گفتار رمضان (طنطاوى )؛ ترجمه احمد آرام
این است نقش عبادات؛ محمد باقر صدر

پی نوشتها:
[1]. ارشاد القلوب، ج 2، ص 212.
[2]. إرشاد القلوب إلى الصواب ج‏2، ص 218.

 

http://www.soalcity.ir/node/110


نظر

داستانی زیبا از زندگی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم

بسم الله الرحمن الرحیم

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم کَانَ فِی سَفَرٍ یَسِیرُ عَلَى نَاقَةٍ لَهُ إِذَا نَزَلَ فَسَجَدَ خَمْسَ سَجَدَاتٍ فَلَمَّا أَنْ رَکِبَ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا رَأَیْنَاکَ صَنَعْتَ شَیْئاً لَمْ تَصْنَعْهُ فَقَالَ نَعَمْ اسْتَقْبَلَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَبَشَّرَنِی بِبِشَارَاتٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَجَدْتُ لِلَّهِ شُکْراً لِکُلِّ بُشْرَى سَجْدَةً.الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏2 ؛ ص98

امام صادق علیه السلام فرمودند: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سفری سوار بر ناقه(شتر) خودشان بودند ناگاه از مرکب فرود آمدند و پنج سجده به جا آوردند پس زمانی که سوار بر شتر شدند اطرافیان گفتند یا رسول الله ما دیدیم شما کاری انجام دادید که تا به حال(به صورت علنی و در مقابل نگاه اطرافیان) انجام نداده بودید پس حضرت فرمودند آری جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و بشارت هایی از خدای عز و جل به من داد پس من برای شکر از خدای متعال برای هر بشارتی یک سجده به جا آوردم.

شما اگر در جمعی باشید و بشارتی به شما برسد چه می کنید؟

آیا این اتفاق برایتان افتاده است که در مقابل یک بشارت یا نعمت هیچ چیز نتواند مانع قلب لبریز از محبتتان به خدای متعال شود و این قلب شما را به خضوع در مقابل خدایی که دوستش دارید بکشاند و مخلصانه پیشانیتان را در مقابل خدای عالم هستی بر روی خاک بگذارید و به بندگی او که یگانه خالق بی همتا است افتخار کنید؟

چرا عده ای قلبشان این قدر دلتنگ خدایشان هست که به خاطر هیچ سختی حاضر نیستند از این محبتی که به خدایشان و دوستان او دارند دست بردارند و غفلت زندگیشان را فرا بگیرد و از صفای بندگی خارجشان کند و همیشه و در همه حال شاکرند؟

اگر از محبتی که در قلبمان داریم غافل نباشیم از شکر و بندگیش فاصله می گیریم؟

آیا با اعمال و عقائد و افکارمان به خودمان ثابت می کنیم که خدایمان را از همه چیز بیشتر دوست داریم؟

چرا عده ای حتی یک بار هم طعم این... لینک