سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

نظر

داستانی زیبا از زندگی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم

بسم الله الرحمن الرحیم

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم کَانَ فِی سَفَرٍ یَسِیرُ عَلَى نَاقَةٍ لَهُ إِذَا نَزَلَ فَسَجَدَ خَمْسَ سَجَدَاتٍ فَلَمَّا أَنْ رَکِبَ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا رَأَیْنَاکَ صَنَعْتَ شَیْئاً لَمْ تَصْنَعْهُ فَقَالَ نَعَمْ اسْتَقْبَلَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَبَشَّرَنِی بِبِشَارَاتٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَجَدْتُ لِلَّهِ شُکْراً لِکُلِّ بُشْرَى سَجْدَةً.الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏2 ؛ ص98

امام صادق علیه السلام فرمودند: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سفری سوار بر ناقه(شتر) خودشان بودند ناگاه از مرکب فرود آمدند و پنج سجده به جا آوردند پس زمانی که سوار بر شتر شدند اطرافیان گفتند یا رسول الله ما دیدیم شما کاری انجام دادید که تا به حال(به صورت علنی و در مقابل نگاه اطرافیان) انجام نداده بودید پس حضرت فرمودند آری جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و بشارت هایی از خدای عز و جل به من داد پس من برای شکر از خدای متعال برای هر بشارتی یک سجده به جا آوردم.

شما اگر در جمعی باشید و بشارتی به شما برسد چه می کنید؟

آیا این اتفاق برایتان افتاده است که در مقابل یک بشارت یا نعمت هیچ چیز نتواند مانع قلب لبریز از محبتتان به خدای متعال شود و این قلب شما را به خضوع در مقابل خدایی که دوستش دارید بکشاند و مخلصانه پیشانیتان را در مقابل خدای عالم هستی بر روی خاک بگذارید و به بندگی او که یگانه خالق بی همتا است افتخار کنید؟

چرا عده ای قلبشان این قدر دلتنگ خدایشان هست که به خاطر هیچ سختی حاضر نیستند از این محبتی که به خدایشان و دوستان او دارند دست بردارند و غفلت زندگیشان را فرا بگیرد و از صفای بندگی خارجشان کند و همیشه و در همه حال شاکرند؟

اگر از محبتی که در قلبمان داریم غافل نباشیم از شکر و بندگیش فاصله می گیریم؟

آیا با اعمال و عقائد و افکارمان به خودمان ثابت می کنیم که خدایمان را از همه چیز بیشتر دوست داریم؟

چرا عده ای حتی یک بار هم طعم این... لینک


نظر

وقتى که نمرود حضرت ابراهیم (علیه السلام) را در آتش انداخت، ملائکه آسمان ها به گریه در آمدند ؛ جبرئیل عرض کرد خدایا! در روى زمین یک نفر تو را پرستش مى کرد و حالا دشمن بر او مسلط شده ؛ خطاب شد من هر وقت بخواهم او را اعانت و یارى مى کنم.

ملائکه عرض کردند، پروردگارا پس اذن بده ما به یارى او بشتابیم ؛ از طرف حضرت حق خطاب شد بروید، اگر اذن داد او را یارى کنید.
ملکى که موکل آب بود آمد، ملائکه اى که موکل باد و خاک و آتش بودند آمدند عرض کردند: اى ابراهیم اجازه بده تو را نجات دهیم و دشمنان تو را هلاک کنیم، حضرت ابراهیم اجازه نداد.

جبرئیل آمد عرض کرد: اى ابراهیم آیا حاجتى دارى ؛ حضرت ابراهیم فرمود: حاجتى دارم ولى به تو ندارم.

جبرئیل گفت: به آن کس که دارى بگو ؛ حضرت ابراهیم فرمود: حسبى من سؤالى علمه بحالى.



ما کار خود بیار گرامى گذاردیم / گر زنده سازد بکشد راءى راءى اوست
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست / از حضرت کریم تمنا چه حاجت است



فرمود او خودش از حال من مطلع است غافل نیست:

أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ (سوره غافر آیه 44)



خطاب شد اى آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شو:

قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى? إِبْرَاهِیمَ (سوره الأنبیاء آیه 69)