با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
خدايا تو ميداني که شرافت و مردانگي محور مقاومت و ايستادگي در ره اهدا جان و تسليم روح و تقديم سرزمين به صاحب حقيقي اش ولي خدا بر روي زمين چگونه بودند اين سربازان بي پوتين اما سنگ بر تن و زخم بر جبين گويي که آماده اند بساط طاغوت و ذلت را از سرزمين حجاز و از سراي فلسطين خوارج و منافقين و کفار صهيونيست را به نکبت به تاريخ ذلت و تحقير حقيقي ايشان را مبتلا کنند - كيوان گيتي نژاد و
+دورود بر محور مقاومت که معادلات جهان خواران را به هم ريختند
محور مقاومت هرچند در دوردست در حال جهانند و با مولي و ولي خود آنگونه هستند در عمل و باور که اکنون از صد خودي و صد مدعي حيدري بهتر و جان فداتر آماده تسليم روح و جان در بالاي برج ارادت و درخدمت جان و تن بخشيدن در ره مولي و پروردگار خويش گشته و بوده جز رستگاران تاريخ آخر الزمان اند - كيوان گيتي نژاد و
حق تو بلدي تو آني تو فلاني و محبوب دلهاي وامانده و بيمار عشقي چرا اينقدر مي کني بي مهري به ولباس اسير چرا با فتنه مي آموزي بندگان درخور مهرو اندرز و بزرگي؟تا کي محکوم مي کني دلهاي عاشق را با که مي خواني رمز رسيدن به معشوق را؟پاس نمي داري حرمت عاشقان را؟درد نمي کاوي از بحر دل بيمار ايشان را؟خلاصه دل در حرم عشق ات صاحبي دارد در نشان نگير از عاشق که رسم مروت نيست - كيوان گيتي نژاد و
ا حق غريبم و به تنهايي و ازلت من ديريست که آشنايي ره عشق پيش گرفتم و سالهاست در پيش در فتنه هاي گوناگون قلت مي خورم و مي سوزم مي سازم جز گريه کاري ازم برنيامد حال آمده ام با همه قدرت حقم از عشق به معشوق را از تو بستانمدردم را با جانم همسو کنم و به سوي معشوقم بتارم آيا يارم مي کني؟ - كيوان گيتي نژاد و
يا حق درد چو به پيشاني نشيند لاشخورها را به کسب ديوانه و خود سر مي کند د. جهت بلعيدن مظلوم به هر کار دستاويزشان مي کند غريبي تنهايم رفيقي قديمي ياري به سر عشق مجنوني خود رانده از دوست و دشمن اينجا بيتوته اي دارم ياريم کن يا خلاصم کن که هيچ يک مرا براي رسيدن به مقصود مجالي و فرصتي نيست من آمده ام تا با معشوق از اين فتنه برم نه تنها ملول پس ياريم کن - كيوان گيتي نژاد و
يج حقي يا هيچ خدايي دست ياري به مظلومي را به هيچ ناز و تنازي نمي پسندد آنجا که تکليف ياري برادر خود را به دلايل واهي خراب مي کنيم و ياد او را در ذهن خود با آوارتاي خنسي تدبير به تقديرش مي کنيم - كيوان گيتي نژاد و
ولش کنيد انشاالله هرکس به هر چه لايق برسه و منافق هم ميرسه ولي زمان لازمه من ام که هستم البته تا 403 شب اش وگرنه اون دوستم که قراره دونم و صاف کمه به داداش موساي عسا بدستم مهدي مي گه زياد خوش خوابيدي صبح ها مسواک زدي پشه که وقت انتقام - كيوان گيتي نژاد و
ياد آن عکس بالاي سر آن شعارهاي رو به تابش خورشيد در حالي که به احترام صاحب آن روز روزه داشتي و براي درد بيشتر از دوري يار نه به آدمهاي دو رو بلکه به انوار نور ازلي نگاه دوخته بودي روزي که از اين عشق جهان را خيره به ميزبان آن مي داشت آنجا که باور و دروغين دو معلولي ل و دو فاعل با هم را متصور مي کرد امروز صاحب آن رويا هنوز در غم هجران دلدارش ميسوزد و فراموش شده در کنج تخت مي گريد - كيوان گيتي نژاد و
در کنار خاندان ولايت کنار تک تک شون و گرنه بايد بابا پاسپورت صادر کنه ويزاي ام بايد داداشم و بعد آخر داداشام گيت ورودي اند مگر اينطوري و گرنه بي خانوادم همه چي برام جديد و من کنار خانوادم فقط به حرف داداشم هستيم شرمنده از داداشم بپرسيد - كيوان گيتي نژاد و
اگر منظور عيده هيچ ذوقي براش ندارم هيچ ازش متنفرم چون برام مثل زنگوله پاي تابوت مي مونه بستم هرچي بازي کردم مي خوام ديگه خودم. باشم خود خود خودم با همه عشقي که در سينه مال منه و کسايي که مال من اند هيچ کس هم نتونسته ما رو از هم جدا کنه نگيرند از من مي ترسم اونم تو برزخ از من بگيرن دارم احساس مي کنم همه چي داره رنگ وو - كيوان گيتي نژاد و
بوي حقيقت مي گيره. و من مي ترسم البه ذوق پايان ابن بازي تو دلم هست ولي مي خوام پاياني حماسي داشته باشه چون شهادت من باعث ميشه همه بفهمند من ام دوستايي داشتم و دروغ و توهم نابود من واقعي بودم ود و دشمناي ناکس من زبون مي شدند البته همه شون قصد داشتم بعد از شکست رها کنم. الي دو نفر - كيوان گيتي نژاد و
وگرنه خدايي اش تا توي قبر هم حلالش نمي کنم اونوقت ببينم دم بهشت شونه داده به درخت بعد ببينه من عين يک حوري جلوش سبز بشم بگم چي شده داداش اونم با زار بگه اومدم برم بهشت مي گن اون کيوان بي صفت حلالم نکرده من ام بگم حالا کارت ات و بزن بعد حسابش و تا قرون آخر خالي کنم و پول بنزين تا جهنم رو هم نداشته باشه - كيوان گيتي نژاد و
بهش بگيد بره همه اش بپردازه که اگر از قوامي بگذرم و چراغعلي بخاطر بچه اش در بيارم از اون نمي گيرم برخ تا دينار آخر حف الناسم و بده که به جون بابام دا م قسم مي خورم اين بلا رو سرش مي يارم حالا خودش مي دونه - كيوان گيتي نژاد و
يادش بخير ديگه نه پولش داريم نه ذوقش چرا يک زماني برام رسيدن سال نو خبر از رويدادهايي بود که برام مثل دميدن جان در بدن بود ولي انشاالله دوستم هادي قول داده امسال پيش از سال نو ببره بالا و اگر ببره من مي تونم پاهاي.مراد.رو روي سرم حس کنم و براي صحراي احمر دوبله آماده بشم ضمنا پسر ندارم که مي خواستم يکي رو به پسري بگيرم چون خيالم بود که قبل از 403 عازم سفر بشم ميدونيد که حرف من حرفه - كيوان گيتي نژاد و
و خدارو شکر يقين دارم امسال عيد و از برزخ جهيديم و سال ديگه. رو کنار بر و بچه هاي باحالي سر مي کنم که يک سر و گردن از من فراختر و بهتر امت مهمون نواز حقيقي اند مي دونم. دين زياد دارم به گردن. و بايد تا دونه آخر پس بدم ولي خوب بهتر از برزخ اونجا. مي فهمند مجنونيم و بچه هاي پذيرش از خودمون هستن و مادر و بابا و داداشام.مي دن خيالم راحته - كيوان گيتي نژاد و