سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

دوم بهمن به پاریس رفتم...

Facebook Twitter Email Gmail Telegram WhatsApp

سید محمود دعایی از یاران امام که مسئولیت امور بستگان را در نجف به عهده داشت، از عنایت خاص امام به خودش و گریه ای که از سر شوق کرد، روایت کرده است.

 

پرتال امام خمینی: حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی از اشخاصی که سال ها در نجف در خدمت امام خمینی (س) و نهضت ایشان بود، در خاطرات خود به دعوت امام از وی برای پیوستن به آنها در نوفل لوشاتو اشاره و اینگونه نقل کرده است:

آیا شما هم در طول مدت اقامت امام در پاریس حضور داشتید؟‌

‌ مدت کوتاهی در آن جا بودم. حدودا ده روز در پاریس بودم و ‌‎ ‎‌مسئولیت امور مربوط به اقامت بستگان امام در نجف را بر عهده داشتم. ‌‎ ‎‌اقامت یاران امام بر عهده دفتر امام در نجف بود اما امور مربوط به ‎‌بستگان با من بود. مثلا در فرودگاه بغداد امام خمینی به من فرمودند که ‌‎ ‎‌همشیره حاج احمد آقا به این جا آمده تا به حج مشرف شود، ترتیبی بده ‌‎ ‎‌که ایشان به صورت قانونی اقامت و ویزا بگیرد. خوب، من پس از ‌‎ ‎‌شنیدن دستور امام درصدد گرفتن اقامت و ویزای حج برای ایشان شدم ‌‎ ‎‌و توانستم در همان سال ایشان را با خانم بنت الهدی همشیره شهید‎ ‎‌محمد باقر صدر به حج اعزام کنم. همین طور همسر امام را با تدارکات ‌‎ ‎‌ویژه‌‌ ‌‌ای به پاریس فرستادم. البته در آن زمان ویزا لازم نبود اما من کارهای ‌‎ ‎‌لازم دیگر را انجام دادم.‌

‌‌پس از انجام کلیه کارها به نجف برگشتم تا این که حاج احمد آقا از ‌‎ ‎‌پاریس به من زنگ زد و گفت: ما عازم ایران هستیم، امام گفتند تو هم ‌‎ ‎‌به پاریس بیا و با هم از پاریس به تهران برویم.‌

‌‌مشخص است که این برخورد برای من تا چه حدی ارزشمند بود و ‌‎ ‎‌حس وفاداری شدید را در من بر می‌‌ ‌‌انگیخت. من پشت تلفن بغضم ‌‎ ‎‌ترکید و از شدت ذوق اشک می‌‌ ‌‌ریختم. خوب به هرحال در این دوران ‌‎ ‎‌از مبارزات که شدت درگیریها ذهن مرا مشغول کرده بود وقتی کسی ‌‎ ‎‌می‌‌ ‌‌بیند خدمتی که کرده فراموش نشده است به وجد می‌‌ ‌‌آید.‌

 ‌ شما به پاریس تشریف بردید؟‌

‌بله من در دوم بهمن به پاریس رفتم.‌

 برشی از کتاب گوشه ای از خاطرات حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی؛ ص 191-


آیا آمریکایی ها توانستند ارتباط مستقیم یا غیر مستقیمی با بنیانگذار جمهوری اسلامی پیش از انقلاب بر قرار سازند؟

Facebook Twitter Email Gmail Telegram WhatsApp

امام(س) روی موضوع نه شرقی نه غربی نهضت اسلامی تاکید داشتند.

 

امام خمینی(س) بسیار از آمریکا سخن گفته اند که قبل از تبعید به ترکیه، مهمترین آن در موضوع کاپیتولاسیون در چهارم آبان سال 43 بود که منجر به تبعید ایشان شد. آن زمان آمریکایی ها شناختی حتی اجمالی از موقعیت مرجعیت در ایران نداشتند و به همین جهت تلاشی هم برای ارتباط با ایشان صورت نمی دادند.
از سوی دیگر امام(س) در طول عمر هیچگاه به هیچ شخصیت سیاسی مرتبط با دربار و یا دول دیگر اجازه نمی دادند با ایشان به طور خصوصی ملاقات کنند. حتی وقتی دکتر امینی نخست وزیر شد و به دیدار ایشان رفت، امام(س) از برخی شاگردان خواستند که در آن جلسه حضور داشته باشند و آقای عقیقی بخشایشی مطالب رد و بدل شده در آن جلسه را یادداشت و منتشر کرد.
از اسناد به جا مانده از ساواک که به امام خمینی(س) مرتبط می باشد و در 22 جلد تدوین و توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) منتشر شده است، هیچ سندی که دلالت کند آمریکا با واسطه یا بی واسطه قبل از هجرت به پاریس با امام(س) ارتباطی برقرار کرده باشد، دیده نمی شود.
اما پس از تبعید امام(س) به ترکیه و سپس به عراق که ارادتمندان امام(س) از اطراف و اکناف جهان خدمت ایشان می رسیدند، دور از ذهن نیست که جاسوس های آمریکایی چه در لباس مسلمانان ایرانی یا مسلمانانی از دیگر کشورها به دیدار ایشان رفته باشند. ولی تا زمانی که آنها اسناد خود را منتشر نکنند، نمی توان در این مورد سخن گفت مگر این معنا را که چون امام(س) از شگردهای دشمنان نهضت اسلامی آگاهی های عمیقی داشتند، بعید است که جاسوسان آنها مطلب قابل توجهی از ایشان دریافت کرده باشند. چنانکه حتی وقتی امام(س) تصمیم گرفتند به فرانسه بروند، سازمان های اطلاعاتی کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس، اسرائیل و شوروی نتوانستند از چنین تصمیمی آگاه شوند که اگر می شدند ترجیح آنها این بود که کویت به ایشان اقامت دهد.
پس از ورود امام(س) به فرانسه وضعیت فرق کرد و نهضت اسلامی به رهبری امام(س) در صدر موضوعات بین المللی قرار گرفت و امام(س) از این موقعیت برای رساندن پیام انقلاب به جهانیان بخوبی استفاده کردند و فقط خبرنگاران دو کشور را به هیچ عنوان نمی پذیرفتند. یکی رژیم صهیونیستی و دیگری رژیم افریقای جنوبی که آن زمان مبتنی بر آپارتاید بود.
در چنین فضایی از میان مسئولین سابق آمریکایی، رمزی کلارک، دادستان کل اسبق آمریکا به همراه ریچارد فالک، استاد دانشگاه پرینستون در ایالت نیوجرسی و رئیس بخش مطالعات خارجی و دان لوئی نماینده سازمانهای مذهبی آمریکا با ایشان دیدار و گفتگو داشتند. این سه نفر از رهبران جنبش مخالف با جنگ ویتنام و مخالف جنگ بودند که در بحبوحه انقلاب برای بررسی وضعیت ایران به تهران سفر کردند و پس از بازدید از تهران، در پاریس توقف و روز 6 بهمن 57 با امام خمینی(س) دیدار و مذاکره نمودند. متن گفتگوی این سه شخصیت آمریکایی در صحیفه امام جلد 5 صص 532 – 536 درج شده است. مذاکرات این سه نفر با امام(س) مواضع ایشان را در زمینه هایی که آمریکا علاقه مند به دانستن آنها بود، روشن کرد. با این حال فردای آن روز یعنی 7 بهمن ماه ریچارد کاتم استاد علوم سیاسی دانشگاه پیترزبورگ در ایالت پنسیلوانیا که در مورد موضوعات مختلف سیاسی و فرهنگی ایران کتاب هایی نوشته و عازم سفر به ایران بود، در پاریس توقف کرد تا با امام(س) دیداری داشته باشد. متن گفتگوی او با امام(س) در صحیفه امام جلد 5 صص 286 - 291 درج شده است.
در همین روز یعنی 7 بهمن ماه 57 آقای «کرکروفت» استاد دانشگاه روتکرز امریکا نیز با امام(س) گفتگوی مفصلی داشت که در صحیفه امام جلد 5 صص 291 تا 300 منعکس شده است. از مجموع این ملاقات ها چنین بر می آید که آمریکا افرادی را که حدودی ایران شناس بودند، خدمت امام(س) روانه کرده بود تا با عمق نظرات ایشان در زمینه های مختلف آشنا شوند و چون تقریبا در آن زمان یقین کرده بودند امام(س) به ایران خواهند آمد و انقلاب را پیش خواهند برد، طبیعی بود که تلاش کنند تا حد توان از مواضع امام آگاهی کسب نمایند. امام(س) نیز موقعیت را مناسب دیدند و مبانی و اصول خود را به طور شفاف با فرستادگان غیر رسمی آمریکا بیان کردند. علاوه بر آنکه اجازه دادند خبرنگاران آمریکایی با ایشان مصاحبه داشته باشند و از مواضع ایشان نسبت به موضوعات اساسی بالاخص نوع ارتباط با شرق و غرب سیاسی آگاهی یابند که در همه موارد امام(س) روی موضوع نه شرقی نه غربی نهضت اسلامی تاکید داشتند.


آیا بنیانگذار جمهوری اسلامی به راستی با جبهه ملی مخالفت داشت و یا در شرایط خاص ابتدای انقلاب از آنها انتقاد کرد؟

Facebook Twitter Email Gmail Telegram WhatsApp

جبهه ملی در هر مقطع خاصی، ترکیبی از گروه های مختلفی بود که افرادی مذهبی مثل مرحوم آیت الله طالقانی و آیت الله زنجانی و بازرگان و سحابی تا افرادی لائیک مثل تیمور بختیار را شامل می شد. بنابراین اگر بخوا...

جبهه ملی در هر مقطع خاصی، ترکیبی از گروه های مختلفی بود که افرادی مذهبی مثل مرحوم آیت الله طالقانی و آیت الله زنجانی و بازرگان و سحابی تا افرادی لائیک مثل تیمور بختیار را شامل می شد. بنابراین اگر بخواهیم درباره مواضع ایشان در قبال این جبهه اظهار نظر کنیم، باید بگوییم که موضع امام نسبت به کدام گروه یا کدام رفتار و مواضع جبهه ملی مورد نظر است. ضمن این که جبهه ملی در درون خود نیز اختلافات حادی داشت و عملاً با درگذشت دکتر مصدق، این جبهه محوریت خود را از دست داد و هیچگاه نتوانست به نام جبهه ملی گامی مؤثر در جهت پیشبرد سیاست بردارد. یکی از مهم ترین موارد آن جدا شدن تیمور بختیار از گروه آنان و پذیرش نخست وزیری شاه بود که با طرد دیگر اعضای جبهه ملی مواجه شد. با این توضیحات باید گفت که مواضع امام نسبت به جبهه ملی بر حسب این که در چه موقعیتی، چه رفتاری داشته اند و کدام بخش از گروه های تشکیل دهنده آن مورد نظر بوده، تفاوت داشته است. هرچند در اغلب این موارد نظر خاصی را مطرح نکرده اند.


هر روز با امام / 2 بهمن / نگاهی به اتفاقات دوران حیات امام

Facebook Twitter Email Gmail Telegram WhatsApp

در این نوشتار سعی بر این است که به اهم وقایع و رخدادهای حیات پربرکت حضرت امام خمینی (س) اشاره گردد. ضمنا در ادامه مناسبتهای ملی و مذهبی روز را در سیره و اندیشه امام جستجو می کنیم...

هر روز با امام / 2 بهمن / نگاهی به اتفاقات دوران حیات امام

قم، 1341_ پیام به جمعی از متدینین تهران جهت افشای ماهیت رفراندم شاه

اهم پیام:

در قوانین ایران رفراندم پیش بینی نشده و تاکنون سابقه نداشته، جز یک مرتبه، آن‏‏ هم از طرف «مقاماتی غیرقانونی» اعلام شد، و به جرم شرکت در آن جمعی گرفتار شدند‏‎ ‎‏و از بعضی حقوق اجتماعی محروم گردیدند.

معلوم نیست چه مقامی صلاحیت دارد رفراندم نماید‏ و این امری است که باید‏‎ ‎‏قانون معین کند.‏

‏‏ ر.ک صحیفه امام؛ ج 1، ص 135 - 137

***

‏ قم، 1342_ نامه به آقای سید مصطفی خمینی درباره رسیدگی به مستمندان قم

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

جناب نور چشمی، به قراری که مطلع شدم وضع فقرای قم بسیار بد است. این معنی‏‎ ‎‏اینجانب را کاملاً ناراحت کرده است؛ مع الأسف با وضع حاضر، آنطوری که باید و شاید‏‎ ‎‏نمی توانم به بندگان محترم خدای تعالی خدمت کنم. شما از قول من پس از اظهار تشکر‏‎ ‎‏از اشخاصی که کمک کردند، به اهالی محترم و ثروتمندان معزز تذکر دهید که خدای‏‎ ‎‏تعالی این روزها را برای امتحان پیش می آورد. خوب است که از امتحان الهی سرفراز‏‎ ‎‏بیرون بیایید، و هر کس به مقدار مقدور خود به سادات محترم و سایر فقرا کمک کند. اگر‏‎ ‎‏خدای نخواسته کسی در این سرما تلف شود، همه مسئول هستیم و از انتقام خدای تعالی‏‎ ‎‏می ترسم. والسلام علیکم و علیهم و رحمة الله .‏

مقداری وجه فرستاده شد. این مبلغ که شصت هزار تومان است با وجوهی که اهالی‏‎ ‎‏محترم می دهند در تحت نظر معتمدین محل، هر طور صلاح است، تقسیم شود؛ چه‏‎ ‎‏خاکه زغال و چه آذوقه و لباس.‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی‏

‏‏ ر.ک صحیفه امام؛ ج 1، ص 260

***

نجف اشرف، 1349_ نامه به آقای سید احمد خمینی (خانوادگی)

‏‏ ر.ک صحیفه امام؛ ج 2، ص 319

***

نجف اشرف، 1351_ نامه به آقای سید احمد خمینی (ضرورت تحصیل و تهذیب نفس)

‏‏بسمه تعالی‏

‏‏5 حج 91‏

‏‏احمد عزیزم‏

‏‏مرقوم شما واصل، از سلامت شما مسرور شدم. سفارش اکید می کنم که شما جز‏‎ ‎‏تحصیل علم و تهذیب اخلاق به هیچ کاری کار نداشته باشید‏‎[1]‎‏ و در هیچ امری دخالت‏‎ ‎‏نکنید. ماها بحمدالله تعالی سلامت هستیم. از شما امید دعای خیر دارم. والسلام علیکم.‏

‏‏پدرت‏

ر.ک صحیفه امام؛ ج 2، ص 417

***

نجف اشرف، 1355_ پیام به مسلمانان ایران و جهان درباره کمک به مردم لبنان

اهم پیام:

اینجانب با حال ضعف و نقاهت از دوستان اسلامی خود با کمال تواضع امید دارم که‏‎ ‎‏به اسرع وقت ـ بی درنگ ـ قبل از آنکه فرصت از دست برود، در این امر اسلامی الهی‏‎ ‎‏بکوشند و ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ هم سبقت گیرند، و به مصایب بزرگ برادران خود تخفیف بخشند. و امید‏‎ ‎‏آن دارم که خداوند کریم در مقابل این خدمت، آنها را سربلند و عزیز فرماید.

‏‏ ر.ک صحیفه امام؛ ج 3، ص 192 – 193

***

نجف اشرف، 1356_ پیام به ملت ایران به مناسبت قیام 19 دی مردم قم و نوید پیروزی

اهم پیام:

شاه می خواهد ثابت کند که نوکری او تحکیم شده؛ و ملت نباید گمان کند ‏‏[‏‏او‏‏]‏‏ از‏‎ ‎‏پشتیبانی اجانب برخوردار نیست؛ ولی ملت با تظاهرات عمومی و تعطیل سرتاسری‏‎ ‎‏دامنه دار و اظهار تنفر، بار دیگر ثابت کرد که او را نمی خواهد و از او و خاندانش بیزار‏‎ ‎‏است.

‏‏ ر.ک صحیفه امام؛ ج 3، ص 314 – 317

***

نوفل لوشاتو، 1357_ پیام به طوایف و ایلات بویر احمد برای حفظ نظم در منطقه

‏‏ ر.ک صحیفه امام؛ ج 5، ص 518

***

جماران، 1359_ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم (ولادت حضرت رسول ـ اصلاح مرکزعلمی)

اهم بیانات:

‏عزیزان من! منحرفین و کسانی که می خواهند این مکتب به آخر نرسد و آنهایی که از‏‎ ‎‏مکتب اسلام سیلی خورده اند، و آنهایی که مکتب اسلام را بر خلاف مصالح خودشان‏‎ ‎‏می دانند و بر خلاف مصالح اربابانشان می دانند، اول نظرشان به این است که از‏‎ ‎‏مدرسه هایی که کودکان ما، جوانان ما، جوانان نورس ما در آنجا برای تحصیل کمال‏‎ ‎‏رفته اند، از آنجا انحرافات را شروع کنند. آنها در صدد این هستند که مدارس که منشأ‏‎ ‎‏هم? برکات هست و جوانهای نورسی که باید این کشور را به رشد خودش برسانند و از‏‎ ‎‏دست اجانب نجات دهند، آنها را منحرف کنند.

هم? انحرافها و هم? گرفتاریهایی که‏‎ ‎‏برای یک کشور پیش می آید برای این است که مراکز تعلیم و تعلّمشان، مراکز تهذیب‏‎ ‎‏نیست. این فرقی نیست ما بین مدارس علمی قدیم با مدارس علمی جدید. تا تهذیب‏‎ ‎‏نباشد و تعهد نباشد و از اول انسان راه خودش را، صراط مستقیم خودش را نیافته باشد، و‏‎ ‎‏تحصیل او دنبال همان اید? صحیح اسلامی نباشد، همین انحراف آور است و همین است‏‎ ‎‏که ما را و کشورهای اسلامی را یا به طرف چپ می برد و یا به طرف راست.

ر.ک صحیفه امام؛ ج 14، ص 1 -– 6

 


به مناسبت 4 بهمن سالروز رفراندوم انقلاب سفید؛

برگی از صحیفه رشادت های مردمی(7): انقلاب شاه علیه ملت

Facebook Twitter Email Gmail Telegram WhatsApp

انقلاب سفید یا انقلاب شاه و ملت، مجموعه ای از برنامه های اصلاحی اجتماعی و اقتصادی بود که محمدرضا پهلوی به دلیل فشارهای داخلی و خارجی برای انجام اصلاحات در ایران آغاز کرد و دلیل عمده آن تغییر سیاست های منطقه ای آمریکا در برخورد با ملت ها و فشار دولت کندی، رئیس جمهور آمریکا برای این تغییرات بود. دولت آمریکا برای مقابله با رشد کمونیسم و پیشگیری از انقلاب های خشونت بار مردمی، طرح تشویق دولت ها به اصلاحات را آغاز کرد. پیامد این سیاست، تقلیل کمک های نظامی و جایگزینی کمک های اقتصادی به کشورهای جهان سوم، ازجمله ایران بود. این اصلاحات که از سال 1339 و با تصویب قانون اصلاحات ارضی در مجلس سنا آغاز شد، با مخالفت شدید آیت الله سیدحسین بروجردی روبه رو شد؛ از همین رو ادامه اصلاحات تا زمان رحلت بروجردی متوقف شد و پس از آن در زمان نخست وزیری علی امینی پی گرفته شد.

برگی از صحیفه رشادت های مردمی(7): انقلاب شاه علیه ملت

 

پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت 317/ پروین سادات قوامی

انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم، در سال 1341 که پروژه اصلی آن همان اصلاحات ارضی بود، واکنش های مختلفی را از ابتدا موجب شد و تا اکنون درباره نقش آن در انقلاب 57 بسیار سخن گفته شده است؛ اینکه آیا اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، اصلاحات خیرخواهانه محمدرضا پهلوی در کشور و قابل ستایش بود یا به دلیل انگیزه های پنهان و بدخواهانه و پیامدهای ناگوار آن برای ایران، سزاوار نکوهش. بسیاری از مخالفان پهلوی اعم از گروه های مذهبی، روحانیون و احزاب چپ، انقلاب سفید را طرحی آمریکایی و با هدف وابستگی ایران به آمریکا ارزیابی و با آن مخالفت کردند. از نظر مخالفان، این طرح موجب نابودی کشاورزی ایران، فقر دهقانان و مهاجرت آنان به شهر و وابستگی بیشتر به غلات و مواد غذایی می شد و همین عوامل بود که زمینه انقلاب 1357 در ایران را فراهم آورد.

انقلاب سفید یا انقلاب شاه و ملت، مجموعه ای از برنامه های اصلاحی اجتماعی و اقتصادی بود که محمدرضا پهلوی به دلیل فشارهای داخلی و خارجی برای انجام اصلاحات در ایران آغاز کرد و دلیل عمده آن تغییر سیاست های منطقه ای آمریکا در برخورد با ملت ها و فشار دولت کندی، رئیس جمهور آمریکا برای این تغییرات بود. دولت آمریکا برای مقابله با رشد کمونیسم و پیشگیری از انقلاب های خشونت بار مردمی، طرح تشویق دولت ها به اصلاحات را آغاز کرد. پیامد این سیاست، تقلیل کمک های نظامی و جایگزینی کمک های اقتصادی به کشورهای جهان سوم، ازجمله ایران بود. این اصلاحات که از سال 1339 و با تصویب قانون اصلاحات ارضی در مجلس سنا آغاز شد، با مخالفت شدید آیت الله سیدحسین بروجردی روبه رو شد؛ از همین رو ادامه اصلاحات تا زمان رحلت بروجردی متوقف شد و پس از آن در زمان نخست وزیری علی امینی پی گرفته شد.

شاه که از جانب امینی احساس خطر می کرد، در فروردین 1341 با سفر به آمریکا، اجرای اصلاحات پیشنهادی را شخصاً متعهد شد و در 19دی1341 طرح اصلاحی انقلاب سفید را در نخستین کنگره ملی شرکت های تعاونی روستایی ایران در تهران، ارائه کرد. دلیل نام گذاری «انقلاب سفید» بر این اصلاحات، چنان که پهلوی گفته است، تحول اساسی، عمیق و دموکراتیک در همه شئون اقتصادی و اجتماعی کشور، بدون ذره ای خونریزی بود. طرح ابتدایی انقلاب سفید شش اصل داشت: 1. الغای رژیم ارباب ـ رعیتی؛ 2. تصویب لایحه ملی کردن جنگل ها در سراسر کشور؛ 3. تصویب لایحه فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی؛ 4. تصویب لایحه سهیم کردن کارگران در منافع کارگاه های تولیدی و صنعتی؛ 5. لایحه اصلاحی قانون انتخابات؛ 6. لایحه ایجاد سپاه دانش برای اجرای تعلیمات عمومی و اجباری. در سال های بعد، اصول دیگری به آن اضافه شد تا آنجا که به نوزده اصل افزایش یافت. پهلوی که تجربه شکست لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در آغاز سال 1341 را به دلیل مخالفت گروه های مختلف با آن از سر گذرانده بود، کوشید از راه برگزاری همه پرسی و مقابله جدی با حرکت های مخالف، اصلاحات مد نظر خود را اجرا کند. او با استناد به اصل 26 متمم قانون اساسی مشروطه، اصلاحات را از طریق مراجعه مستقیم به آرای عمومی ملت، درخواست کرد. در فاصله 19دی تا 6 بهمن 1341 که تاریخ برگزاری همه پرسی بود، در کنار تبلیغات گسترده ای که در رسانه های دولتی برای تشویق مردم به حضور در همه پرسی انجام شد، اعتراض ها و انتقادهای بسیاری نیز از سوی گروه های مختلف سیاسی صورت گرفت.

جبهه ملی در اعتراض به رفراندوم، درخواست تظاهرات کرد و نهضت آزادی در اعلامیه ای با عنوان «ایران در آستانه یک انقلاب بزرگ»، اقدام «شاهِ غیر مسئول» را در برگزاری همه پرسی محکوم کرد و آن را برخلاف قانون اساسی، فریبکارانه، به توصیه آمریکا و پدیده ای نوظهور شمرد. اعلامیه های جبهه ملی و نهضت آزادی در اعتراض به برگزاری رفراندوم، موجب واکنش دولت و بازداشت اعضای شورای مرکزی این دو حزب شد.

روحانیان در واکنش به این طرح، ابتدا در جلسه ای مشورتی، با دعوت از نماینده دولت (سلیمان بهبودی)، هدف پهلوی از این اقدام را جویا شدند. پس از آن روح الله کمالوند، به نمایندگی از سوی علما به دربار رفت و با شخص محمدرضا پهلوی دیدار کرد؛ اما شاه با وجود مخالفت جدی علما بر اجرای این اصلاحات تأکید کرد و از علما خواست همراهی کنند. بی نتیجه ماندن مذاکرات، سرانجام علما را نیز به صدور اعلامیه و تحریم همه پرسی واداشت. امام خمینی در پایان دی 1341 در سخنانی، اجرای برنامه اصلاحی محمدرضا پهلوی –که دام فریبنده استعمار خواند- را با ادامه حیات سلطنت وی مربوط دانست و نسبت به آن هشدار داد. ایشان تأکید کرد این برنامه با غائله انجمن های ایالتی و ولایتی متفاوت است و نباید به سادگی انتظار داشت که دولت از این طرح عقب بنشیند؛ زیرا تاوان این عقب نشینی، نابودی سلطنت خواهد بود (صحیفه، 1 / 133 ـ 134). اعتراض ها به غیرقانونی بودن رفراندوم، موجب شد پهلوی به جای رفراندوم، عبارت «تصویب ملی» را به کار برد. امام خمینی در 2بهمن اعلامیه ای صادر کرد و با اشاره به این تغییر لفظ، رفراندوم یا تصویب ملی را در برابر اسلام بی ارزش خواند و از سوی دیگر شرط درستی رفراندوم را درک درست ملت از آن و در محیطی بدون ارعاب و تهدید دانست.

ایشان دلیل مخالفت خود با برگزاری این همه پرسی را افزون بر موارد بالا، پیش بینی نشدن رفراندوم در قانون اساسی و بی سابقه بودن آن، نامشخص بودن صلاحیت برگزارکننده همه پرسی و نبود فرصت و شرایط برای بحث و تبادل نظر ملت درباره یک یک مواد قانون مورد نظر دانست و به این ترتیب همه پرسی اجباری را در ایران غیرعملی و مقدمه ای برای از میان بردن مواد مربوط به مذهب و نیز راهی برای لوث شدن تخلفات قانونی قابل تعقیب ارزیابی کرد (همان، 1 / 135 ـ 137). انتشار اعلامیه امام خمینی و سایر علما مانند سیداحمد خوانساری، از مراجع تقلید وقت و سیدمحمد بهبهانی، از علمای سرشناس تهران، اعتراضات گسترده مردم و تحریم همه پرسی را در پی داشت که با سرکوب و واکنش خشن رژیم در تهران و قم همراه بود. محمدرضا پهلوی در 4 بهمن 1341، در سفر به قم که با هدف تقسیم اسناد مالکیت زارعان به نمایندگان آنان انجام شد، اقدامات اصلاحی خود را عین عدالت اجتماعی خواند و پیشرفت کشور را موجب شگفتی دنیا دانست. او همچنین مخالفان مذهبی و ملیون را مرتجعان سیاه و افراد بدنیت و بدون درک خواند. با وجود همه مخالفت ها همه پرسی انقلاب سفید در 6 بهمن 1341 برگزار و با نتیجه 6 میلیون رأی موافق در برابر چندهزار رأی مخالف، تصویب شد.

پس از برگزاری همه پرسی و به ویژه تصویب لایحه دولت درباره شرکت زنان در انتخابات (بند 5 لوایح)، امام خمینی و 8 نفر از علمای دیگر در اعلامیه ای که به اعلامیه «نُه امضایی» معروف شد، با تشریح سیاست های پهلوی و با استناد به متن قانون اساسی، تصویبنامه مذکور را از نظر شرع، بی اعتبار و از نظر قانون اساسی، لغو دانستند (همان، 1 / 145 ـ 150). ایشان علاوه بر مخالفت با شکل برگزاری همه پرسی، محتوای طرح را نیز مغایر با احکام شریعت اسلامی، توصیه شده از جانب آمریکا و اسرائیل و تأمین کننده منافع آنان، موجب نابودی منافع ملی ایران و خدشه بر استقلال آن می دانست (همان، 1 / 153 ـ 154؛ 2 / 483 ـ 484 و 3 / 71 ـ 74). ایشان همه پرسی را امر شخصی محمدرضا پهلوی خواند که برگزاری آن با هزینه بیت المال، بدون مجوز و قابل سؤال است (1 / 177 ـ 179). امام خمینی در سخنان بعدی خود نیز همه پرسی انقلاب سفید را «رفراندوم رسوا و مفتضح شاه» (1 / 214 و 244)، «غیر قانونی»، «قلابی» و «سند عقب افتادگی ملت» (2 / 125) خواند و بر دروغ بودن ادعای رژیم در شرکت اکثر مردم ایران در این همه پرسی تأکید کرد (1 / 215 و 244). ایشان انقلاب سفید پهلوی را«انقلاب سیاه»، «انقلاب سرخ» و «انقلاب آمریکایی شاه» نامید (4 / 274 و 300). لوایح انقلاب سفید البته در میان روحانیون موافقانی نیز داشت؛ مانند میرزامحمدباقر کمره ای، محمد مردوخ کردستانی و افراد دیگر که از انقلاب سفید شاه حمایت کردند و آن را مطابق با اسلام دانستند.

اجرای اصول انقلاب سفید با حمایت آمریکا و با وجود اختیارات تامی که به شخص شاه می داد، بیش از آن که برای مردم رفاه اجتماعی بیاورد، به انتقال مراکز سنتی قدرت به شخص شاه و رژیم پهلوی و تشدید استبداد کمک کرد. ده سال آخر حکومت پهلوی، اگرچه درآمد ملی کشور روند صعودی داشت، نابرابری اجتماعی نیز افزایش یافت. فساد هم گام با استبداد پیش رفت و به زودی از آن پیشی گرفت. از آنجاکه کلیدی ترین اصول انقلاب سفید، اصلاحات ارضی یا مربوط به آن بود، مهم ترین نتایج انقلاب سفید هم ناشی از همین اصول بود. حذف مالکان بزرگ، تقسیم و پاره پاره شدن زمین های کشاورزی، کاهش نقش کشاورزی در اقتصاد ملی، مهاجرت بی رویه از روستا به شهر، شکاف بزرگ میان سطح درآمد شهری و روستایی و مانند آن مشکلات بزرگ اجتماعی و فرهنگی را موجب شد و موجی از نارضایتی را ایجاد کرد که به نهضت 15 خرداد 1342 و انقلاب اسلامی ایران ختم شد. انقلاب سفید از نظر امام خمینی نمایشی مبتذل بود که هدفی جز غارت منابع ایران و پیشگیری از انقلاب داخلی علیه رژیم پهلوی (5 / 238) و پیامدی جز گرسنگی و فقر بیشتر مردم، نقض قوانین شرع و کشور، کشتار مردم و چپاول ذخایر مملکت نداشت (همان، 2 / 325، 449 ـ 450، 483 ـ 484).