سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

افشای راز فروش پسر4 ساله در زندان زنان

ایران نوشت: اسفند سال گذشته، زن معتادی به نام میترا پسرش را به یکی از دوستانش به نام المیرا سپرد.مادر، اعتیاد شدید به مواد مخدر داشت به همین خاطر حوصله شیطنت‌های پسرش را نداشت.

چند روز بعد از این ماجرا بود که میترا در جریان یک سرقت، همراه مرد جوانی دستگیر و به زندان منتقل شد. بعد از آن هم هیچ خبری از پسرش پرهام و دوستش المیرا نداشت.او با این تصور که پسرش نزد المیرا است و از او مراقبت می‌کند، خیالش راحت بود.

اما چندی قبل او در زندان زنان، المیرا را دید که به جرم دزدی بازداشت شده بود. میترا همان موقع سراغ پسرش را گرفت و زن جوان به او اطمینان داد که حال پرهام خوب است و خانواده‌اش از او بخوبی مراقبت می‌کنند. اما میترا  که احساس کرده بود دوستش به او دروغ گفته است به پیگیری ماجرا پرداخت.تا اینکه المیرا لب به سخن گشود و مدعی شد پرهام را به خانواده‌ای ثروتمند فروخته و پول خوبی از این معامله به‌دست آورده است.

میترا نیز به محض اطلاع از ماجرا، بلافاصله از زن جوان شکایت کرد. به دنبال این شکایت پرونده‌ای در این خصوص تشکیل شد و برای رسیدگی، با نیابت قضایی به شعبه نهم بازپرسی دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد.

بدین ترتیب بازپرس سهرابی دستور انتقال المیرا را از زندان به دادسرا صادر کرد. متهم دیروز پس از حضور در دادسرا به بازپرس گفت: قبول دارم که میترا پسرش را برای مراقبت و نگهداری به من سپرده است اما فروش او را قبول ندارم. چون شرایط زندگی‌ام خوب نبود، پرهام را به خانواده ثروتمندی سپردم تا از او مراقبت کنند. هر زمان که شما بخواهید با آن خانواده تماس می‌گیرم و می‌خواهم که پرهام را برای دیدن مادرش به زندان ببرند.با توجه به اظهارات متهم جوان، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران دستور تحقیقات تخصصی در این خصوص را صادر کرد تا پس از مشخص شدن سرنوشت مبهم پسرک در این باره تصمیم گرفته شود.


 

تولد نوزاد پسر در بیابان های اطراف تهران

نوزادی که در بیابان های اطراف شهر تهران متولد شد، پس از طی مراحل درمان به سازمان بهزیستی واگذار خواهد شد.


به گزارش میزان، شب سختی را پشت سر گذاشته است. نوزادش را در بیابان های اطراف تهران به دنیا آورده و ساعت ها خودش و نوزاد تازه متولد شده در بیابان رها مانده اند.

در سرمای زمستان تنها کاری که از دستش برآمده، بریدن بند ناف نوزاد با قیچی بوده که در جیب خود داشته است. مابقی ماجرا را به خاطر ندارد اما آنطور که پزشکان بیمارستان تخمین زده اند، زمانی که نوزاد به بیمارستان منتقل شده حدود 9 ساعت از تولد او می گذشته است.

در این ساعات دلهره آور شاید با یک معجزه، نوزاد زنده مانده است؛ نوزادی بدون لباس در سرمای شدید یک شب زمستانی در بیابانی که محل تردد سگ ها است.

پس از چندین ساعت از تولد نوزاد، رهگذری با صحنه ای ناگوار مواجه می شود. یک زن بیهوش و نوزادی یخ بسته که در بیابان رها مانده اند. بلافاصله با نیروهای اورژانس تماس گرفته شده و مادر و نوزاد به بیمارستان منتقل می شوند.
برای دیدار با این زن و پیگیری وضعیت او به همراه مددکار موسسه خیریه مهرآفرین راهی بیمارستانی در تهران می شویم. اگر چه ساعات اولیه صبح است و وقت ملاقات نیست اما حیاط بیمارستان مملو از همراهان بیمارانی است که اغلب آنها از شهرستان راهی تهران شده و مکانی برای استراحت ندارند.

پس از عبور از حیاط شلوغ این بیمارستان دولتی، راهی طبقه چهارم و بخش مورد نظر می شویم. نگهبان پس از پرسش چندین و چند سوال، سرانجام اجازه می دهد از خان اول عبور کنیم. سراغ زن را می گیریم، آدرس آخرین اتاق بخش را به ما می دهند.

یکی از پرستاران می گوید: دنبال همان زنی هستید که معتاد است؟ وقتی با پاسخ مثبت مواجه می شود در جواب می گوید وضعیت چندان مناسبی ندارد اما خواب هم نیست و می توانید با او صحبت کنید.

تولد نوزاد پسر در بیابان های اطراف تهران/ نوزاد منجمد شده به بهزیستی واگذار می شود

وارد اتاق شماره 412 می شویم. به ما گفته شده تخت شماره 31 متعلق به "شهلا" است. اما با نگاهی به سایر بیماران حتی بدون داشتن شماره تخت هم تشخیص چهره تکیده "شهلا" ممکن است. پتوی بیمارستان را تا نیمه به روی صورت خود کشیده تا هم اتاقی هایش که با تعجب به او نگاه می کنند را نبیند.

اگر چه شب دشواری را پشت سر گذاشته اما توان صحبت کردن دارد. دندان هایش یکی در میان است و سعی می کند موهای کوتاهش که از زیر کلاه بیمارستان به بیرون آمده را از جلوی چشمانش دور کند.

او در گفت وگو با میزان در رابطه با وضعیت زندگی خود می گوید:

32 سال دارم اما شناسنامه ام را گم کرده ام. 13 ساله که بودم با اصرار خانواده به همسری پسری 18 ساله درآمدم.
وی می افزاید: هنوزعروسک بازی می کردم که نخستین فرزندم متولد شد. نه چیزی از نگهداری نوزاد می دانستم و نه معنی درست زندگی را فهمیده بودم که از طریق همسرم با مواد مخدر آشنا شدم.

"شهلا" در رابطه با چرایی مصرف مواد مخدر می گوید: زمانی که ازدواج کردم همسرم معتاد نبود اما پس از مدتی طی رفت و آمدهایی که با برخی از دوستانش داشت با تریاک آشنا شد. او در خانه مواد مخدر مصرف می کرد و همین شد که من نیز پا به پای او مصرف مواد را آغاز کردم.

وی با اشاره به فوت همسر اولش می گوید: همسرم علاوه بر اعتیاد به فروش مواد مخدر نیز روی آورده بود. سرانجام نیز به جرم فروش مواد مخدر زندانی شد. او مبتلا به بیماری سرطان هم بود و در نهایت نیز در زندان جان خود را از دست داد.
شهلا در حالی که مرتب خمیازه می کشد و مشخص است که از آخرین مصرف مواد مخدرش ساعت ها گذشته است در رابطه با وضعیت نخستین فرزندش می گوید: فرزند اولم پسربود و اکنون باید 18 سال داشته باشد. مدت زیادی است که او را ندیده ام و او نیز علاقه ای به دیدن من ندارد. زمانی که همسرم از دنیا رفت، تصمیم گرفتم بار دیگر ازدواج کنم و خانواده همسرم که می دانستند من اعتیاد دارم، نوه شان را از من گرفتند.

وی درخصوص ازدواج دوم خود می گوید: برای بار دوم با مردی ازدواج کردم که 5 سال از من بزرگتر بود. او یک بار ازدواج کرده بود اما به علت اعتیاد از همسرش جدا شده بود. این مرد دنبال زنی می گشت که همانند خودش معتاد باشد و سرانجام نیز من را انتخاب کرد.

شهلا می افزاید: همسر دومم شیشه و هروئین مصرف می کرد و من نیز پس از ازدواج با او با مواد مخدر صنعتی آشنا شدم.

وی با اشاره به محل زندگی خود می گوید: اعتیاد شدید باعث شد تمام دارایی هایمان را از دست بدهیم. پس از این اتفاق، یک اتاق مخروبه در بیابان های اطراف تهران و نرسیده به شهر پردیس پیدا کردیم و آنجا شد خانه ما. محلی که به خانه ما تبدیل شد متعلق به فردی است که از وضعیت زندگی ما خبر داشت و اجازه داد که در اتاق خرابه او زندگی کنیم.
شهلا که نیم نگاهی به سایر بیماران دارد و دوست ندارد که آنها از وضعیت زندگیش با خبر شوند از فوت دومین فرزند خود در همین خانه خبر می دهد و می گوید: مدتی پس از ازدواج با همسر دومم فرزند دختری را به دنیا آوردم. "هدیه " یکسال و نیمه بود که دچار گازگرفتگی شد و جان خود را از دست داد. در خانه ما خبری از گاز کشی نیست و ما برای گرم کردن خودمان مجبور هستیم آتش روشن کنیم و آن شب نیز گاز ناشی از سوخت هیزم، جان کودک من را گرفت.

وی در حالی که از فوت دومین فرزند ش ابراز رضایت می کند در رابطه با تولد فرزند سومش می گوید: شرایط زندگی ما به هیچ وجه مناسب نیست به همین خاطر دوست نداشتم که در یک اتاق مخروبه یک دختر بچه را نیز همانند خودم بدبخت کنم. زمانی که او جان خود را از دست داد قصد داشتم که دیگر باردار نشوم اما در نهایت تنها چند ماه پس از مرگ "هدیه" سومین فرزندم را باردار شدم.

شهلا در خصوص نحوه تولد نوزادش می گوید: همسرم 2 ماه است که به دلیل سرقت، زندانی شده و من به تنهایی در اتاق مخروبه مان در بیابان زندگی می کنم. می دانستم که فرصت زیادی تا زایمانم باقی نمانده اما جایی را برای رفتن نداشتم در نهایت نیز از اتاق مخروبه مان خارج شدم تا خود را به شهر پردیس برسانم اما در میان راه نوزاد متولد شد.
وی می افزاید: یک قیچی با خود به همراه داشتم و تلاش کردم با آن، بند ناف را قیچی کنم و بعد از آن چیز دیگری متوجه نشدم تا اینکه به بیمارستان منتقل شده و با صدای پزشکان به هوش آمدم.

شهلا با بیان اینکه می دانم نوزادم زنده است می گوید: من مادر خوبی برای نوزادم نیستم اما می دانم که او هم همانند من زنده مانده و ساعت های سخت را تاب آورده است. اگر او را از من جدا کنند راضی هستم زیرا می دانم که یک نوزاد در کنار یک مادر معتاد آینده ای ندارد.

مادر حتی علاقه ای ندارد که در مورد نوزادش صحبت کند و تنها می گوید همین که زنده مانده خواست خدا بوده است. او اصرار دارد که از بیمارستان مرخص شود و از اینکه پرستاران به او مرفین ترزیق نمی کنند گلایه مند است.

تولد نوزاد پسر در بیابان های اطراف تهران/ نوزاد منجمد شده به بهزیستی واگذار می شود

پس از صحبت با مادر، راهی بخش نوزادان می شویم. نوزاد پسر در بخش NICU بستری است و به سختی نفس می کشد. پاهایش تا حدودی کبود است و در اولین نگاه، موهای پرپشت او نظرها را جلب می کند.

یکی از پرستاران در رابطه با وضعیت نوزاد می گوید: زمانی که نوزاد به بیمارستان منتقل شد، تقریبا منجمد شده بود. او را در آمبولانس داخل یک پتو پیچیده بودند اما به این خاطر که مدت زمان زیادی از تولد او می گذشت، تمام عضلات نوزاد کاملا یخ بسته و منقبض شده بود.

وی می افزاید: بلافاصله اقدامات درمانی برای بهبود شرایط نوزاد آغاز شد و تلاش کردیم او را با گرم کردن به شرایط عادی نزدیک کنیم. اکنون همراه با طی مراحل درمان مقدمات ترک اعتیاد نوزاد نیز فراهم شده است. بدون شک وضعیت مادر به گونه ای نیست که نوزاد به او تحویل داده شود.

در همین رابطه نرجس رضا علی، مددکار موسسه خیریه مهر آفرین می گوید: بدون شک با توجه به وضعیت بسیار نامناسب مادر، نوزاد به او تحویل داده نمی شود.

وی می افزاید: مراحل تحویل نوزاد به سازمان بهزیستی طی خواهد شد و پس از سپری شدن مراحل کامل درمان، نوزاد به سازمان بهزیستی واگذار می شود.

واکنش وزارت خارجه به تصویب قطعنامه ضدایرانی

سخنگوی وزارت امور خارج? ایران اعلام کرد قطعنام? حقوق بشری هفتاد‎‏ویکمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد علیه ایران دارای اغراض سیاسی و مردود است.

به گزارش تسنیم، بهرام قاسمی در واکنش به تصویب این قطعنامه در کمیت? سوم مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «جمهوری اسلامی قطعنام? وضعیت حقوق بشر در ایران را که در هفتاد‏و‏یکمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد به‏‌دست کانادا و سایر هم‌بانیان آن کشور تهیه‌ شده است، مردود و غیرقابل‌قبول می‌داند».
وی افزود: «متأسفانه این قطعنامه بدون در نظر داشتن واقعیت‌های جمهوری اسلامی ایران، صرفاً مبتنی بر نگرشی گزینشی، مقابله‌جویانه و تنها با اهداف خاص سیاسی تدوین و تصویب شده است».
سخنگوی وزارت امور خارج? ایران ضمن محکوم کردن سوءاستفاد? برخی کشورها از مسئل? «حقوق بشر» افزود: «جمهوری اسلامی ایران هرگونه استفاد? ابزاری و سیاسی از موضوع حقوق بشر به‎‏دست کشورهای غربی علیه کشورهای مستقل جهان را مردود و محکوم می‌داند».
وی تصریح کرد: «سازوکارهای حقوق بشری سازمان ملل متحد نباید دستمایه‌ای برای بازی‌های سیاسی قدرت‌های بزرگ و خصومت‌های برخی کشورها نسبت به سایر جوامع قرار گیرد».
قاسمی در خصوص برخی از حامیان و بانیان این قطعنامه نیز گفت: «طنز تلخ تاریخی موجود در این قطعنامه، هم‌سوییِ رژیم صهیونیستی، رژیم سعودی و تعداد کم‏‌شماری از کشورهای عاری از دموکراسی و آزادی در منطقه است که حامیان و مروجین اصلی تروریسم، خشونت و افراطی‌گری هستند. این هم‎سویی و همسانی، خود نیز به‌تنهایی دلیلی بر ناموجه و نامشروع بودن قطعنام? یادشده است».
سخنگوی وزارت امور خارج? ایران تأکید کرد: «جمهوری اسلامی ایران یک نظام مردم‌سالار دینی است و بر اساس سیاست‌های اصولی و اساسی خود، همواره و همیشه مخالف هرگونه تبعیض، بهره‌برداری ابزاری و سیاسی از موضوع حقوق بشر بوده و اعتقاد راسخ آن بر این است که محل مناسب ارزیابی حقوق بشر در کشورها، مکانیسم گزارش‌دهی دوره‌ای حقوق بشر برای تمامی کشورها (یوپی‌آر) در شورای حقوق بشر است».
وی افزود: «مشارکت سازنده و فعال کشورمان در این سازوکار، نشانگر جدیت ایران در ارتقای حقوق بشر و عمل به تعهدات بین‌المللی خود از طریق همکاری‌های سازنده، برابری جهانی و نیز سازوکارهای مبتنی بر گفت‌وگو و رایزنی است».
کمیت? سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز سه‌شنبه (بامداد چهارشنبه به‌وقت تهران) قطعنام? «محکومیت وضعیت حقوق بشر در ایران» را با اکثریت حداقلی تصویب کرد.
در جریان رأی‌گیریِ این قطعنام? ضدایرانی، از مجموع 183 کشور، 85 عضو به آن رأی مثبت دادند. در مقابل 63 عضو به این طرح رأی ممتنع داده و 35 کشور هم با آن مخالفت کردند. دولت کانادا این قطعنامه را هم‌چون سال‎های گذشته تدوین کرده و به کمیته ارائه داده بود.
پس از تصویب این قطعنامه، نمایند? روسیه این موضوع را نشانگر رویکرد سیاسی سازمان ملل نسبت به کشورها دانست. نمایند? ونزوئلا نیز تصویت چنین قطعنامه‌ای را نشانگر رویکرد دوگان? سازمان ملل دانست.
در همین حال، غلامعلی خوشرو، سفیر ایران در سازمان ملل، اعلام کرد برای این قطعنامه توجیه معتبری وجود ندارد و حقوق بشر بار دیگر به‌عنوان وسیله‌ا‌ی برای اعمال فشار بر مردمی استفاده شد که استقلال را برگزیده‌اند.
به گزارش پرس تی‌وی، کمیت? سوم مجمع عمومی سازمان ملل همچنین قطعنام? مشابهی علیه دولت سوریه تصویب کرده است.