سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

 

برنامه ریزی باورها

بُعد چهارم زندگی به زعم برخی همان باورها و آرمان ها و یا تصورات درونی است که به خاطر ویژگی خاص آدمی و ذهن پویا و فعال انسان، دارای قدرتی شگرف تأثیر پذیری و تأثیرگذاری بالایی است.
در این نوشتار قصد داریم به روش های بهره گیری از این بعد و تقویت آن اشاره کنیم:
1-بعد چهارم زندگی، دنیای شگفتی است و اغلب افرادی که برزمانه خویش فائل آمده و توانسته اند از فقر به غنا، از بی دانشی به دانشوری، از گمنامی به شهرت و از عامی بودن به عالم شدن قدم بگذارند، مدیون تقویت این بعد بوده اند تا آن جایی که بعضی از آن به جرقه ذهنی یا تحول و حتی واژه هایی همچون دگرگونی، انقلاب روحی، حرکت، جوشش، و..یاد کرده اند.
2-به نظر می رسد با یک سری تاملات و تلقین ها می توان این بعد را با برنامه ای کارآمد تقویت نمود و آثار مثبت آن را در زندگی به نظاره نشست.
3-اسکاول شاین از نخستین کسانی است که از این بعد سخن گفته و اهمیت و ضرورت آن را بیان نموده است و تا آن جا پیش رفته است که آن را ضروری زندگی انسان پیشرو و پیشتاز می داند.
4-شاین می نویسد:«هرگز از کمبود و تنگدستی سخن نگویید؛ زیرا کمبود و نقص، قاعده زندگی بشر است و به یاد داشته باشید که سخنان شما بر شما حکم خواهند راند.» وانگهی به هر چه توجه کنید، با آن یکی می شوید. پس اگر مدام متوجه شکست ها و همچنین مصائب باشید، با شکست ها و مصائب یکی می شوید.
5-پس چه باید کرد؟
باید این عادت را در خود پرورش دهید که در بعد چهارم که در حقیقت، همان دنیای شگفتی ها است، زندگی کنید.
6-بعد چهارم کجاست؟
بعد چهارم آن جاست که به دیده باطن معروف است؛ از این رو برای برنامه ریزی مثبت این بعد، به دیده باطن خود بیاموزید تا از خلال شکست، موفقیت را ببینید و از خلال بیماری، سلامت و از خلال تنگ دستی، فراوانی را. اگر چنین کنید، تمام توان مندی جهان و زمینی که روی آن راه می روید، به شما بخشیده خواهد شد.
7-فراموش نکنیم این همان حالتی است که در تعابیر مراحل ایمان، به مرحله یقین و باور به تغییر، به جهت اتصال به معبود لایزال مطرح می شود، و آدمی به جایی می رسد که اصطلاحا به هر آن چه که می خواهد بگوید که بشو، می شود؛ چون در این وادی گناه وجود ندارد و خواسته مادون و حقیر راه ندارد و آدمی با روح جهان هستی به یگانگی می رسد و چون او که به همه چیز اشراف دارد، تو را نیز به آن جایگاه می رساند؛ همان طور که در حدیث قدسی می فرماید:
«انی اقول للشیء کن فیکون فاجعلک تقول للشیء کن فیکون.»
8-شاین در خصوص دوری از افکار منفی و تحقیر شکست و امید واثق به موفقیت و درجه خلوص و باور به موفقیت، جمله زیبایی دارد و می نویسد:«انسانی که به موفقیت می رسد، دیدگان خود را به موفقیت دوخته است»و به عکس، انسانی که دائما شکست، عقب گرد، کمبود، تنگ دستی، تحقیر و ناتوانی را پیش رو می بیند، کسی نیست؛ جز آن که در زوایا و اعماق ذهن خود جز افکار منفی و انتظار شکست و مصیبت چیزی دیگر را نپرورانده است.
9-برای انسان های موفق نیز شکست و توقف روی می دهد؛ اما آنان وقتی شکست می خورند، بی درنگ به موفقیت دیگری می اندیشند وشکست را جزئی از زندگی قلمداد می کنند و بی درنگ راه موفقیت خود را مسدود نمی کنند؛ زیرا واقعا به این حقیقت و(قول شاگتی گواین باور دارند که «تو همانی که می اندیشی». زیرا زندگی کردن در گذشته و ناله و مویه از بداقبالی ها، پیرامون موفقیت های آدمی حصاری بلند می کشد و با اشغال ذهنی و بایکوت بعد چهارم و توقف و رکورد، نیروی خود را هدر می دهید ومدام به بن بست می رسید.
10-اوشو می گوید:«سعی کن شاد باشی تا دیگر حسود نباشی. سعی کن شاد باشی تا دیگر جاه طلب نباشی؛ ولی به حد اعلای رشد برسی. سعی کن شاد باشی و از پیرامون لذت ببری و در شکست ها محاصره نباشی. غرق در گذشته تلخ یا شکست های زودگذر، جهنم است و احساس شکست و بیهودگی، فقط در جهنم تاب می آورد.»
11-بعد چهارم کجاست؟
بعد اول را بعد جسم می دانند؛ کالبدی که خداوند تفصیل آن را در قرآن کریم از طین تا نطفه، علقه، مضغه و سپس کالبد آدمی مطرح می سازد.
بعد دوم را روح می نامند که خداوند کریم در قرآن مجید می فرماید:«ونفخت فیه من روحی؛ و از روح خود در او دمیدم.»
بعد سوم را زمان می دانند که بر جسم و روح انسان سیطره دارد و آدمی در فضای زمان و مکان سیر می کند و حرکت و تغییر و تحول را در قالب آن رقم می زند.
بعد چهارم را روان می نامند. روان شامل باورها، تصورات، عقاید، احساسات، درون، باطن و دنیای شگفتی ماست. دراین بعد آدمی تمامیت خویش را می سازد.
12-در بعد چهارم، کاترین پاندر معتقد است که چون این بعد جولانگاه اندیشه است، پس بگذارید اندیشه و سپس گفتارتان غرق در توانگری باشد. همیشه منتظر موفقیت و توان گری باشید و مدام به یاد خود بیاورید که اندیشه ها و کلام و آرزوهای پراکنده و کاهلانه، ثمراتی پراکنده و کاهلانه و آکنده از تنگ دستی به یاد می آورد.
13-در نتیجه باید به تصحیح یا مهندسی مجدد تصاویر ذهنی دست یابیم. تصاویر ذهنی توانگر خویش را باید بر تارک ستاره غنای کام یابی متمرکز کنید و همان جا حرکت فرازین را شروع کنید؛ خواهید دید که تمام موفقیت ها، تمامیت دنیا، تمام اوج ها و فتح آسمان ها در دستان شماست.
14-روان شناسان از این حالت، تعبیر به چرخه می کنند و آدمی را در دو چرخه تعریف می کنند؛ یعنی کسی که بعد چهارم زندگی خود را غنی کرده است، در چرخه مثبت به سر می برد. این چرخه این گونه است.
موفق می شوم چون می دانم زیرا می توانم پس نتیجه می گیرم.
15-بعضی نیز در چرخه منفی به سر می برند. اینان کسانی هستند که افکار خود را پیشاپیش بر شکست متمرکز ساخته اند و در مرحله بی ارادگی یا پشت کردن به بعد چهارم زندگی به سر می برند که چرخه بعد چهارم آنها این گونه است.
هیچ گاه نتیجه نمی گیرم موفق نمی شوم چون نمی توانم، من نمی دانم.
16-یکی از عوامل مهمی که آدمی ر ابه چرخه مثبت و موفقیت نزدیک می کند، بخشایش است. بخشایش به معنی دست برداشتن و رها کردن است. بخشیدن خودمان و دیگران و تعلقات خویش، ما را از گذشته رها می کندو دستور این است که نگذارید گذشته، شما را عقب نگه دارد. تقریبا بخشایش، پاسخ به همه مسائل است. همواره خود را به خاطر حتی اشتباهی که کرده اید، سرزنش نکنید و افسوس نخورید؛ خود را ببخشید و از گذشته خارج شوید.
17-کام یابی و موفقیت، انسان را شاد، امیدوار و خوش بین می کند و ناکامی و شکست، انسان را کسل، ناامید و بدبین می کند. افراد بدبین، بانظری مشکوک به نتایج هرگونه پیشنهاد و رای و عقیده می نگرند. خوب، دقیق و عمیق دیدن و بدون پیش داوری نگریستن، شرط نگاه مثبت است.
18-ناپلئون هیل می نویسد:
زندگی هلن کلر، بسیار زیبا و عبرت انگیز است. او دختری بود که چند روز پس از تولد، ناشنوا، نابینا و لال شد. به رغم این همه مصیبت و بد بیاری، او در تاریخ علم و توان گران نام خود را در جمع اشخاص شهیر جای داد. هلن کلر ثابت کرد که اگر کسی خود را شکست خورده نپندارد، در شمار شکست خوردگان قرار نمی گیرد.
19-نگاهی به تاریخ نام آوران به ما نمونه های زیادی را نشان می دهد. بتهوون ناشنوا بود و میلتون، نابینا بود؛ اما نام این اشخاص تا زمانی که دنیا باقی است، بر زبان ها باقی خواهد ماند؛ زیرا آنها در ذهن خود رویایی دیدند و آن را جامه حقیقت پوشاندند و در هنر، صنعت، ادبیات و فلسفه پیش رو شدند.
20-موریس مترلینگ می نویسد:
ما نباید منتظر باشیم تا دنیا قوانین و نظامات و مناظر و آثار خود را برای خشنودی ما تغییر بدهد؛ بلکه این ما هستیم که باید تغییر کنیم و اگر روزی از محیط کنونی خارج شدیم، حتما آن را طور دیگر خواهیم دید.