سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم - که هدف انسان، رستگارى و فلاح و نجاح است - باید به سبک زندگى اهمیت دهیم؛ اگر به معنویت و رستگارى معنوى اعتقادى هم نداشته باشیم، براى زندگى راحت، زندگى برخوردار از امنیت روانى و اخلاقى، باز پرداختن به سبک زندگى مهم است.

این جملات بخشی از منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 23 مهرماه 1391 در جمع هزاران جوان استان خراسان شمالی است، که نشان دهنده اهمیت مفهوم سبک زندگی است که اخیرا به عنوان نقطه هدف در جنگ نرم از سوی دشمنان تمدن ایرانو اسلام، اتخاذ گردیده است.

اما تعریف سبک زندگی چیست؟ تفاوت آن با مفهوم فرهنگ چیست؟

سبک زندگی را می توان الگوهایی از کنش دانست که تمیز دهنده افراد جامعه است (چانی، 1996).

تداول استفاده از این مفهوم به سال های دهه 80 قرن بیستم بر می گردد. ریمر(1995) چهار دلیل عمده زیر را در تجدید حیات این مفهوم شناسایی می کند:

1-      فرآیند های فردی شدن، که آزادی و حق انتخاب بیشتری را بخصوص برای جوانان در شرایط به سرعت رو به تغییر جهان داشته اند.

2-      رشد طبقه متوسط جدیدی که جهت گیری آنها آشکارا به سوی سرگرمی و مصرف است و عمدتا جوانان شهری دارای مهارت های حرفه ای را در بر می گیرد.

3-      افزایش روزافزون مباحثات آکادمیک در خصوص پست مدرنیسم که در آن ظهور ارزش ها و سبک های زندگی جدید، نقش کلیدی ایفا می کنند.

4-      سهم موثر آثار بوردیو در موضوع سبک های زندگی و بخصوص کتا ب او در موضوع تمایز.

ویژگی دیگری که برای سبک های زندگی می توان بر شمرد، این است که شکل گیری آن ها در ارتباط و گاهی در تقابل با فرهنگ مسلط است. ساخته شدن سبک زندگی مستلزم مشارکت فعال افراد به عنوان عاملان خلاق در نظم اجتماعی است و از همین روست که جوانان پیشگامان این ارتباط و هویت سازی فعال هستند (ذکایی، 1381).

این در حالی است که به نظر ادوارد ساپیر فرهنگ عبارت است از نظامی از رفتارها که جامعه بر افراد تحمیل می‌کند و در عین حال نظامی ارتباطی است که جامعه بین افراد بر قرار می‌کند.

در نگاه اول آنچه از تفاوت این دو مفهوم در تعاریف مذکور نمود دارد، نگاه کلی نگر و کلان در مفهوم فرهنگ و تاکید بر افراد به عنوان اجزاء خرد جامعه در تعریف سبک زندگی است.

نکته دومی که از تعاریف یاد شده استنباط می شود، این است که گاها رفتار های فرهنگی ممکن است حاصل باور ها و اعتقاد افراد نباشند.

به عنوان مثال متاثر از جوسازی های رسانه ای دشمن و تحقیر نمودن فرهنگ حجاب از سوی خانواده و اطرافیان و یا گروه هایی که فرد در اجتماع پیرامون، عضو آنان می باشد، ممکن است پوشش و حجاب یک شخص شکل نامطلوبی به خود گیرد اما همین انسان به احتمال زیاد منتظر اندک تغییری در محیط فرهنگی پیرامون خود است تا دوباره حجاب برتر خود را برگزیند. شاهد این مدعا انجام فرایض دینی و حتی شرکت در مراسم های سیاسی عبادی مختلف نظیر شرکت در انتخابات است که ما از سوی خیل کثیری از همین قشر (که به ظاهر حجاب مطلوب و کاملی ندارند) شاهد هستیم.

اما تغییر در سبک زندکی احتمالا در سطح پایین به تغییر در احساسات و عواطف، و در سطح بالاتر ممکن است نگرش ها و اعتقادات افراد را تحت تاثیر قرار دهد، چرا که تغییر کنش، آزادانه انتخاب شده و از سوی شخص مطلوب ارزیابی گردیده است. به عنوان مثال هنگامی که فرد در مراسم عزاداری و یادبود عزیزان از دنیا رفته خود از عینک آفتابی استفاده می نماید، به تدریج و با گذر زمان در ضمیر ناخودآگاه او حفظ ظاهر و توجه به پرستیژ شخصی جایگاهی مهمتر از ابراز احساسات و عواطف نسبت به خویشان و نزدیکان را بدست خواهد آورد.

از این رو ناگفته پیداست که تغییر در سبک زندگی که عموما به صورت خاموش و تدریجی از سوی فیلم ها و سریال ها و دیگر عوامل رسانه ای متهاجم در جنگ نرم صورت می گیرد، ابزاری قدرتمند تر نسبت به تغییر رفتارهای فرهنگی به شمار می آید و مستلزم نگاه جدی تر متولیان و دلسوزان حوزه فرهنگ و اجتماع است