..
اینجا دیوانه ی زهرا میشوی و اگر نماندی حرفی نیست
.
زهرا همیشه تنها بود ..
.
صدای قدمت می آید ، گوش میکنم ؛ دلها آشوب است ..
..
..
خسته نباشی پهلوان ؛ خوش آمدی برادرم ...
.
اما چشمهایت را ببند ..
.
نگاه نکن به خیابان های شهرمان ؛ باشد ؟ من و قول قرارهایمان .
.
نگاه نکن تا بیشتر شرمنده نشویم ..
.
ما را ببخش !
.
حلالمان کن که باید تو را از بین این جماعت عبور دهیم.
.
شرمنده که حجاب و حیای مادرت زهرا(س) را زیر پا گذاشته اند.
.
شرمنده ایم که وصیت نامه ات میان کوچه ها پاره پاره شده .
..
..
سرخی لبِ بی حیایی
.
جذاب تر است از قطرات خونی کهپای وصیت نامه ات ریخته .
.
شرمنده ایم برادر ؛شرمنده ...