استاد شهید مرتضی مطهری به عنوان یکی از اندیشمندان برجسته اسلام که توجه به آثار وی بسیار مورد تاکید حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب بوده نیز این مساله را در کتاب مسأله حجاب مورد تبیین قرار داده است.
شهید مطهری در بخش اول کتاب خود، به تاریخچه حجاب اشاره دارد و معتقد است در ایران باستان و میان قوم یهود و احتمالا در هند، حجاب وجود داشته، اما در جاهلیت عرب، حجاب وجود نداشته و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است.
چنانچه ویلدورانت در صفحه 30 جلد 12 تاریخ تمدن، راجع به قوم یهود و قانون تلمود مىنویسد: «اگر زنى به نقض قانون یهود مىپرداخت چنانکه مثلا بىآنکه چیزى بر سر داشت به میان مردم مىرفت یا در شارع عام نخ مىرشت یا با هر سنخى از مردان درد دل مىکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانهاش تکلم مىنمود همسایگانش مىتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»
وی با اشاره به اسناد تاریخی نشان میدهد حجاب سختتر و شدیدتری در ایران باستان حاکم بوده است و حتى پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده مىشدهاند. شهید مطهری معتقد است هرچند قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست، اما حدود و علت حجاب اسلامى با حدود و فلسفه حجابى که در ملل باستانى وجود داشته، تفاوت دارد.
شهید مطهری در باب مساله حجاب به علت پیدایش پوشش و حجاب میپردازد. وى بر این باور است که مخالفان حجاب همواره سعى کردهاند جریانات ظالمانهاى را به عنوان علت پیدا شدن حجاب ذکر کنند و در این جهت میان حجاب اسلامى و حجاب غیر اسلامى فرق نگذاشته و چنین وانمود میکنند که حجاب اسلامى نیز از همین جریانات ظالمانه سرچشمه مىگیرد.
وى این نظریات را به نظریههاى فلسفى، اجتماعی، اخلاقى، اقتصادى و روانى تقسیم میکند و مهمترین آنها را میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفى)، عدم امنیت و عدالت اجتماعى (ریشه اجتماعى)، پدرشاهى و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروى وى در جهت منافع اقتصادى مرد (ریشه اقتصادى)، حسادت و خودخواهى مرد (ریشه اخلاقى) و عادت زنانگى زن و احساس زن به اینکه در خلقت از مرد چیزى کم دارد، بعلاوه مقررات خشنى که در زمینه پلیدى او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است (ریشه روانى) ذکر و تصریح مىکند علل نامبرده یا به هیچ وجه تأثیرى در پیدا شدن حجاب در هیچ نقطه از جهان نداشته است و بىجهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کردهاند یا فرضا در پدیدآمدن بعضى سیستمهاى غیراسلامى تأثیر داشته و در حجاب اسلامى تأثیر نداشته است.
از دیگر مباحثی که شهید مطهری درباره بحث حجاب مطرح میکند، فلسفه پوشش از منظر اسلام است. شهید مطهری معتقد است اسلام مىخواهد انواع التذاذهاى جنسى، چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگى و در قالب ازدواج قانونى اختصاص یابد و اجتماع منحصرا براى کار و فعالیت باشد.
در واقع برخلاف سیستم غربى عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوییهاى جنسى به هم مىآمیزد اسلام مىخواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.
وی میگوید: فلسفه پوشش اسلامى چند چیز است که بعضى از آنها روانى، بعضى جنبه خانه و خانوادگى، بعضى دیگر جنبه اجتماعى و بعضى مربوط به بالابردن احترام زن و جلوگیرى از ابتذال اوست. آرامش درونی، استحکام پیوند خانوادگی، استواری اجتماع و ارزش و احترام زن، چهار فلسفه اصلی پوشش و حجاب زن از منظر اسلام است. متاسفانه یکی از مسائلی که همواره موافقان آزادی حجاب مطرح میکنند، تمایل انسان به امور و چیزهای منع شده است که توجیهشان بر این باور است که انسان نسبت به چیزهای منع شده، حریص و طمعکار است، اما به گفته شهید مطهری همانطور که تاریخ به حریصان و آزمندان ثروت اشاره مىکند که با حرص و آزى حیرتآور در پى گردآوردن پول و ثروت بوده و هرچه بیشتر جمع مىکردهاند حریصتر مىشدهاند، همچنین تاریخ از آزمندان و حریصانی در زمینه مسائل جنسى یاد مىکند که هرگز حس زیادهخواهی آنان با وجود دسترسی آزاد متوقف نشد.
پاسخ به اشکالات و ایرادات مخالفان مسأله حجاب، از دیگر مباحثی است که شهید مطهری در کتاب مساله حجاب و حتی نظام حقوق زن در اسلام به آن پرداخته است.
از جمله ایراداتی که شهید مطهری به آنها اشاره میکند، بحث سلب حق آزادی و رکود فعالیت زن در جامعه است که شهید مطهری به تفصیل این دلایل را مورد نقد و بررسی قرار میدهد.
یکی از ایرادات مخالفان حجاب این است که حجاب موجب سلب حق آزادى که یک حق طبیعى بشرى است، مىگردد و نوعى توهین به حیثیت انسانى زن به شمار مىرود.
شهید مطهری معتقد است در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد، بلکه حجاب در اسلام وظیفهای است که به عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند.
این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد یا تجاوز به حقوق طبیعی او نیست که خداوند برایش خلق کرده باشد.