سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

تهمت

تهمت زشت

عمر بن نعمان می گوید: امام صادق (علیه السلام) دوستی داشت که همیشه ملازم حضرت بود. روزی همراه حضرت در بازار کفاشها می رفت. شخصی غلام او را صدا می زند و او را می طلبد. غلام آنها را ترک می کند و سراغ آن مرد می رود. دوست حضرت غلام خود را صدا میزند اما غلام متوجه نمی شود و این کار را تا سه مرتبه تکرار می کند سپس عصبانی شده و فریاد می زند! ای زنا زاده کجا هستی؟ امام صادق(علیه السلام) شنید و با ناراحتی دست خود را محکم بر پیشانی زد و فرمود: سبحان الله ! مادرش را متهم به زنا کردی؟ من فکر کردم که تو اهل تقوی و پارسا هستی اما نمی دانستم که فحش می دهی! عرض کرد : قربانت گردم مادر او مشرک می باشد. امام توجیه او را نپذیرفت و فرمود: از من دور شو! و دیگر ندیدم که با امام همراه شود. (اصول کافی ج4ص15)

دعای روز بیست و نهم
 بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین.


خدایا بپوشان در آن با مهر و رحمت و روزى کن مرا در آن توفیق و خوددارى و پاک کن دلم را از تیرگیها و گرفتگى‌هاى تهمت اى مهربان به بندگان با ایمان خود.