سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

 

به مناسبت شهادت امام سجاد(ع)






ابومحمد علی بن حسین السجّاد چهارمین امام شیعیان ملقب و مشهور به سجاد و زین‌العابدین که علی اصغر نیز از القاب وی است.

ولادت
پنجم شعبان، زاد روز مسعود امام همام، حضرت زین العابدین است که در سال 38 ق در شهر مدینه، به دنیا آمد. او در خاندان پاک رسالت، قدم به دنیا گذاشت و جهانی از صفا، معنویت و دانش و بینش برای بشر به ارمغان آورد.

او آمد تا شیفتگان عبادت و سالکان راه معرفت و خداشناسی را، از سرچشمه زلال توحید و عرفان ناب محمّدی سیراب سازد. پدرش امام حسین علیه‏السلام به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان، حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام داشتند، این مولود مبارک را «علی» نام نهادند.
خانواده
پدر ارجمند امام سجاد علیه‏السلام حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام و مادر بزرگوارشان شهربانو، دختر آخرین پادشاه ساسانی، می‏باشد که پس از ولادت فرزندش با فاصله‏ای بسیار اندک جهان را بدرود گفت. حضرت زین العابدین در دو سال پایانی دوران حکومت جدّشان، حضرت علی علیه‏السلام به دنیا آمدند. و همچنین در حدود ده سال از امامت عمویش حضرت مجتبی علیه‏السلام و ده سال هم از دوران امامت پدر بزرگوارشان، را درک کردند که این امر سبب شد سه امام راستین به پرورش و تربیت او همت گمارند و دنیایی از فضایل اخلاقی و قداست‏ها بپرورانند و این موقعیتی بود که برای کم‏تر پیشوایی واقع می‏شد.
سجّاد
امام باقر علیه‏السلام می‏فرمایند: پدرم علی بن الحسین علیه‏السلام هرگز نعمتی از خدا را یاد نمی‏کردند مگر آن‏که برای شکر آن نعمت، خدا را سجده می‏کردند، ... و نیز هر گاه حق تعالی شرّی را از ایشان دفع می‏کرد که از آن بیم داشتند و یا مکر مکر کننده‏ای را دور می‏گرداند سجده می‏نمودند و همچنین بعد از فارغ شدن از نماز واجب و یا اصلاح میان دو کس برای شکر این توفیق سجده می‏کردند و در جمیع مواضع، سجود آن حضرت به چشم می‏خورد و به این سبب آن حضرت را «سجّاد» می‏گفتند.
زینت پرستندگان
امام سجاد علیه‏السلام در امر عبادت و مناجات با حضرت حق از همگان پیشی گرفته بود، چندان که مورد سوال و حتی اعتراض خاندان و یاران خویش قرار می‏گرفت.
امام علیه‏السلام در هنگام ادای فریضه نماز، چنان خوف خدا سراسر وجودش را فرا می‏گرفت که تمام اعضای بدنش می‏لرزید و چون وارد نماز می‏شد چنان خشک و بی‏حرکت می‏ایستاد که جز آنچه باد از لباسشان تکان می‏داد دیگر حرکتی از او مشاهده نمی‏شد. امام باقر علیه‏السلام عبادت پدرش را چنین توصیف می‏کنند: «پدرم در نماز قیامی داشتند چون قیام بنده‏ای ذلیل در پیشگاه سلطانی با شکوه و با هیبت، و نماز او چنان می‏نمود که نماز وداع است و گویی برای همیشه با آن خداحافظی می‏کند».
صدقات پنهانی
بسیاری از خانواده‏های محروم و نیازمند مدینه، شبانگاه از لطف و بخشش مردی ناشناس بهره‏مند می‏شدند که هرگز او را نشناختند مگر زمانی که علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام در گذشت. پس از آن بود که آن مرد ناشناس دیگر به سراغ آنان نیامد و دانستند آن امدادگر ناشناس، حضرت زین العابدین علیه‏السلام است.
زُهَری یکی از معاصران امام علیه‏السلام می‏گوید: «شبی سرد و بارانی، علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام را دیدم که آرد و هیزم بر پشت داشت و آن را برای فقیران می‏برد. گفتم: ای پسر رسول خدا، این چیست؟ حضرت فرمودند: سفری در پیش دارم و توشه آن را آماده کرده‏ام تا در جای امنی بگذارم. به امام گفتم: اجازه دهید من آن بار را حمل کنم؛ چراکه شأن شما بالاتر از این است، حضرت قبول نکردند و سپس فرمودند: من شأن خود را از حمل باری که در سفر از هلاک شدن نجاتم دهد و ورودم به مقصد را نیکو گرداند، برتر نمی‏دانم».
نشانه‏های شیعه
امام سجاد علیه‏السلام در ضمن فرمایشاتی نشانه‏های شیعه بودن را این گونه بیان می‏فرمایند: «شیعیان ما، با آثار عبادت و نیز سادگی و بی‏آلایشی در زندگی شناخته می‏شوند. در چهره‏های آنان آثار عبادت نمایان است... هنگامی که همه ساکت و خاموشند، آنان در تقدیس و تسبیح خدایند و آنگاه که همه خوابند، آنها به نماز و نیایش پروردگار می‏پردازند و آن وقت که دیگران در سرور و خوشی‏های زودگذر غرق می‏شوند، آنان در فکر اندیشه‏های درخشان و اصیل انسانی به سر می‏برند».
عفو و گذشت
روزی امام سجاد علیه‏السلام از منزل خارج شد. مردی به او رسید و ناگهان شروع به ناسزا گفتن به امام کرد. همراهان امام خواستند، جوابش را بگویند، ولی آن حضرت فرمود: «رهایش کنید». سپس رو به آن مرد کرد و فرمود: «آیا حاجتی داری تا به تو کمک کنیم؟» آن مرد شرمنده شد و اظهار پشیمانی کرد و سرش را پایین انداخت. آن‏گاه امام دستور داد هزار درهم به او بدهند. آن مرد در حالی که برمی‏گشت می‏گفت: «گواهی می‏دهم که تو از فرزندان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هستی».
مناجات در کنار کعبه
اَصْمعی یکی از اصحاب امام سجاد می‏گوید: «در شبی مهتابی اطراف خانه خدا طواف می‏کردم. صدای زیبا و غم انگیزی گوش مرا نوازش داد. به دنبال صاحب صدا رفتم تا این‏که جوانی را دیدم که دست در پرده خانه کعبه افکنده و چنین مناجات می‏کند: ای پروردگار من، چشم‏های بندگان در خواب فرو رفته و ستارگان آسمان یکی پس از دیگری سر به افق مغرب گذاشته و از دیده‏ها پنهان گردیده و تو خداوند زنده و قیّومی هستی که هرگز خواب تو را فرا نمی‏گیرد. در این دل شب پادشاهان درِ قصرهای خود را بسته و نگهبان گمارده‏اند و تنها دری که برای نیازمندان گشوده است درِ خانه توست و من اکنون، با تهی دستی به درگاه تو امید بسته‏ام...». اَصمعی گوید: «آن قدر این جوان مناجات کرد که بی‏هوش شد و به روی زمین افتاد. چون نزدیک او رفتم و به دقت به صورتش خیره شدم، متوجه شدم او زین العابدین امام سجاد است».
پادشاهی عبدالملک
دوران امامت امام سجاد علیه‏السلام بیشتر مصادف با دوره خلافت عبدالملک بن مروان بوده است. عبدالملک نخستین کسی بود که به صورت رسمی از فریضه امر به معروف و نهی از منکر جلوگیری کرد. او پس از کشتن عبدالله زبیر در یک سخنرانی عمومی گفت: هر کس مرا به تقوا دعوت کند، او را گردن می‏زنم! و بدین وسیله مردم را به خفقانی عمیق دعوت نمود. او برای اختناق بیشتر به قتل و غارت مردم می‏پرداخت امام سجاد علیه‏السلام در عصر حکومت عبدالملک در تنگنای فشارهای امنیتی، دوران سختی را می‏گذراندند.
احیای نهضت عاشور
از سیاست‏های ثابت و همیشگی اهل‏بیت علیهماالسلام بعد از شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام احیای نهضت عاشورا بود؛ زیرا نهضت عاشورا تابلوی زیبا و پرافتخار غیرت دینی و شجاعت و ظلم ستیزی و عدالت خواهی است و امامان معصوم با احیای آن می‏خواستند این ارزش‏ها را در جوامع مسلمان زنده نگه دارند. در این‏باره امام سجاد علیه‏السلام نقش به سزایی داشتند؛ چراکه در مدت 35 سال حیات پربرکتشان بعد از واقعه عاشورا، به روش‏های مختلف نهضت عاشورای حسینی را در جامعه زنده می‏کردند که خود مبارزه شدیدی علیه دستگاه حاکم به شمار می‏رفت. برخی اقدامات امام سجاد علیه‏السلام در این باره عبارت است از:
1. گریه مداوم بر سیدالشهداء علیه‏السلام ؛
2. یادآوری وقایع عاشورا؛
3. توصیه حضرت به زیارت امام حسین علیه‏السلام ؛
4. سجده بر تربت حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام و سفارش بدان.
افشای چهره امویان
واقعه کربلا از چهره پلید امویان پرده برداشت. اهل‏بیت علیهم السلام و در رأس آنان امام زین العابدین علیه‏السلام به عنوان پیام رسانان عاشورا نقش زیادی در شناساندن چهره پلید امویان به جامعه اسلامی داشتند. خطبه‏های امام سجاد علیه‏السلام در کوفه و شام و مدینه و مبارزات پی‏گیر آن حضرت در دوران حیاتشان بیشترین اثر را در این زمینه داشت.
تبیین مبانی اعتقادی و فرهنگی شیعه
با توجه به جوّ خفقانی که از سوی دستگاه أُموی در جامعه به وجود آمده بود، امام سجّاد علیه‏السلام نمی‏توانست اقدام صریحی علیه نظام کند، ولی از آن جا که امام هم باید مردم جامعه را هدایت و ارشاد نماید و جلوی تحریفات اسلام را بگیرد، در عرصه دعا وارد مبارزه شد. دعاهای امام در عین این‏که حرکتی اخلاقی بود مبارزه‏ای آرام ولی ریشه کن کننده با دشمن به شمار می‏رفت. بنابراین مجموعه گران سنگ صحیفه سجادیه ـ که در حقیقت دوره کاملی از معارف توحیدی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است ـ از امام بر جای ماند و چراغ هدایتی برای انسان‏ها و نسل‏های آینده بود. هم چنین رساله‏ای در حقوق و مواعظ و سخنانی در تفسیر قرآن از ایشان به یادگار مانده است.
پناهگاه اهل مدینه
در ماجرای واقعه حرّه که شامیان به مدینه هجوم بردند بسیاری از خانواده‏ها، همسر و فرزندان خود را به خانه امام سجاد علیه‏السلام فرستادند و از آن حضرت پناه خواستند و در پناه آن حضرت تا پایان اشغال مدینه به دست سپاه شام، در امنیت و سلامت به سر می‏بردند و از تعرّض شامیان در امان بودند. در برخی از منابع آمده است که زمانی که سپاه یزید قصد مدینه کرد تا جان و مال و ناموس اهل مدینه را مورد تعرض قرار دهد، علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام چهارصد تن را در میان خانه خود پناه داد و تا زمان برگشت سپاه و خروج آنها از مدینه از این چهارصد نفر پذیرایی می‏کرد.
انگیزه‏های قتل امام
دستگاه اموی با گذشت زمان به شیوه‏های مبارزاتی امام سجاد علیه‏السلام پی برد و دریافت که ادامه حیات امام با شرایط و اوضاع زمامداری آنها نمی‏سازد. لذا تصمیم به قتل حضرت گرفتند. به طور کلی می‏توان چهار عامل مهم را انگیزه دستگاه حاکم از قتل امام برشمرد:
1. وسعت نفوذ امام. در طول 35 سال بعد از واقعه کربلا، امام از طریق دعاها و نشر معارف اسلامی به تدریج توانست یارانش را منسجم کنند و آگاهی‏های لازم را به آنها بدهد که این خطر بزرگی برای دشمن به حساب می‏آمد؛
2. بغض و حسادت. عبدالملک، هشام و ولید و حتی جمعی از بزرگان بنی امیه به امام سجاد علیه‏السلام حسادت می‏ورزیدند؛ چرا که مردم از روی فهم و درایت به امام عرض ارادت می‏کردند؛
3. افشاگری. امام سجاد علیه‏السلام در فرصت‏های بسیار و از داستان شهادت پدر و اسارت و مظلومیت خود و خاندانش سخن‏ها می‏گفت که این خود نوعی افشاگری رسمی علیه ظلم بنی امیه بود؛
4. ترس از قیام. دستگاه خلافت تصوّر می‏کرد که اگر امام عَلَمی بلند کند بخاطر محبوبیت و نفوذ معنوی آن حضرت حتی کسانی که دوست اهل‏بیت هم نیستند زیر آن پرچم جمع می‏شوند و قیامی بزرگ علیه حکومت آنان به وجود خواهد آمد.
شهادت
حضرت سید الساجدین پس از گذراندن یک عمر پربرکت که در یکی از حساس‏ترین دوره‏های تاریخ اسلام واقع شد از ویژگی‏های مهمی در بین مردم برخوردار شده بود؛ چراکه فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت در هر مجلس و محفلی بیان می‏شد و در یک کلام امام در دل‏ها و عواطف مردم جا گرفته بود. این وضع بر امویان دشوار بود و آنها را می‏رنجاند و از همه کس بیشتر ولیدبن‏عبدالملک کینه امام را در دل داشت. او بارها می‏گفت: «من تا وقتی که علی‏بن‏الحسین در دنیا باشد راحت نیستم». این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند. لذا زهر کشنده‏ای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن 57 سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسید.
تشییع پیکر امام
پیکر پاک امام سجاد علیه‏السلام را در شهر مدینه تشییع کردند. در آن شهر از پیکر امام تشییع بی‏نظیری صورت گرفت؛ زیرا توده‏های مردم از مناطق مختلف بر جنازه حضرت حاضر شدند و همگی پریشان و گریان و دل شکسته جنازه مطهر حضرت را بر دوش می‏بردند. مردم در هاله‏ای از اشک با امام وداع می‏کردند. بدن مطهر حضرت سجاد علیه‏السلام را به قبرستان بقیع بردند و در قبری که در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه‏السلام آماده ساخته بودند به خاک سپردند.