
یادش بخیر.
کوچیک بودم کرسی داشتیم ویه دونه بخاری چوبی روی بخاری غذا با حرارت بخاری درست میشد وهرغذایی که بودبوش میپیچید تو کل خونه.
درکنارشم کتری آبجوش وقوری همیشه حاضر بود .
از مدرسه که میومدم بعد ناهار یه خواب سنگین میومد سراغم ومیرفتم زیر کرسی اصلا نمی فهمیدی کی خوابت برده.مخصوصا اگه برف هم بود.
یادش بخیر??