
عبداللّه اُبَّی (سر کرده ی منافقان مدینه) در بیماری مرگ، کسی فرستاد به مصطفی ص و او را بخواند. چون آمد فرمود: ای بیچاره! دوستی یهود تو را هلاک کرد. گفت: مرا سرزنش مکن، تو را خواسته ام تا بگویم که برای من استغفار کنی و لباس و پیراهنت را بر بدن من بپوشان و بر من نماز کن و بر سر گور من بایست و مرا دعا کن. رسول خدا ص پیراهن خویش به وی داد، مؤمنان گفتند: ای رسول خدا ص ، چرا پیراهن خود را به این کافر دادی تا کفن خود سازد؟ حضرت فرمود: پیراهن من مشکل او را حل نمی کند (جلوی عذاب او را نمی گیرد).********
از داستانهای کشف الاسرار