
شخصی با یک جمله همسرش را رنجاند و سپس پشیمان شد. از راه های مختلف برای بدست آوردن دلهمسرش ت?ش کرد. ازجمله نزد پیر دانای شهر رفت. پیر گفت: برای جبران سخنت دو کار باید انجام دهی؛جوان باشوق درخواست کرد که راه حل را برایش شرح دهد
پیر خردمند گفت: امشب بالشتی از پر برداشته و گوشه آن را سوراخ کن ،سپس به کوچه ها و مح?ت برو و پشت در هر خانه ای یک پر بگذار تا پرها تمام شود. هروقت این کار را کردی نزد من بیا تا مرحله دوم را بگویم
جوان تمام آن شب را به آن کار طاقت فرسا مشغول شد. انگشتانش از سرمای شبانه یخ زده بود تا بالاخره کار تمام شد. با سرعت نزد پیر رفت و با خوشنودی گفت: مرحله اول با موفقیت تمام شد، حا? چه کنم
پیر گفت حا? برگرد و تمام پرها را جمع کن تا بالش به حالت اولش برگردد. او با سراسیمگی گفت: این غیر ممکن است بسیاری از پرها را باد پراکنده کرده. و هر چقدر ت?ش کنم بالش مثل اولش نمیشود
پیر گفت: درست است! کلماتی که استفاده میکنی مثل پرهایی در مسیر باد است و دیگر به دهانت باز نخواهد گشت...در انتخاب کلمات بخصوص دربرابر کسانی که دوستشان داری دقت کن!
********************************
کنترل زبان و رام کردنش باعث می شود آرامش بیشتری در زندگی داشته باشیم...