اگر مرگ نبود ھمه آرزویش را می کردند، فریاد ھای نا امیدی به آسمان بلند می شد، به طبیعت نفرین می فرستادند. اگر زندگانی سپری نمی شد، چقدر تلخ و ترسناک بود. ھنگامیکه آزمایش سخت و دشتوار زندگانی چراغ ھای فریبند? جوانی را خاموش کرده، سرچشمه مھربانی خشک شده، سردی، تاریکی و زشتی گریبان گیر می گردد، اوست که چاره می بخشد، اوست که اندام خمیده، سیمای پر چین، تن رنجور را در خوابگاه آسایش می نھد.