مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

بی رغبتی به دنیا 

راوی : 

ـ وقد قیلَ‏ لَهُ : لوِ اتَّخَذتَ فِراشا، وهُو على حَصیرٍ قد أثَّرَ فی جَنبَیهِ ـ : ما لِی ولِلدُّنیا ؟! ما مَثَلی ومَثَلُ الدُّنیا إلّا کَراکِبٍ سارَ فی یَومٍ صائفٍ فاستَظَلَّ تَحتَ شَجَرَةٍ ساعَةً مِن نَهارٍ ثُمّ راحَ وتَرَکَها

پیامبر خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله روى حصیری دراز کشیده و آن حصیر بر پهلوى حضرت ردّ انداخته بود. به ایشان عرض کردند : کاش بسترى تهیه کنید! حضرت فرمود : مرا چه به دنیا؟! حکایت من و دنیا حکایت سواره ‏اى است که در یک روز گرم تابستانى به راهى رود و ساعتى از روز را زیر سایه درختى بیارمد و سپس حرکت کند و برود. 

مکارم الأخلاق : 1 / 64 / 65