پيام
+
شهيدان را شهيدان مي شناسند
كيوان گيتي نژاد و
03/3/20
كيوان گيتي نژاد و
شهيد مي خواستم شوم خدا به خودم وا داد مرا عاقبت ام را به دست ديگران نهاد و عاقبت ام را به شر واسپرد خدايا تو مي داني من که امشب آرزويي ندارم جز آنکه فردا مرا به جهادم خوانند و با چند ساندويج راهي سرزمين گاو مورخ شوم تا نکبت بني اسرائيل را با خاکستر سامري به گور آن اسود سرخ مو و ملت خوک اسود صفت بني اسرائيل به طبقه سوم جهنم سرازير کنم و غزل
كيوان گيتي نژاد و
نابودي قوم بني اسرائيل را به وقت نماز صبح و به وقت خيبر شکن ملتم بر تارک ترامپ و بنياد اينگونه ثبت کنم که داغ آن گوساله سامري را يکبار دگر بجاي ده فرمان خيبر شکن کنم بر طاق جهنم اسمتان را به نام سردار سليماني موقعيتش را ثبت کنم نابودي نزديک است همزمان با اشهد خود تف و لعنت شهداي وطنم را به مقصد ابليس برايتان صرف و سرو کنم من ام آن لعنت شده خدا که لعنت اش را به اسم شما ضرب خواهد کرد
كيوان گيتي نژاد و
من حيدري حيدرحي و ثاني ام درسته از خاندانم رانده شده و ترد گشته ام درست است که از بي آبرويي سر بالا نمي توانم آورم درست است که ديگر به بازوي مردان وطن نام ام يک اسم انتر است درست است که هيزم کسي خورد نمي کند از برايم ولي من هنوز حيدريم با همه نکبت بيعتم بيعت است با همه ظلم بر خاندانمانم غزل عشق مي خوانم درست است حق ام خوردن و سرو پيشانيم به بي عدالتي سرخ شده اما تا قيامت که
كيوان گيتي نژاد و
نه تا خدا خدايي. و فرمانروايي مي کند جهان تا زماني که شجره طيبه مي درخشد بر پيشاني بهشتيان من جهنمي بيعت نميشکنم خدايم مرا راند و مقهور داشت خدايم توبه ام نپذيرفت و امام رضا ضامن ام نگشت درست است اقبال سگ بالاتر از من است ولي من سرباز حيدريم و حيدرم آرزوست چکار کنم عاشقي تنها دارايي اين گداي رسواي عالم است هرچه ميزنيم و رسوايم مي کند علاقه ام و نيازم به مهرش بيشتر ميشود
كيوان گيتي نژاد و
زيباست ولي غزل من از ابتدا خوانده شده بود آقاجون چه ميشد منن زودتر راهي صحراي احمر ميشدم راهي براي نظافت علم حيدرثاني ميشدم چ