پيام
+
در عشق حقيقي روح است که تن را در اغوش مي گيرد
كيوان گيتي نژاد و
02/8/12
كيوان گيتي نژاد و
تن چيست قفسي ست که بر روح من مستولي کردند تا قدرت پرواز را در او زمانبندي و خودخواسته نمايند روازاده به جاهايي سر مي کشد که قالب بندان تن نمي توانند آنان را شکار کند يا را،ي به اسارت در آن زندان خويش که ساخته اند نمايند هرچه قدر هن آن قفس زيبا و فريبنده ولي روزي که روح قد خود را دريابد و منبع اش را جويد و نورش را به ضمير کشد هيچ تن و قفسي توان بازداشتند و فرار از قفس اش را نتواند ميسر کند
كيوان گيتي نژاد و
شق. آهستگي نيست دلسپردن اسن خود را به عشق و در اختيار دلدار سپردن است وابستگي يا از روي اجبار اسن يا از پي نيلز عشق از رسيدن به آن جا ناشي شود که هر چه است او من شود او نيز يا ت. در او پيدا شود گم شدن در طريقت عاشقي نيست وابسته توان پيمودن عشق کارهايي نبرد