شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ در عشق حقيقي روح است که تن را در اغوش مي گيرد
تن چيست قفسي ست که بر روح من مستولي کردند تا قدرت پرواز را در او زمانبندي و خودخواسته نمايند روازاده به جاهايي سر مي کشد که قالب بندان تن نمي توانند آنان را شکار کند يا را،ي به اسارت در آن زندان خويش که ساخته اند نمايند هرچه قدر هن آن قفس زيبا و فريبنده ولي روزي که روح قد خود را دريابد و منبع اش را جويد و نورش را به ضمير کشد هيچ تن و قفسي توان بازداشتند و فرار از قفس اش را نتواند ميسر کند
شق. آهستگي نيست دلسپردن اسن خود را به عشق و در اختيار دلدار سپردن است وابستگي يا از روي اجبار اسن يا از پي نيلز عشق از رسيدن به آن جا ناشي شود که هر چه است او من شود او نيز يا ت. در او پيدا شود گم شدن در طريقت عاشقي نيست وابسته توان پيمودن عشق کارهايي نبرد
فرهنگي هنري و عاميان
رتبه 0
0 برگزیده
486 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فرهنگي هنري و عاميان عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top