سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

 

سرنوشت در برابر قدرت اراده


سرنوشت، نتیجه گذشته است. اراده انسان، نتیجه زمان حال. وقتی به عقب نگاه می‌کنیم، وزش سرنوشت را احساس می‌کنیم. وقتی به روبه‌رو نگاه می‌کنیم، رقص طلایی و انرژی‌بخش اراده‌مان را می‌بینیم.

 
هوشیاری فیزیکی محدود است. وقتی در جسممان زندگی می‌کنیم، سرنوشت را تجربه می‌کنیم. روح کاملاً آزاد است. وقتی در روحمان زندگی می‌کنیم، اراده را تجربه می‌کنیم. این به خودمان بستگی دارد که در آگاهی جسمی زندگی کنیم یا روحی.

 
لحظه‌ای که روح وارد بدن می‌شود و نور و روشنایی روز را می‌بینیم، جهل و نادانی تلاش می‌کند تا ما را در بر گیرد و سرنوشت بازی خود را شروع می‌کند. اما نور اسیر سرنوشت نیست. نور تجسم اراده است. ما برای سرنوشتمان اجدادمان، دوستان، همسایگان، خودمان و آخر، همه را مقصر می دانیم. اما با مقصر دانستن دیگران، با مقصر دانستن خودمان، قادر به حل مشکلاتمان نیستیم. فقط زمانی می‌توانیم مشکلاتمان را حل کنیم که بدانیم چطور زندگی آرمانی داشته باشیم.

 
برای استفاده از قدرت اراده‌مان فرصت زیادی به ما داده شده است. این ما هستیم که باید از این فرصت استفاده کنیم تا بتوانیم کامل و بی قید و شرط آزاد باشیم. یادتان باشد هیچوقت نباید به گذشته‌تان نگاه کنید و بخاطر آن غصه بخورید. بدانید که هیچکس نمی‌تواند زمان حال را از شما بدزدد. هیچکس نمی‌تواند آینده‌تان را از شما بگیرد. آینده شما می‌تواند طلایی باشد.

 
اراده ما فرزند اراده بی‌نهایت خداوند است و در عین حال بخشی از آن است. فقط باید به آن اجازه دهیم که دیوار نادانی و جهالت را شکسته و ما را با اراده جهانی یکی کند. سرنوشت دروازه‌ای است که ما را به شکست گذشته می‌رساند. اراده پذیرش ما از آینده‌ای است که می‌خواهد ما را تغییر دهد، شکل دهد، هدایتمان کند و ما را از ترس، تردید، نادانی و مرگ نجات بخشد.
 

 
آیا سرنوشت همان کارما(karma)  است؟

 
مطابق باور باستانیان، سه حالت کارما وجود دارد: کارما سانچیتا (sanchita)، کارما پارارابدها (prarabdha) و کارما آگامی (agami).  کارما سانچیتا  جمع شدن همه عمل‌های فرد از زندگی‌های گذشته و این زندگی اوست که نتیجه آن هنوز ثمری نداده است. در کارما پارارابدها، ما شروع به برداشت میوه بعضی از کارماهای جمع‌شده‌مان می‌کنیم. اگر کارما بد باشد، عذاب می‌کشیم و اگر خوب باشد، از آن لذت می‌بریم. و در آخر کارما آگامی است که زمانی است که فرد کاملاً از همه نادانی‌ها، عذاب‌ها و نقص‌ها آزاد است، وقتی فرد خدا را شناخته است و فقط بخاطر خدا زندگی می‌کند. در آن زمان می‌تواند از اراده در نهایت شکل خود لذت ببرد.

 
بیشتر ما با کارما سانچیتا روبه‌رو می‌شویم، کارما جمع‌شده که به صورت کارما پارارابدها عمل می‌کند. هیچ آزادی وجود ندارد و فقط سرنوشت است که ما را احاطه کرده است. مثل شیر حریصی است که از گذشته ضربه می‌خورد ولی وقتی کارما آگامی داشته باشیم، این شیر حریص به شیر غرٌانی تبدیل می‌شود که برای پیروزی الهی، موفقیت الهی روی زمین، غرش می‌کند.
 

 
آیا واقعاً هر چه که کاشته‌ایم را برداشت می‌کنیم؟

 
همانطور که می‌کاریم، برداشت می‌کنیم. درست است. اما در عین حال، اگر به درگاه خداوند دعا کنید، محبت او می‌تواند نیروهای غلطی که از افکار بد شما ناشی شده‌اند را خنثی کند. اگر به آتش دست بزنید، مسلم است که به طور طبیعی آتش انگشتانتان را خواهد سوزاند. در عین حال نیروی محافظی خواهد بود که شما را از دست زدن به آتش بازدارد.

 
وقتی بچه‌ای به بچه دیگری صدمه می‌زند، می‌داند که آن بچه برمی‌گردد و او را زده و تلافی می‌کند. پس چه می‌کند؟ بلافاصله پیش پدرش می‌رود. پدر او قوی‌تر است و می‌تواند از او محافظت کند. در این زمان، آن پدر افضل و بالاتر است. اگر با نادانی ادغام شوید و بعد نادانی بخواهد شما را ببلعد، پدر محبت بی‌نهایت خود را نشان داده و شما را از نادانی نجات می‌دهد. همه چیز به این بستگی دارد که چه میزان محبت از درگاه والا دریافت کنید.

 
 
در چه زمان محبت خداوندی بر قانون کارما غلبه می‌کند؟

 
محبت خداوندی همیشه بر قانون کارما غلبه می‌کند. اگر اینچنین نبود، هیچ انسانی نمی‌توانست حتی یک روز هم روی کره زمین زندگی کند. باید بدانید که قانون کارما به معنی مجازات جدی نیست. تجربه‌ای لازم برای جوینده‌ آن است؛ تنها راه برای تسریع پیشرفت اوست. درنتیجه، قانون کارما خود نوعی دیگر از محبت خداوندی است. می‌توانید آن را چهره‌ای دیگر از عشق پربرکت بنامید.
 

 
آیا همه اتفاقات زندگی ما از پیش تعیین شده است یا فقط یک جهت کلی وجود دارد؟

 
مهمترین اتفاقات زندگی ما از پیش تعیین شده‌اند اما نه اتفاقاتی مثل اینکه برای صبحانه چه می‌خواهید بخورید. همچنین، حتی اگر از پیش تعیین شده باشد که قرار است فردا بمیرید، اگر از زندگی معنوی پیروی کنید و خداوند ببیند که نیتی پاک دارید، ممکن است نمیرید. درعوض، اگر اراده خداوندی باشد، ممکن است فقط دچار یک سردرد شوید. سرنوشت می‌تواند با اراده خداوند تغییر کند.

 
تنها چیزی که از پیش تعیین شده است این است که مجبورید که خداوند را بشناسید. جهل ممکن است امروز جلو شما را برای شناختن خداوند بگیرد اما تا ابد اینطور نمی‌مانید. بگذارید از واژه ?#1575;ز پیش تعیین شده?فقط تعبیری خوب داشته باشیم. اگر قرار است اتفاق بدی بیفتد، آنوقت می‌توانید از قدرت اراده‌تان برای تغییر سرنوشتتان استفاده کنید. سرنوشت می‌تواند با اراده‌ای تغییرناپذیر تغییر کند.
 

 
نقش اراده انسانی چیست؟

 
اراده نور هوشیاری روح ماست. می توانیم از نور روحمان برای ظهور خداوند استفاده کنیم یا می‌توانیم اصلاً از آن استفاده نکنیم. اگر از آن استفاده نکنیم، بخش خشن زندگی یا رخوت یا تردید ذهنی، ما را اسیر خود خواهد کرد. خداوند همه کار را از طریق روح انجام می‌دهد که نماینده مستقیم خود اوست. خداوند خورشید است و روح ما مثل یک لامپ می‌ماند. این لامپ نمود خورشید بر روی زمین است. اما معمولاً ما در نور روح نمی‌مانیم و استفاده کامل از آن نمی‌بریم؛ به همین دلیل اراده ما دچار رخوت، تردید و ناامنی می‌شود. اراده ما یا تصمیم می‌گیرد که بدنمان، حیاتمان و ذهنمان نور کافی برای هدایت ما دارند یا می‌گوید که بدون هدایت خداوندی هیچ راه امید و چاره‌ای نداریم.

 
 
چطور می‌توانیم از قدرت اراده‌مان استفاده بیشتری ببریم؟

 
ما بعنوان یک انسان معمولی، اراده بسیار محدودی داریم. اما اگر جوینده‌ای واقعی شویم، در آخر اراده‌ای محکم و سرسخت به ما داده خواهد شد. الان مثل کسی می‌مانیم که به ستونی بسته شده است و تا نقطه‌ای جلوتر نمی‌تواند برود و فقط در این محدوده اراده دارد. هرچه بیشتر در خودمان فرو رویم، ظرفیتمان بیشتر خواهد شد.

 
وقتی می‌توانیم به دستورات روح گوش دهیم یا روحمان را برای نور افکندن به حیات، ذهن و جسممان جلو بیاوریم، اراده‌مان نامحدود خواهد شد. در آن زمان، اراده ما با اراده جهانی یکی خواهد شد. وقتی اراده ما اراده جهانی شود، آزادی‌مان بی‌نهایت خواهد شد. بااینکه الان اراده‌مان بسیار محدود است، این اراده می‌تواند تا بی‌نهایت گسترده شود.

 
 
آیا اراده روح ما مثل اراده خداوند است؟

 
بله، اراده خداوند و اراده روح یکی هستند. اما باید تفاوت بین اراده روح خود و پافشاری‌های خواسته‌ها و امیال خود را بدانیم. گاهی‌اوقات خواسته‌های لذت‌بخش زندگی را اراده روح می‌بینیم. اگر به عمق خود فرو رویم، مجبور خواهیم شد که اراده واقعی روحمان را بشناسیم و آن اراده و اراده خداوند جدایی‌ناپذیر هستند. وقتی آن اراده دانه‌ای باشد که کاشته شده و به یک گیاه تبدیل می‌شود. به آن اراده روح می‌گوییم. وقتی به یک درخت تنومند و بزرگ تبدیل می‌شود، به آن اراده خداوند می‌گوییم. این اراده در نهایت خود را از طریق روح، قلب، ذهن، حیات و جسم آشکار می‌کند.

 
 
آیا اراده انسان و اراده خداوند همیشه در تعارض هستند؟

 
تاحدی درست است. انسان ممکن است ناآگاهانه و یا آگاهانه در مقابل اراده خداوند بایستد. گاهی‌اوقات باطن و ضمیر ما به ما می‌گوید که اراده خداوند چیست اما ما به آن توجهی نمی‌کنیم. احساس می‌کنیم که اگر به دستورات ضمیرمان گوش دهیم، نفسمان راضی نخواهد شد. به همین دلیل طبیعتاً درمقابل اراده خداوند می‌ایستیم. خیلی وقت‌ها هم پیش می‌آید که عمداً درمقابل اراده خداوند نایستاده‌ایم ولی نمی‌دانیم که اراده خداوند چیست. در این زمان، ایستادن ما در مقابل اراده خداوند آگاهانه نیست به همین دلیل نمی‌توان گفت که در تعارض با اراده خداوند هستیم.

 
اما باید بدانیم که اگر اراده‌ خداوند را به انجام نرسانیم، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، وارد جهل و نادانی شده و پیشرفت و رشدمان به تاخیر می‌افتد. یک کودک ممکن است نداند که آتش با او چه می‌تواند بکند. اما اگر به آتش دست بزند، آتش او را می‌سوزاند. من می‌دانم که آتش من را می‌سوزاند ولی با وجود دانستن این، به آن دست می‌زنم و می‌سوزم. نتیجه تعارض آگاهانه و ناآگاهانه یکی است. اما اگر کسی آن را ناآگاهانه انجام دهد، فردی درمانده خواهد بود که در آن شرایط رحمت خداوند زودتر شامل حال او می‌شود.

 
اگر کسی عواقب عمل خود را بداند اما با وجود آن کاری اشتباه انجام دهد، رحمت خداوند فوراً به او نخواهد رسید. این فرد برای دریافت رحمت خداوند باید بیشتر و جدی‌تر دعا کند.

 
 
چطور چیزی می‌تواند خارج از اراده خداوند باشد؟

 
اینکه اراده خداوند در همه چیز است، کاملاً درست است. اما باید بدانیم که اراده لایتناهی او چیست و چه مقدار از آن اراده را برای خودمان قبول می‌کنیم. او به ما آزادی محدودی داده است، مثل پدری که سکه‌ای به پسرش می‌دهد و نگاه می‌کند تا ببیند چطور آن را خرج می‌کند. اگر آن بچه آن پول را برای هدف خوبی خرج کند، پدر به او پول بیشتری خواهد داد.

 
خداوند به ما آزادی محدودی داده است تا امتحانمان کند تا ببیند می‌خواهیم عمل نیک انجام دهیم یا خیر. خیلی باید مراقب باشیم. اراده او درون ماست تا وقتی یک سکه به ما داد بتوانیم آن را درست خرج کنیم. اما چون نفس، فردیت و شخصیت خودمان را می‌سازیم، سعی می‌کنیم این سکه را طوری که خودمان دوست داریم خرج کنیم. وقتی خداوند چیزی به ما می‌دهد، سریعاً می‌خواهیم مالک آن شویم. اما اگر از آن به راه خود او استفاده کنیم، به ما بیشتر و بیشتر خواهد داد.
او به ما آزادی داده است تا بتوانیم لذت ببریم. اگر به ما بگوید ?#1605;ن هزار تومان به تو می‌دهم، حالا باید آن را خرج این یا آن کنی و فقط برای این هدف آن را به تو می‌دهم.?هیچوقت لذت نمی‌بریم. احساس می‌کنیم که می‌خواهند به ما زور بگویند. اما وقتی می‌گوید ?#1605;ن این را به تو می‌دهم و می‌توانی آن را هرطور که دوست داشتی استفاده کنی?#1548; آنوقت از آن استفاده نادرست می‌بریم. اگر عاقل باشیم، می‌فهمیم که اگر آن را به راه خود او استفاده کنیم، به ما بیشتر خواهد داد.

 
از یک طرف به ما می‌بخشد و از طرف دیگر ما را امتحان می‌کند. در عین حال تشویقمان می‌کند که راه درست را انتخاب کنیم. اما چون می‌خواهیم شخصیت و فردیت خودمان را اعمال کنیم، سعی می‌کنیم آن را به راهی که خودمان دوست داریم استفاده کنیم. ما از اراده محدود خودمان استفاده می‌کنیم. خداوند چه می‌تواند بکند؟ فقط زمانی می‌توانیم امن و مطمئن باشیم که اراده خودمان را در راستای اراده او به کار گیریم.

 

چرا تبخال می زنیم؟

 شاید بسیاری از مردم ندانند که تبخال یا به طور دقیق‌تر تبخال لب در اصل یک عفونت عودکننده ویروسی است بدین معنا که ویروسی در ابتدا وارد بدن شده و بعد هر چند وقت یکبار بیماری عود کرده و علائم آن بروز می‌کند. یکی از بهترین نمونه‌های بیماری‌های عفونی عودکننده همین تبخال لب است. بیماری تبخال به وسیله یکی از اعضای خانواده ویروسی هرپس ایجاد می‌شود. ویروس تبخال لب HSV1 نام دارد و نوع دیگر این ویروس یعنی HSV2 عامل ایجاد تبخال دستگاه تناسلی است که شباهت فراوانی به همین زخم تبخال دهانی دارد. البته هر کدام از این ویروس‌ها می‌توانند به‌جای یکدیگر نیز باعث بروز تبخال شوند.

بیماری تبخال یک بیماری مسری است و ویروس آن مثل ویروس سرماخوردگی یا آنفلوآنزا باید از شخص دیگری وارد بدن شود. در مورد تبخال هرگونه تماس با فردی که زخم تبخال روی صورتش وجود دارد(مثلا روبوسی) می‌تواند باعث انتقال ویروس و ابتلا به این بیماری شود. یکی دیگر از راه‌های شایع انتقال تبخال استفاده از لوازم غذاخوری، تیغ یا حوله دیگران است. نکته اینجاست که حتی در زمانی که تبخال از آن حالت پر آب خارج شده و اصطلاحا دلمه بسته، باز هم به‌شدت مسری است و می‌تواند باعث انتقال بیماری شود.



وقتی ویروس پنهان می‌شود

بعد از انتقال ویروس، علائمی شبیه یک سرماخوردگی شدید بروز می‌کند. بیمار دچار گلودرد شده و در برخی موارد بلع با اشکال روبه‌رو می‌شود. در داخل دهان زخم‌هایی در ناحیه گونه و روی لثه‌ها ایجاد می‌شود که ملتهب و قرمز رنگ هستند. بیمار معمولا دچار سردرد، سرگیجه، حالت تهوع و تب است. این بیماری معمولا خودبه‌خود و بدون بروز مشکلی حداکثر تا 2 هفته بهبود می‌یابد.

اما این همه ماجرا نیست. بعد از رفع علائم بیماری تبخال اولیه، ویروس تبخال در بدن باقی مانده و به طرف عقده‌های عصبی حرکت می‌کند. سپس ویروس در سلول‌های عصبی مستقر شده و اگر شرایط مناسب شود مجددا فعالیت خود را این‌بار به شکلی خفیف‌تر از حالت اولیه ادامه می‌دهد. از اینجا به بعد است که زخم تبخال معروف بروز می‌کند.



چرا تبخال می‌زنیم؟

بعد از ابتلا به بیماری تبخال اولیه بسیاری از افراد مستعد تبخال ثانویه یا همان تبخال عودکننده لب می‌شوند. البته تعدادی از بیماران هم باوجود ابتلا به تبخال اولیه و سیستمیک هرگز دچار تبخال عودکننده نمی‌شوند. اغلب افراد به دنبال ضعف سیستم ایمنی دچار تبخال عودکننده می‌شوند. عواملی مثل تب، قاعدگی، استرس‌های روحی و جسمی، خستگی و قرارگیری بیش از حد در معرض نور آفتاب همه می‌توانند باعث عود تبخال شوند.



چه علائمی دارد؟

اغلب شما با علائم تبخال دهانی آشنایی دارید. با این حال مرور آن خالی از فایده نیست. تبخال لب همانطور که از اسمش هم مشخص است، معمولا همیشه در نقطه خاصی از لب و دهان ایجاد می‌شود. فرد یکی، 2 روز قبل در آن نقطه یا به طور گسترده در اطراف دهان احساس خارش، سوزش یا گزگز می‌کند، سپس یک برجستگی کوچک پر از مایع شبیه یک جوش کوچک در لبه بیرونی لب روی پوست ظاهر می‌شود.

البته ممکن است این برجستگی در اطراف بینی یا چانه یا گونه هم ایجاد شود. مایع درون این برجستگی به‌شدت عفونی و مملو از ویروس تبخال است. در صورت پاره شدن و رسیدن آن به بخش‌های دیگر پوست به‌راحتی ممکن است آن نواحی را نیز آلوده کرده و باعث ایجاد تبخال در آن مناطق نیز شود. بعد از چند روز برجستگی سوراخ شده و ترشح می‌کند. این حالت معمولا در روز چهارم یا پنجم اتفاق می‌افتد و بیشترین احتمال آلودگی در سایر مناطق بدن یا سرایت به سایر افراد مربوط به همین مرحله است. در این مرحله گاهی بیمار دچار تب و برجستگی غدد لنفاوی زیر فک نیز می‌شود. سپس به مرور روی زخم اصطلاحا دلمه می‌بندد و پوست جدید از زیر دلمه تشکیل می‌شود. بعد از گذشت چند روز این دلمه کنده شده و زخم بدون برجای گذاشتن اثری (بدون اسکار) ناپدید می‌شود.



تبخال و دندانپزشکی

انجام درمان‌های دندانپزشکی برای بیمارانی که دچار تبخال هستند ممنوع است و درمان باید تا زمان برطرف شدن زخم به تعویق بیفتد. علت این مسئله احتمال پخش شدن ویروس در هوا و آلوده کردن محیط و خود بیمار و کادر پزشکی است، بنابراین اگر تبخال می‌زنید وقتی به دندانپزشک مراجعه کردید این را ذکر کرده و به دندانپزشک خود اطلاع دهید. همچنین اگر دچار تبخال شدید و همان وقت قرار بود تحت درمان‌های دندانپزشکی قرار بگیرید حتما به دندانپزشک خود اطلاع دهید.



آژیر قرمز

تبخال اگرچه بیماری آزاردهنده‌ای است اما اصولا خطرناک نیست و بدون برجای گذاشتن اثری حداکثر تا 2 هفته بهبود می‌یابد. اما اگر تبخال شما بعد از گذشت 2 هفته هنوز خوب نشده بهتر است با یک پزشک مشورت کنید. همچنین کسانی که به هر دلیلی دچار ضعف سیستم ایمنی هستند(مثل مبتلایان به ایدز، بیماری‌های خونی، بیمارانی که داروهای شیمی‌درمانی مصرف می‌کنند، مصرف‌کنندگان داروهای سرکوبگر سیستم ایمنی، کسانی که مدت طولانی است کورتون دریافت می‌کنند)بهتر است هنگام ابتلا به تبخال به پزشک مراجعه کنند چون این احتمال وجود دارد که ویروس ارگان‌های حیاتی بدن از قبیل ریه، کبد و مغز را درگیر کند. عفونت این اعضای بدن با ویروس تبخال می‌تواند مرگبار باشد. از سوی دیگر اگر بیماری تبخال بخش‌های دیگری از بدن را درگیر کرد و ترشحات آن به‌خصوص به چشم یا نوک انگشتان دست رسید و شما در این نواحی احساس سوزش و درد داشتید فورا به پزشک مراجعه کنید. اگر ویروس وارد چشم شود و در این ناحیه زخمی ایجاد کند به نابینایی منجر می‌شود.



پیشگیری و درمان

تبخال عودکننده لب از معدود بیماری‌هایی است که عملا قابل پیشگیری نیست. اگر ویروس تبخال وارد بدن شما شود و زخم‌های عودکننده ایجاد کند در صورت وجود عوامل مستعد کننده، زخم تبخال به هرحال تشکیل می‌شود. در این حالت تنها راه کاهش علائم بیماری است. همه کسانی که تبخال می‌زنند با علائم هشداردهنده شروع بیماری آشنا هستند (سوزش و درد دور دهان یکی دو روز قبل از تبخال). پیشنهاد می‌شود وقتی این علائم ظاهر شد در ناحیه ایجاد زخم پماد ضد ویروسی آسیکلوویر بمالید. انواع متنوعی از این دارو به‌صورت پماد در داروخانه‌ها در دسترس است. استفاده مرتب از این پماد پیش از شروع زخم، علائم تبخال را به شکل قابل ملاحظه‌ای کاهش داده و دوره بیماری را نیز کوتاه‌تر می‌کند. قرص‌هایی از ترکیبات این دارو نیز موجود است. جدا از داروهای ضد ویروسی گذاشتن یخ روی زخم در کاهش علائم تبخال موثر است.

اما کسانی که ویروس تبخال در بدن‌شان وجود ندارد با رعایت بهداشت شخصی و عدم تماس با افرادی که تبخال دارند، می‌توانند از ابتلا به این ویروس در امان باشند. شستن مرتب دست‌ها به‌خصوص قبل از خوردن غذا و دست نزدن به چشم‌ها با دستان کثیف، پرهیز از استفاده از لوازم شخصی دیگران به خصوص کسانی که تبخال می‌زنند از دیگر عوامل پیشگیری از ابتلا به بیماری تبخال است

چرا باران نمیبارد؟؟؟؟
در زمان یکی از پیامبران خدا مردم نافرمانی و تمرد از دستورات خدا وپیامبر میکردند وهر چه پیامبر وقت به انها موعظه میکرد انها نه تنها توجهی نمیکردند بلکه عکس انچه بود عمل میکردنند تا اینکه پیامبر از خداوند درخواست کرد بر انها عذاب ناذل شود خداوند سبحان نیز به پیامبر وعده داد بزودی بر انها عذاب بفرستد به همین خاطر برف شروع به باریدن گرفت وانقدر بارید که در زیر برف مدفون شدند وراه بیرون امدن کاملا مسدود شد مردم به چشم خود دیدند که بزودی از گرسنگی و سرما خواهند مرد به همین قرار گذاشتند که خانه های همدیگر را سوراخ کرده با هم در ارتباط باشند و هر کدام هرچه دارند با هم بخورنند ووقتی تمام شد همگی با هم بمیرند لذا چند روزی به همین منوال گذشت تا هر چه داشتنند تمام شد در همین موقع در کمال ناباوری دیدند برفها اب شد و کم کم راه باز شد!! پیامبر به خداوند عرض کرد یارب این دیگه چه عذابی بود چرا کامل اجرا نشد؟ خداوند سبحان فرمود ای رسول اینها مردمی هستند که در موقع سختی به یاری همدیگر میشتابند وهوای همدگر را دارند من که خدای انها هستم چگونه میتوانم این مردم را مجازات کنم باری اگر باران نمیبارد کاش ما انسانها فکر میکردیم مشکل کجاست کجا ما انسانها هوای همدیگر را داریم تا بشود سعی میکنیم همدیگر را بکوبیم وبقولی میگوییم تیر از ما بگذرد به هر که میخواهد بخورد هیچکس به فکر دیگری نیست در یک چنین موقعیتی میخواهیم خدا بما رحم کند؟؟؟ وبنظر این حقیر بهترین کار دعا کنیم ودلهای ما نسبت به هم مهربانتر باشد وتا جایی که ممکن است سعی کنیم گره ای از کار کسی باز کنیم شاید خداوند متعال به همه ما رحم کنه و لطفش را از ما دریغ نکند امین یا رب العالمین