سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

هدف پروژه «ترسیب کربن» برای‌زنان ایرانی‌چیست؟

چهارشنبه 31 خرداد 1396 ساعت 09:26
آیا توانمندسازی جنسیتی در قالب پروژه ترسیب کربن که از سوی سازمان‌های بین المللی و در قالب برنامه‌های توسعه پایدار دنبال می‌شود با اهداف نظام اسلامی ایران همخوانی دارد؟
هدف پروژه «ترسیب کربن» برای‌زنان ایرانی‌چیست؟
به گزارش جهان نیوز؛ عصمت به عنوان یک زن از روستای نازدشت از توابه شهرستان بیرجند، توضیح داده که  پروژه ترسیب کربن به او احساس قوت داده است. شغل عصمت، اداره مهدکودک است.
 وی اظهار می‌کند که پروژه ترسیب کربن او را ترغیب کرده که تحصیلات خود را تا دیپلم تمام کند. در حالی که تا قبل از آن، درس خواندن را اقدامی بی فایده و بی ثمر تلقی می‌کرده است. او به دختران می‌گوید: که در مدرسه بمانند و درس بخوانند، همچنین با پدر، برادران و دیگر مردان در خانواده خود احساس برابری کنند.
 بنابه اعتقاد او اگر آموزش را از زمان کودکی و نوجوانی شروع کنیم، حتماًبه نتیجه خواهیم رسید.
  پروژه ترسیب کربن با عنوان (Carbon Sequestration Projection (GSP پروژه مشترکی میان دولت جمهوری اسلامی ایران و برنامه عمران ملل متحد است. این پروژه با هدف ترسیب کرین اتمسفر در مناطق خشک و نیمه خشک ایران و بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم محلی آغاز شده و رویکرد آن بهره گیری از مردم برای حفاظت از منابع توسعه داشت.
زمان آغاز این پروژه، مارس سال 2010 و زمان تخمینی برای اتمام آن، دسامبر  2016 اعلام شده بود. که  از اهداف اصلی آْن در سطوح مختلف عبارتند از:
 1.     در سطح جهانی: تمهید الگویی برای نشان دادن این که ترسیب کربن در زمین‌های خشک به شیوه‌ای اقتصادی قابل تحقیق است
 2.     در سطح ملی: بازیابی منابع طبیعی تخریب شده
 3.     درسطح محلی: بهبود وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی جوامع
 اهداف 1، 5،7،8،10،13، 15 از الگوی توسعه پایدار مرتبط با این پروژه بوده و از جمله دستاوردهای این پروژه در منطقه اصلی (بیرجند) توانمندسازی جنسیتی ذکر شده است؛ زنان درکلیه مراحل و اقدامات پروژه مشارکت داده شده‌اند. حدود یک سوم افراد هدف پروژه را زنان تشکیل می‌دهند.
در گزارش منتشر شده در سایت عمران ملل متحد، تصریح کرده که عصمتبه عنوان یک زن از صدها زنی است که عضو پروژه انتخاب شده و بهاظهار نظر پرداخته‌اند.
 همچنین برای ایجاد یک  تصویر کلی دریان گزارش آمده است که در روستا، زنان هم پای مردان کار می‌کنند و احترام و اعتبار برابر دارند. همچنین توانمندسازی جنسیتی و محو فقر برای توسعه اجتماعی و اقتصادی لازم است که در نتیجه آن زنان از جوامع حذف و نادیده گرفته نخواهند شد.
 علاوه بر این، یکی از اهداف پروژه ارتفای اجتماعی ـ اقتصادی از طریق اشتغال زایی و افزایش درآمد زنان و مردان عنوان شده که ظاهراً در زندگی زنان محل، تأثیر داشته و نیز یکی از دلایل موفقیت این پروژه، هدف توانمندسازی زنان اعلام شده و جایگاه آن در قلب پروژه دانسته شده است.
 تفاهم نامه اجرای فاز سوم پروژه بین‌المللی ترسیب کربن در چهار استان ایران با حضور گری لوئیس، نمایندگان دفتر عمران سازمان ملل متحد (UNDP) و رئیس سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری کشور روز 27خرداد 96 در محل این سازمان به امضا رسید.
فاز سوم این پروژه بین‌المللی در حالی آغاز به کار می‌کند که بسیاری از کارشناسان و مدیران سازمان جنگل‌ها، انتقادات اساسی به عملکرد فعلی پروژه دارند، چراکه متولیان اجرای این پروژه گزارش شفافی از خروجی‌های اصلی دو فاز قبلی پروژه که احیای مراتع و بیابان زدایی است، ارائه نکردند.
جالب اینجاست که گری لوییس از اجرای این پروژه در منطقه قلعه گنج کرمان به‌عنوان یک پروژه اقتصاد مقاومتی نام برده و دغدغه این عنصر سازمان مللی در حوزه مقاوم سازی اقتصاد ایران در برابر تهاجم وتکانه‌های خارجی محل سؤال است.
نماینده مقیم سازمان ملل در حالی شهرستان قلعه گنج را به‌عنوان مکان اجرای فاز سوم پروژه بین المللی ترسیب کربن مطرح می‌کند که چند سالی است این شهرستان از سوی بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی مورد حمایت و توجه ویژه قرار گرفته و این نهاد در حال اجرای پروژه بزرگی در قلعه گنج است و نگرانی وجود دارد دستاوردهای احتمالی این نهاد حکومتی به پای سازمانهای بین المللی با اهداف خاص گذاشته شود.
یکی از مهمترین اهداف پروژه‌های UNDP در کشورهای در حال توسعه، گسترش دموکراسی غربی و حضور فعال زنان در عرصه‌های اجتماعی است که باید دید تعاریف این نهاد بین المللی با تعاریف انقلاب اسلامی چقدر همخوانی دارد تا بودجه و تلاش های بنیاد مستضعفان به پای این سازمانهای بین المللی نوشته شود.
 آیا توانمند سازی زنان روستایی ایران با اهداف پروژه‌های بین المللی می‌تواند ما را به اهداف اقتصاد مقاومتی نزدیک کند؟ و  آیا توانمندسازی جنسیتی در قالب پروژه ترسیب کربن از سوی سازمان‌های بین المللی با اهداف نظام اسلامی ایران همخوانی دارد؟
منبع: فارس

سخنگوی سازمان انتقال خون؛

ایرانی ها در لیالی قدر چندر واحد خون اهدا کردند؟

چهارشنبه 31 خرداد 1396 ساعت 09:22
سخنگوی سازمان انتقال خون ایران، گفت: طی شب های قدر از 18 تا 23 ماه مبارک رمضان نزدیک به 50 هزار واحد خون اهدا شد.
ایرانی ها در لیالی قدر چندر واحد خون اهدا کردند؟
به گزارش جهان نیوز به نقل از مهر، دکتر بشیر حاجی بیگی گفت: بیشترین میزان رشد اهدای خون طی مدت یاد شده نسبت به مدت مشابه سال قبل در استان کهگیلویه و بویر احمد با 59 درصد رشد دیده شده است.

وی گفت: استان های بوشهر با 45 درصد رشد ، استان لرستان با 40 درصد و استان همدان با 31 درصد و استان قزوین با 30 درصد رشد و استان قم و گیلان با رشد 29 درصدی به ترتیب از بیشترین افزایش آمار اهدای خون برخوردار بوده اند.

مدیرکل روابط عمومی سازمان انتقال خون ایران، همچنین بیشترین میزان اهدای خون در کشور را مربوط به شب 21 ماه مبارک رمضان مصادف با شب شهادت مولای متقیان علی (ع)  دانست و گفت: بیشترین میزان اهدای خون در کشور نیز در استان تهران ثبت شده است که طی مدت یاد شده 5 هزار و 561 واحد خون اهدا شده است.

حاجی بیگی از حضور گسترده مردم د رمراکز انتقال خون در ایام ماه مبارک رمضان و شب های قدر تشکر و از همکاری شایان توجه رسانه ها با سازمان انتقال خون در این ماه تقدیر کرد.

وی در پایان گفت: با همکاری و حضور گسترده مردم نوعدوست کشورمان در مراکز  اهدای خون، در ماه مبارک رمضان امسال مشکلی در زمینه تامین خون مراکز درمانی در کشور نداشتیم.

 

  
گزارشی از مخوف‌ترین جنایت ضد بشری رژیم صهیونیستی:

راز مفقودشدن 5هزار یمنی‌در بیمارستان‌های‌اسرائیل

قلب یمنی‌ها در اروپا می‌تپد!
چهارشنبه 31 خرداد 1396 ساعت 10:22
پس از 6 دهه اکنون اسنادی به دست آمده که بخش‌هایی از راز مفقود شدن بیش از 5 هزار کودک یمنی طی 6 سال در بیمارستان‌های رژیم صهیونیستی را آشکار و برملا می‌کند.
راز مفقودشدن 5هزار یمنی‌در بیمارستان‌های‌اسرائیل
به گزارش جهان نیوز به نقل از مشرق؛ اواسط ماه ژوئن هر سال یادآور قضیه ای دردناک برای 50 هزار یهودی یمن است که طی دهه 40 و 50 قرن گذشته به امید زندگی بهتر به سرزمین های اشغالی مهاجرت کرده، اما پس از اسکان داده شدن در اردوگاه های موقتی که «معبروت» خوانده می شد و به دلایل نا معلوم کودکان خود را از دست داده بودند.
قضیه مربوط به هزاران کودک یمنی است که با خانواده های اشان به محض پای گذاشتن در فرودگاه «تل آویو» که در آن زمان «لد» خوانده می شد و یا زندگی در اردوگاه هایی که به آنها اختصاص یافته بود، به بهانه های مختلف از جمله بیماری و چکاب و گرفتن آزمایش از خانواده ها جدا و بیمارستان ها سپرده می شدند، اما هیچ گاه عودت داده نمی شدند، بلکه اغلب چند روز بعد از جدایی خبر مرگ آنها بدون تحویل جسد یا آدرس محل خاکسپاری به خانواده های اشان داده می شد.
نکته عجیب تر آنکه حتی مسئولان وقت از صدور گواهی رسمی فوت برای این کودکان و دادن آن به خانواده های آنها امتناع می کردند. یکی از این یهودیان یمنی به نام «شلومو حتوخا» در صفحه فیس بوک خود داستان «شوشانا»، مادر بزرگش را نقل می کند که در سال 1949 میلادی از یمن به سرزمین های اشغالی مهاجرت می کند و اینکه وقتی در اردوگاه مهاجران بسر می برد، یکی از مسئولان اردوگاه نزد وی آمده و به بهانه چکاب و آزمایش های پزشکی کودکش را به یکی از بیمارستان ها می برند، در حالی که وعده باز گرداندن کودک در روز بعد را داده بودند.

اما وقتی فردای آن روز شوشانا برای اطلاع از حال فرزندش به بیمارستان مراجعه می کند، خبر مرگ فرزندش به وی داده می شود، بدون آنکه موفق به دیدن جنازه کودکش شود. فاجعه اصلی در سال 1953 میلادی رخ نمود، سالی که بالاترین آمار مفقودی در میان کودکان مهاجران یمنی را داشت و موجب اعتراض های شدید بسیاری از خانواده های مهاجر از جمله خانواده هایی که کودکان خود را از دست داده بودند، شده بود.
به گفته شلومو امروزه شاهد هستیم، افرادی یک باره با این حقیقت مواجه می شوند که فرزندان واقعی خانواده هایی که در آن رشد و نمو یافته اند، نیستند و در میان آنها، انگشت شماری هستند که از این شانس برخوردار بودند که خانواده های واقعی خود را بیابند.
نمونه ها در این خصوص بسیارند، به عنوان مثال «ساره ع» تعریف می کند، چگونه پرستار نوزادی که به دنیا آورده بود، را به وی نشان می دهد. یک نوزاد سه کیلو و نیمی که پس از به دنیا آمدن به وضوح صدای گریه اش را شنیده بود، اما پس از بیرون بردن وی از اتاق زایمان خبر فوتش را به وی می دهند و اصرارهای او برای دیدن کودک مرده اش راه به جایی نمی برد، همچنین «مریم الحدیف» در داستانی مشابه تاکید می کند، به چشم خود دیده که فرزندش زنده به دنیا آمده و برای دو روز به وی شیر داده بود، اما یک باره روز سوم در حالی که فرزندش در سلامتی کامل بسر می برد، خبر مرگش را برای مریم می آورند و در اقدامی مشابه از دیدن جسد نوزاد از سوی مادر امتناع می شود.
در تمام طول این سال ها اعتراض ها و شکایت های این مادران و هزاران مادر یمنی دیگر که کودکان خود را در اردوگاه ها و در چادرهای اشان گم کرده و از دست داده بودند، نه تنها راه به جایی نبرده بود، بلکه غالب این مادران به اختلال عقلی و انواع بیماری های روحی و روانی و توهمات ناشی از آن متهم شده بودند.

«ایگال یوسف»، شهردار سابق شهرک صهونیست نشین «روش هعاین» و نماینده خانواده هایی که کودکان خود را در این قضیه از دست داده بودند نیز در گفت و گو با رادیو ارتش اسرائیل گفته بود که به جست و جوی خود برای یافتن خواهرش که در کودکی وی را گم کرده بود، ادامه می دهد، به ویژه آنکه آخرین پیگیری های وی در وزارت داخلی آشکار ساخت که وی در قید حیات است. اما آدرسی که وزارت داخلی به وی داده بود، وجود خارجی نداشته است.
مهم تر از همه آنکه اگرچه از آن تاریخ تاکنون کابینه های وقت رژیم صهیونیستی سه کمیته حقیقت یاب - کمیته حقیقت یاب «بهلول – مینوکوفسکی» در سال 1967، کمیته حقیقت یاب «شلجی» در سال 1988 و کمیته حقیقت یاب «کوهن – کدمی» که در سال 1995 تشکیل شد و گزارش خود را در سال 2001 میلادی به کابینه وقت رژیم صهیونیستی ارائه داد - برای کشف خفایای این قضیه تشکیل داده بودند و هر یک از آنها از جمله کمیته حقیقت یاب «کوهن – کدمی» در گزارش خود ادعای ربوده شدن این کودکان را رد و  مستندات و دلایلی مبنی بر فوت آنها ارائه داده بودند، اما خانواده های آنها ضمن تکذیب این گزارش ها افشا کرده بودند که در مواردی از سوی مسئولان و مقامات ذیربط تهدید به سکوت و عدم ادامه اعتراض ها و پایان دادن به پیگیری شکایات خود شده بودند.
تحقیقات بعدی نشان می داد که طی فعالیت هریک از کمیته های حقیقت یاب بخشی از مستندات مربوط به این کودکان در بیمارستان ها محو و نابود شده بودند و یا اینکه گواهی های فوت جعلی متعددی در آرشیو این بیمارستان ها یافت شده بود، همچنین مدارک و مستنداتی یافت شده بود که نشان می داد، برخی خانواده های یهودی بدون طی کردن پروسه قانونی، به فرزندانی از این بیمارستان ها دست یافته بودند.

موضوع سوال برانگیز آن بود که چرا این کمیته ها از انتشار نتایج بازجویی و گواهی شاهدان عینی مانند «روت باروخ»، مسئول کودکان بی سرپرست اردوگاه های مهاجران یهودی در سرزمین های اشغالی و «آموس مانور»، رئیس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی موسوم به «شاباک» امتناع کرده بودند، همچنین چرا کابینه های رژیم صهیونیستی روی اسناد و مدارک به دست آمده مُهر محرمانه و سری زده از انتشار آنها تا 60 یا 70 سال دیگر خودداری کرده بودند.
دسامبر سال گذشته میلادی کابینه رژیم صهیونیستی مدعی شده بود که پس از 60 سال در اقدامی بسیار مهم پس از لغو محرمانه و سری بودن، اقدام به انتشار حدود 200 هزار سند از پرونده معروف به «قضیه کودکان یمنی» می کند، به این امید که به یکی از بزرگ ترین رسوایی اسرائیل که 6 دهه دامنگیر آن بوده، پایان دهد و به این طریق خانواده هایی که کودکان خود را از دست داده و از سرنوشت آنها تاکنون بی اطلاع بوده اند، از حقیقت امر آگاه شوند، اما همان گونه که انتظار می رفت، این صرفا یک ادعا بود، چون بخش های مهمی از این اسناد هم چنان مهر محرمانه بر خود داشته و از انتشار منع شده بودند.
این موجب شد تا رسانه های رژیم صهیونیستی از جمله روزنامه صهیونیستی «اسرائیل الیوم» و شبکه دو تلویزیون این رژیم هفته گذشته گزارشی درباره کودکان یمنی منتشر کنند که بُعد جدیدی از این قضیه را برملا می کرد. گزارشی که حتی رسانه های صهیونیستی ضمن اذعان به قبح و غیر انسانی بودن آن، در چندین جای گزارش، آن را به ظاهر محکوم کرده و عاملان آن را مورد انتقاد قرار داده بودند.

انجام آزمایش های پزشکی روی کودکان یمنی
گزارش روزنامه اسرائیل الیوم از «انجام برخی آزمایش های علمی و پزشکی روی این کودکان یمنی بدون اطلاع و کسب موافقت خانواده هایشان» پرده بر می دارد، آزمایش هایی که بر اساس اسناد به دست آمده موجب مرگ ده ها تن از این کودکان طی سال های 1948 تا 1954 میلادی شده بود. اگرچه به اعتقاد «نوریت کورین»، یکی از نمایندگان کنست این قضیه تا سال 1966 ادامه داشت و در پی آن بیش از 5 هزار کودک یمنی مفقود شده اند.
اسرائیل الیوم تاکید می کند: برای اولین بار اسناد و گواهی شاهدانی را در اختیار دارد که ثابت می کند، این کودکان در قید حیات در معرض انواع آزمایش های پزشکی قرار گرفته اند که برای اولین بار در دنیا انجام می شده و آنها را به موش های آزمایشگاه های اسرائیل تبدیل کرده و موجب فوت دست کم چهار تن از آنها شده بود.
به نوشته این روزنامه صهیونیستی برخی از این اسناد نشان می دهد که در این سال ها بیمارستان «رام بام» شهر «حیفا» شاهد ربوده شدن یک تن از این کودکان و به فرزند خواندگی گرفتن یکی دیگر از آنها توسط یکی از اعضای کادر پزشکی مسئول انجام آزمایش ها این بیمارستان بوده است.


این روزنامه با توضیح اینکه به عکس های منتشر نشده ای دست یافته که نشان دهنده بخشی از این آزمایش ها و نحوه انجام آنها روی این کودکان است، می افزاید: در بخشی از اسناد به دست آمده درباره این کودکان آمده است که چگونه پزشکان شیوه های درمانی جدید را روی آنها آزمایش می کردند و به عنوان مثال با تزریق وریدی و مستقیم پروتئین خشک، سرم و پلاسما خشک به چهار کودک یمنی که از سوء تغذیه رنج می بردند، موجب مرگ آنها شدند.
در این باره پیش تر «درورا نحمانی روت»، وکیل یکی از این خانواده های یمنی از دکتر «جرج مندل»، رئیس بیمارستان کودکان «روش هعاین» که در انجام آزمایش های پزشکی روی کودکان یمن مشارکت داشت، به عنوان یکی از متهمان این پرونده یاد می کند.
نحمانی روت در اثبات ادعای خود، به عنوان سند نامه ای از دکتر «کلمن یعقوب مان»، نائب رئیس بیمارستان کودکان «روش هعاین» ارائه می دهد که 21 نوامبر سال 1949 برای دکتر مندل نوشته و در آن نتیجه آزمایش های انجام شده روی چهار کودک یمنی که منجر به مرگ آنها شده بود، را به اطلاع وی رسانده بود.
نحمانی روت تاکید می کند، دکتر مندل از جمله افرادی است که اسناد و اطلاعات دقیقی از این آزمایش ها در اختیار داشت، اما 7 سال بعد از بیم برملا شدن ماهیت واقعی این آزمایش ها و اهداف نهفته در پس آنها، اقدام به از بین بردن تمامی آنها می کند.
در این راستا، شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز تصاویری از چندین کودک یمنی را منتشر می کند که نشان می دهد، آنها در معرض این آزمایش ها بوده اند. این عکس ها کودکان یمنی را در اتاق هایی شبیه آزمایشگاه های پزشکی و علمی در حالی برهنه به تصویر می کشد که روی بدن آنها مطالبی مربوط به نوع آزمایش انجام شده روی آنها نوشته شده بود، به عنوان مثال یکی از تصاویر نشان می دهد که روی شکم یکی از این کودکان واژه «طحال» نوشته شده که احتمالا بیانگر نوع آزمایش و نتیجه مورد نظر از آن روی طحال انسان بوده است.


اما بُعد بسیار خطرناک و ضد بشری این قضیه را «امیر یوحنا»، یکی از نمایندگان کنست افشا می کند. به گفته وی آنها در برابر شاهدانی از مهاجران یمنی قرار دارند که طی سال های مذکور از سوی برخی بیمارستان ها برای انجام آزمایش های مربوط به وضعیت سلامت قلب قرار داشته و شماری از آنها تحت این آزمایش ها بوده اند.
به گفته این نماینده کنست، نتیجه آزمایش های پزشکان روی قلب مهاجران یمنی نشان می داد که آنها دارای هیچ گونه ناراحتی و بیماری قلبی نبودند و این موجب شده بود، با تقاضاهای بسیار زیادی از سوی مراکز پزشکی و تحقیقاتی کشورهای غربی برای به دست آوردن قلب یمنی ها مواجه شوند، در نتیجه شماری از یمنی ها از جمله کودکان یمنی برای فروش قلب های اشان آن هم به مبالغ بسیار گزاف در این سال ها به شیوه ها و دلایل مختلف به قتل می رسند.


فراتر از کودکان یمن
اشتباه است، اگر تصور کنیم، این قضیه فقط کودکان مهاجران یمنی را در بر می گیرد، چون در این زمینه روزنامه صهیونیستی «معاریو» در گزارش مستندی از ربوده شدن صدها کودک از یهودیان مهاجر کشورهای شرق اروپا و بالکان طی همین دوره زمانی و در حوادثی مشابه خبر می دهد.
خانواده های یهودی که از لهستان، آلمان، رومانی، مجارستان، چک و اسلواکی مهاجرت کرده و در شهرک هایی چون دیمونا، کفار سابا، بیتح تکفا، قدس، تل آویو و حیفا در سرزمین های اشغالی ساکن شده بودند، طی این مدت یا یکی از فرزندان آنها مفقود شده بود و یا با خبر مرگ نوزادشان آن هم چند روز پس از تولد و در حالی که از سلامتی وی اطمینان کامل داشتند، مواجه شده بودند.

تحقیقات رسمی صورت گرفته نشان می دهد، طی سال های فوق الذکر دست کم 210 کودک از مهاجران کشورهای اروپایی به شیوه های گفته شده، مفقوده شده اند.
جنایاتی که تا به امروز ادامه دارند
آنچه درباره انجام آزمایش های پزشکی روی کودکان مهاجران یمنی در این گزارش به آن اشاره شد، تنها به سال های گذشته یا کودکان یهودیان مهاجر محدود نمی شود، بلکه اسناد موجود ثابت می کند، این جنایات یکی از اصول و سیاست های ثابت کابینه های مختلف رژیم صهیونیستی از زمان تاسیس این رژیم تاکنون بوده است.
آزمایش داروهای ناشناخته روی کودکان اسرای فلسطینی
در سال 2011 میلادی «حسان ششنیه»، یکی از مسئولان سازمان آزادیبخش فلسطین با بیان اینکه 400 کودک فلسطینی در زندان های رژیم صهیونیستی بسر می برند، افشا کرد که این کودکان صرف نظر از انواع آزارها و شکنجه هایی که در معرض آن قرار دارند، با جنایت ضد بشری آزمایش داروهای جدید و ناشناخته نیز مواجه هستند که تاکنون منجر به فوت شماری از آنها و یا فلج شدن و از کار افتادن بخشی از اعضای بدن آنها شده است.


کودکان تونس موش های آزمایشگاهی شرکت های داروسازی اسرائیل
افزون بر آن می توان به جنایت مشابه رژیم صهیونیستی روی کودکان تونسی اشاره کرد. «آیا قاتلان می توانند، داروساز باشند»، نام فیلم مستندی است که پرده از اقدام رژیم صهیونیستی در استفاده از کودکان تونسی جهت آزمایش داروهای جدید روی آنها بر می داشت.
«ایمان بن حسین»، کارگردان تونسی در فیلم مستند خود افشا می کند که انستیتو «پاستور» تونس و وزارت بهداشت این کشور با یکی از بزرگ ترین شرکت داروسازی رژیم صهیونیستی جهت آزمایش داروهای جدید این شرکت به ویژه داروی درمان بیماری «مانچیا» که از یک نوع پشه به بدن انسان منتقل می شود و موجب ضایعات پوستی غیر قابل ترمیم روی بدن انسان می شود و 3 هزار نظامی آمریکایی شرکت کننده در اشغال عراق در سال 2003 میلادی به آن مبتلا شده بودند، روی کودکان تونسی همکاری داشته اند.

إیمان بن حسین
این کارگردان تونسی تاکید می کند، مستندات مکتوب و گواهی شاهدان عینی نشان می دهد، این داروها از سال 2000 یعنی پیش از آغاز اقدام نظامی علیه عراق و براندازی رژیم بعث در این کشور تا  2014 یعنی روی کودکان تونس آزمایش می شد و در قبال موافقت خانواده ها با آزمایش این داروها روی کودکان اشان 50 دینار تونسی پرداخت می شد.
عمده این آزمایش ها روی کودکان منطقه «سیدی بو زید» در جنوب تونس با ایجاد خراش هایی روی پوست یا تزریق یک دارو و گرفتن خون از فرد انجام می شد. فیلم نشان می دهد، روی صورت افراد مورد آزمایش پس از دریافت دارو لکه های سیاه رنگی ظاهر می شود، در این مرحله بار دیگر از فرد خون گرفته و از وی خواسته می شود، از مرهمی که در اختیارش گذاشته شده، روی لکه ها و زخم های ایجاد شده در پی آن استفاده کند.
طرح پذیرش یک صد کودک سوری
ژوئن سال گذشته میلادی کابینه رژیم صهیونیستی از طرح پذیرش یک صد کودک پناهجوی سوری و دادن تابعیت این رژیم به آنها پس از انتقال این کودکان به سرزمین های اشغالی و یافتن خانواده هایی با ریشه های عربی – یهودی جهت پذیرفتن این کودکان به فرزند خواندگی خبر داد و اعلام کرد تا یافتن این خانواده ها و اعلام آمادگی آنها برای پذیرش این کودکان، آنها سه ماه اول راهی مدارس شبانه روزی می شوند تا در آنجا تحت آموزش های لازم قرار گیرند و پس از آن در نهادها و مراکز تربیتی وابسته به وزارت آموزش و تربیت اسرائیل نگهداری خواهند شد.
در پی درج این خبر، خبرگزاری «آسوشیتد پرس» در گزارشی ضمن یادآوری قضیه مفقود شدن هزاران کودک از خانواده های مهاجر یهودی که اغلب دارای ریشه های عربی و شرقی بودند، تاکید می کند: به نظر می رسد، کابینه رژیم صهیونیستی درصدد تکرار سناریو دهه چهل و پنجاه قرن گذشته این بار روی کودکان زیر 18 سال سوری است، این در حالی است که پیش از این رژیم صهیونیستی تحت عنوان مداوای مجروحان معارض سوری، صدها تن از این مجروحان را در بیمارستان های خود پذیرش و بستری کرده بود، بی آنکه تاکنون کسی از سرنوشت آنها اطلاعی در دست داشته باشد.

در همین راستا، روزنامه صهونیستی «یدیعوت آحارانوت» سپتامبر گذشته گزارشی منتشر کرد که در آن آمده بود، مقامات این رژیم با همکاری و کمک سازمان یهودی – آمریکایی حقوق بشری «عملیاه» اقدام به انتقال کودکان سوری آسیب دیده از جنگ جاری در سوریه به بیمارستان های این رژیم و مداوای آنها در بیمارستان های صفد و نهاریا می کند.
یدیعوت آحارانوت با بیان اینکه این کودکان پس از مداوا و بهبودی در شهرک های صهیونیست نشین اسکان می یابند، یادآور می شود که تنها طی ماه آگوست سال گذشته میلادی سازمان عملیاه 21 کودک سوری را از استان «قنیطره»، در جنوب سوریه سرزمین های اشغالی منتقل کرد و مقامات مسئول در ارتش اسرائیل آنها را در بیمارستان «زیف» شهر صفد جهت مداوا بستری کردند.
به نوشته این روزنامه صهیونیستی مشابه چنین عملیاتی توسط این سازمان که مقر آن در نیویورک قرار دارد، بار دیگر و با هماهنگی با ارتش اسرائیل تکرار شده و این بار کودکان سوری منتقل شده در بیمارستان شهر «نهاریا» بستری شده بودند. در این باره شیخ «عباس زکور»، نماینده سابق کنست رژیم صهیونیستی افشا کرد، مسئولان بیمارستان «الجلیل غربی» در نهاریا به دنبال یافتن خانواده هایی برای کودکان سوری زخمی انتقال یافته به این بیمارستان بودند.
شیخ زکور درباره هزینه های درمان و مداوای این مجروحان که زمانی بحث و جدل بسیاری در میان صهیونیست های ساکن سرزمین های اشغالی به راه انداخته بود، تاکید می کند که از مداوای این مجروحان سود کلانی نصیب تل آویو می شود، چون هزینه آنها را یکی از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس پرداخت می کند.
در این راستا، «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی سال گذشته میلادی در سخنانی، تصریح کرده بود که از وزارت خارجه این رژیم خواسته، راه هایی برای انتقال کودکان و زنان سوری مجروح حلب به بیمارستان های این رژیم جهت مداوا بیابند.


همچنین پس از فاجعه بمباران شیمیایی شهر «خان شیخون» در استان ادلب که آمریکا نظام سوریه را به آن متهم کرده بود، تل آویو خواستار انتقال کودکان سوری آسیب دیده در جریان این حمله جهت مداوا در بیمارستان های این رژیم شده بود، این درخواست ها این شبهه را ایجاد می کند که احتمالا هدف صهیونیست ها از این اقدام بررسی آثار و نتایج بمب های شیمیایی به کار رفته در خان شیخون روی افراد آسیب دیده به ویژه کودکان بوده است.
همچنین روزنامه «الشروق» چاپ تونس گزارشی منتشر کرده که در آن افشا می کند، گروه تروریستی تکفیری «داعش» اقدام به فروش کودکان سوری و عراقی از طریق مافیای تجارت بشر و قاچاق انسان به رژیم صهیونیستی کرده است.
روزنامه الشروق با بیان اینکه این کودکان از طریق ترکیه به این شبکه های مافیا فروخته می شوند تا به سرزمین های اشغالی انتقال یابند، تاکید می کند، هر یک از این کودکان که همگی نوزادان شیره خوار بوده اند، به قیمت ده هزار دلار فروخته شده اند.

می خواهم چند چیز ساده مطرح کنم و شما هم سعی کنید آنچه می گویم را در ذهن خود تصور کنید بدون اینکه تحت تاثیر چیزی باشید به اولین تصویری که به ذهنتان می آید اعتماد کنید.

ابتدا خود را در یک کویر تصور کنید. کویر فوق العاده بزرگ است. در این بیابان یک مکعب قرار دارد.

مکعب را دیدید؟ اندازه اش چقدر است؟ دقیقا کجاست؟ در شن ها مدفون شده یا روی سطح کویر قرار دارد؟ شناور است؟ چقدر بزرگ است؟ آیا مکعب حرکت هم می کند؟ از چه چیزی ساخته شده؟

کمی درباره اش فکر کنید و سپس به بخش بعدی بروید.

همینطور که مکعب را می بینید، متوجه می شوید یک نردبان نیز در کویر وجود دارد.

این نردبان از چه جنسی ساخته شده؟ بلندیش چقدر است؟ یک نردبان قدیمی است؟ موقعیتش نسبت به مکعب چیست؟

حالا تصور کنید یک اسب در کویر ظاهر می شود.

آیا اسب اصلا حرکت می کند؟ اگر بله به کدام جهت؟ چه شکلی است؟

اگر می خواهید آنچه می بینید را طراحی کنید، از اینکه نمی توانید یک اسب را به خوبی بکشید نگران نباشید. فقط کافیست جزئیات آنچه می بینید را به خاطر بسپارید و یا یادداشت کنید.

سپس گل ها را در کویر تصور کنید.

چه تعداد گل می توانید ببینید؟ موقعیت گل ها نسبت به دیگر چیزهایی که تصور کرده اید کجاست؟ از کجا روییده اند؟

امیدوارم با خود چتر داشته باشید – می خواهد طوفان بیاید.

می توانید ببینیدش؟ بادش قوی است؟ آیا طوفان دور است و یا درست نزدیک آن قرار دارید؟ آیا طوفان اصلا روی اسب، گل ها، مکعب و نردبان تاثیر گذاشته؟

همه اینها چه معنایی می توانند داشته باشند؟

سوال جادویی که مطئنم همین حالا در ذهن شما هم شکل گرفته و دوست دارید هرچه زودتر به جوابش دست پیدا کنید.

مکعب نشان دهنده ضمیر شما است

اگر مکعبی که تصور کرده اید بزرگ است، احتمالا فردی هستید با اعتماد بنفس بالا. اگر مکعب کوچک است، احتمالا فردی خجالتی یا فروتن هستید.

اگر مکعب داخل زمین فرو رفته باشد بدان معنا است که فردی با برنامه هستید که به آینده دور فکر می کند. اگر مکعب روی سطح زمین قرار گرفته باشد بدان معنا است که تفکر کار عملی دارید.

مکعب در حال حرکت نشان می دهد خارج از قاعده و قرار داد فکر می کنید.

نردبان نشان دهنده دوستانتان است

اگر در تصورتان نردبان مکعب را لمس کرده باشد، بدان معناست که به دوستان خود متصل هستید و برای حمایت روی آنها حساب می کنید. اگر نردبان از مکعب جدا بود، بدان معناست که ترجیح می دهید مستقل باشید.

اگر نردبان پایین مکعب باشد، دوستانتان شما را فردی مقتدر می بینند. اگر نردبان در یک سطح با مکعب باشد، بدان معنا است که شما دوستانتان را در زندگی خود مقتدر می بینید.

اگر نردبان کوتاه باشد، بدان معنا است که ترجیح می دهید دایره دوستانتان را کوچک نگه دارید. اگر نردبانی بلند است، بدان معنا است که فردی برونگرا با تعداد زیادی دوست هستید.

اسب شریک ایده آلتان است

اگر اسبی که تصور کردید اسبی است قوی، بدان معنا است که شریکتان سخت کوش است و قابل اعتماد. اگر اسبی ظریف را تصور کردید، بدان معناست که شریک ایده آل شما کسی است که به ظاهر خود افتخار می کند و از مورد توجه قرار گرفتن لذت می برد.

اگر اسب از مکعب دور باشد و یا در جهت مخالف حرکت کند، بدان معنا است که از شریک حال حاضر خود دور هستید و یا با رسیدن به کسی که ایده آلتان است فاصله دارید.

گل ها نشان دهنده فرزندانتان هستند

تعداد گل هایی که تصور کرده اید، نشان دهنده تععاد فرزندانی است که دوست دارید داشته باشید. اگر گلها به مکعب نزدیک باشند، بدان معناست که دوست دارید رابطه ای نزدیک با فرزندانتان داشته باشید و یا همین حالا هم دارید.

اگر گل ها از مکعب دور باشند، بدان معنا است که برایتان رابطه نزدیک داشتن با فرزندانتان زیاد مهم نیست.

طوفان نشان دهنده ترس های شما است

آیا طوفانی که تصور کردید در دوردست است؟ این یعنی زندگی با کمترین نگرانی را دارید. اگر طوفان نزدیک به مکعب باشد، بدان معناست که در آستانه روبرو شدن با بحران هستید.

اگر طوفان مستقیم روی مکعب باشد، مشکلاتتان همین حالا هم از پا درتان آورده.

نتیجه این تست برایتان چگونه بود؟ آیا جواب ها دقیق بود؟