سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

قاضی مدرسه برای کاهش جرم می‌آید
 بزهکاری، ایستادن رودرروی قانون است؛ چه برای مرد، چه برای زن و چه برای کودک و نوجوان. به بزهکاری بزرگسالان جرم می‌گویند، اما برای کودک و نوجوان از واژه بزه استفاده می‌شود تا نشان دهند خلافکاری‌های کودکان نه به غلظت رفتارهای مجرمانه بزرگسالان است و نه نیتی که بچه‌ها برای دست زدن به کار خلاف دارند، شبیه بزرگ‌ترهاست.

در معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه چنین نگاهی به زیر 18 سال‌ها می‌شود، نگاهی که حالا قرار است از قالب یک نقطه نظر صرف بیرون بیاید و در میدان عمل به نوجوانان و جوانان آگاهی‌های حقوقی بدهد تا اگر روزی در مسیر زندگی، فرصت ارتکاب یک بزه را پیدا کردند، بدون فکر به استقبال آن نروند بلکه کمی مکث کنند، در ذهنشان سود و زیان آن کار را بسنجند و با آگاهی به آن «نه» بگویند.

«قاضی مدرسه» هنوز یک ایده است و تا امروز فقط یک دستورالعمل تصویب نشده دارد، اما با این حال اهدافی که دنبال می‌کند، کلیدی است.

نادر رویایی، کارشناس معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه که دستورالعمل ایده قاضی مدرسه را نوشته، هدف اصلی از نگارش این دستورالعمل را ـ که پس از تصویب برای اجرا به تمام استان‌ها ابلاغ می‌شود ـ آگاه‌سازی نوجوانان و جوانان از رفتارهای مجرمانه، خطرات بزه‌دیدگی و مسئولیت‌پذیری در مقابل اعمال مجرمانه می‌داند که در نهایت می‌تواند به کاهش وقوع جرم در بین افراد کمتر از 18 سال بینجامد.

او در گفت‌و‌گو با جام‌جم تاکید می‌کند آگاه‌سازی حقوقی افرادی که در سن مدرسه هستند و ممکن است از سر ناآگاهی پایشان بلغزد و ندانسته مرتکب کار خلاف قانون شوند، تاثیر زیادی در جلوگیری از وقوع رفتارهای مجرمانه دارد، همان‌طور که اجرای ایده قاضی مدرسه در استان خراسان رضوی که از شش سال پیش در برخی مدارس اجرا شده به کاهش رشد جمعیت کیفری محصلان منجر شده است.

ایده قاضی مدرسه حرفش این است که یک قاضی مسلط به مسائل حقوقی و اجتماعی که در حوزه جرایم کودک و نوجوان نیز کار کرده و قدرت برقراری ارتباط کلامی با نوجوانان و جوانان را دارد و می‌تواند بر آنها تاثیر بگذارد، ساعاتی از هفته در مدارس حاضر شود و به ارائه اطلاعاتی مثل این‌که جرم و بزه چیست، رفتارهای مجرمانه کدام است و بعد از ارتکاب بزه چه پیامدهایی گریبان فرد را می‌گیرد، بپردازد.

نکته: آگاه‌سازی حقوقی افرادی که در سن مدرسه هستند و ممکن است از سر ناآگاهی پایشان بلغزد و ندانسته مرتکب کار خلاف قانون شوند، تاثیر زیادی در جلوگیری از وقوع رفتارهای مجرمانه دارد

البته رویایی می‌گوید گفته‌های قاضی نباید به گونه‌ای باشد که نوجوان و جوان از جرایمی که اطلاع ندارند، باخبر شوند و میل به تجربه کردن آنها پیدا کنند بلکه این آگاهی‌ها باید در حدی باشد که به گذراندن ایمن دوره نوجوانی و جوانی دانش‌آموزان کمک کند و تلنگری باشد که هر زمان دانش‌آموزی خواست به سمت کار خلاف برود پیش خود دودوتا چهارتا کند و عاقبت کار و مجازات در انتظار را پیش چشم بیاورد، نه این‌که بی‌محابا به دل جرم بزند و رفتار مجرمانه برایش به عادت تبدیل شود.

این کارشناس دغدغه‌اش این است که در کشور ما گرچه جمعیت بزهکاران و مجرمان به نسبت کل جمعیت کم است، اما همین تعداد محدود، امنیت کل اجتماع را به خطر انداخته‌اند به نحوی که بیشتر جرایم ارتکابی آنها رفتارهای مجرمانه از پیش طراحی شده است.

به همین علت رویایی تاکید می‌کند اگر بتوانیم با گسترش آگاهی‌های حقوقی و مطلع کردن افراد از عواقب انجام بزه و عوارض بزه‌دیدگی، چه در قالب قاضی مدرسه و چه با انجام کارهایی مشابه، جرایم را به جرایم اتفاقی محدود کنیم گامی مهم برای پیشگیری از وقوع جرم برداشته‌ایم.

همه اضلاع مثلث بیمار است

با این حال، قاضی مدرسه قرار نیست معجزه کند. این ایده اگر در مدارس کشور بویژه مدارسی که در مناطق جرم‌خیز قرار دارد و شاگردانش بستر وقوع جرم را آماده می‌بینند، به طور کامل اجرا شود، در خوشبینانه‌ترین حالت می‌تواند با دادن آگاهی‌های حقوقی، دست دانش‌آموزانی را که مستعد اصلاح و تربیت هستند، بگیرد وگر‌نه برای دانش‌آموزانی که در خانواده آموخته‌اند جرم بخشی از زندگی است، آگاهی دادن‌های محدود در مدرسه نمی‌تواند ضامن گذران ایمن سال‌های پرلغزش نوجوانی و جوانی باشد.

ما کسی نیستیم جز آدمی دست‌پرورده خانواده، مدرسه و اجتماع، پس اگر بزهکار می‌شویم، هم تقصیر خانواده است و هم کوتاهی مدرسه و اجتماع، اما نقش خانواده پررنگ‌تر از دو عامل دیگر است. کودک، ابتدای راه زندگی است که خودش را در خانواده می‌بیند، با پدر و مادری که انتخاب او نیستند و شرایطی که چاره‌ای جز تطابق با آن ندارد.

تولد در برخی خانواده‌ها از خوش‌شانسی است، اما به دنیا آمدن در خانواده‌هایی که پدر و مادر در آن به ارزش‌های اخلاقی تعهد ندارند، رفتارشان بی‌ثبات است، مدام باهم درگیرند، در آستانه طلاقند، در چنگ اعتیاد اسیرند و نمی‌توانند میان فرزندان عادلانه رفتار کنند، عین بدشانسی است.

جرم‌شناسان و آسیب‌شناسان اجتماعی، بودن در چنین خانواده‌هایی را - که بیشترشان در کنار فقر فرهنگی، فقر اقتصادی را هم تجربه می‌کنند - زمینه‌ساز بروز بزه می‌دانند که معمولا پیش‌بینی‌شان درست از آب در‌می‌آید و این خانواده‌های آسیب‌دیده، کودکانی آسیب دیده روانه اجتماع می‌کنند.

بیشتر این کودکان در جامعه رها می‌شوند تا کسی شبیه پدر و مادرشان شوند، اما اگر کمی شانس بیاورند یا خانواده‌شان هنوز معتقد به سوادآموزی کودکان باشد، به مدرسه می‌روند. مدرسه می‌تواند جایی امن برای بچه‌ها باشد، برای سواد‌آموزی، جبران کاستی‌های موجود در خانواده و جایی برای ترمیم زخم‌های مانده بر تن کودک از خانواده‌ای از هم پاشیده است.

در برخی مدارس، بعضی مدیران و معلمان درد دانش‌آموزان را شناسایی می‌کنند و برای درمان آسیب‌هایشان دست به کار می‌شوند، اما در بیشتر مدارس، مشغله‌های شغلی اولیای مدرسه مانع از وقت گذاشتن برای دانش‌آموزان و موشکافی مشکلاتشان می‌شود، ضمن این‌که گاه رفتارهای تبعیض‌آمیز و توام با توهین در مدرسه نیز عاملی برای گریز دانش‌آموز مشکل‌دار از محیط آموزشی و در نتیجه رها شدن او در جامعه‌ای پرخطر می‌شود.

تکلیف جامعه هم که روشن است؛ مجموعه‌ای هزار رنگ که اگر پشت سر فرد، خانواده‌ای دلسوز و پشتیبان نباشد تا او را در مواقع سخت زیر پوشش خود بگیرد، براحتی او را می‌بلعد و در دام بزهکاری اسیر می‌کند.

پس طبیعی است مثلثی که سه ضلع آن بیمار و پرمشکل است، نمی‌تواند دوره نوجوانی و جوانی ایمنی را تضمین کند، اما با وجود این نباید منکر تاثیر و کارآمدی آموزش و آگاه‌سازی بود، همان‌طور که از حالا نباید به ایده قاضی مدرسه با ناامیدی نگاه کرد و وجود خانواده‌های از هم پاشیده، مدارس بی‌اعتنا به مشکلات و جامعه‌ای پرخطر را مانعی صددرصدی بر سر راه پیشگیری از وقوع رفتارهای مجرمانه در میان دانش‌آموزان دانست.


حجاب در عرفان اسلامی
حجاب ستر و پوشش است. ستار هم اسم‌ الله است،‌ اما میان ستر و حجاب تفاوت هست. ستر پوشاننده بدی‌ها و نواقص است. چنان‌که حق تعالی گناهان آدمی را می‌پوشاند و از این رو او را «ستارالعیوب» می‌خوانند. حجاب بیش از آن به معنی در پرده بودن چیزی است ارزشمند. اگر ذات خدا در حجاب است نه از آن روست که نقصی در حجاب است، بلکه به آن دلیل است که غنا و کمالی که مانند آن نیست و در همه صفات و افعال در اعلای کمال است در حجاب است از چشم‌هایی که بینایی آن را ندارند که آن همه نور را مشاهده کنند.

به بینندگان آفریننده را / نبینی مرنجان دو بیننده را

این حجاب، حجاب عظمت است. چه این که موسی(ع) پرسش از دیدن کرد و شعله‌ای از فروغ آن، کوه را در هم نوردید. جلال‌الدین رومی در شرح این واقعه می‌سراید:

چو رسی به طور سینا ارنی نگفته بگذر / که نیارزد این تمنا به جواب لن ترانی

هستی هم در عین این که عیان است در حجاب است و شهود آن یا به عقل است یا به کشف و نقل. اینها روش‌های فهم آن محجوبند.

زن در عرفان اسلامی مظهر اسم جمال الهی است. حتی بحثی در کارکرد مونث برخی صفات حق تعالی است. ذکر بسم‌الله الرحمن الرحیم و رحمانیت و رحیمیت و مطابقت آن با صفت مادرانه در رحم داشتن فرزند، در عرفان نظری بحث‌های گوناگون و قابل توجهی را گشوده است. حجاب زن، ستر عورت نیست چنان‌که برخی زن را عورت نام نهاده‌اند، بلکه حجاب آن حقیقتی است که حیث رحمانی و رحیمی دارد و امانتی است وجودی از ساحت قدس ربوبی. چنان‌که فاطمه زهرا(س) میوه وجودی حضرت رسول(ص) در بازگشت از سفر معراج است و آینه جمال حق از وجهی و جلال وی از وجه دیگر است و تفسیر عرفانی این حدیث نبوی که من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: زن و عطر و نماز، در همین وجوه معرفتی نهفته است که زن مظهر است حق را از وجهی خاص که برای عاشق‌شدن در برابر حق مطلق هم به تعبیری زنانه‌شدن یا صفات زنان گرفتن لازم می‌آید. یعنی مسعد محبت حق‌شدن. حاصل آن که همین فقره را قیاس باید کرد با آیین عیسوی که پس از حضرتش راهبان برای کمال و تهجد، از زنان دوری و کناره می‌گیرند تا دامنشان «تر» نشود و یکسره در خدمت خدایشان باشند. حال آن که در عرفان و هستی‌شناسی اسلامی، مظهر فعل خلق و آفرینش حق تعالی در هستی، زن است چنان که مولوی در پس این ایده‌ها در مثنوی می‌گوید:

پرتو حق است ‌آن معشوق نیست / خالق است آن گوییا مخلوق نیست

در همین مظهریت است که ابن‌عربی در فتوحات مکیه می‌گوید: «خدا را نمی‌توان جدا از مخلوقات دید، عالی‌ترین مجلای دیدن او بیش از هر ماده دیگری در انسان است و در میان انسان‌ها زن مظهریت کامل‌تری نسبت به مرد دارد...».

آن که در حجاب است نه از نقص است که از کمال است و آن که در حجاب نیست نه از کمال است که از نقص است. عالی‌ترین، هماره در حجاب است.


حجاب در اسلام از منظر شهید مطهری
یکی از مسائلی که همواره در طول تاریخ در جوامع اسلامی مورد بحث بوده، لزوم پوشیدگی زنان در جامعه است که مباحث مختلفی پیرامون آن شکل گرفته و افراد مختلفی از وجوه مختلف همچون قرآنی و روایی، جامعه‌شناختی و روانشناختی به این مسأله پرداخته و آن را تبیین کرده‌اند.

استاد شهید مرتضی مطهری به عنوان یکی از اندیشمندان برجسته اسلام که توجه به آثار وی بسیار مورد تاکید حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب بوده نیز این مساله را در کتاب مسأله حجاب مورد تبیین قرار داده است.

شهید مطهری در بخش اول کتاب خود، به تاریخچه حجاب اشاره دارد و معتقد است در ایران باستان و میان قوم یهود و احتمالا در هند، حجاب وجود داشته، اما در جاهلیت عرب، حجاب وجود نداشته و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است.

چنانچه ویل‌دورانت در صفحه 30 جلد 12 تاریخ تمدن، راجع به قوم یهود و قانون تلمود مى‏نویسد: «اگر زنى به نقض قانون یهود مى‏پرداخت چنان‌که مثلا بى‏آن‌که چیزى بر سر داشت به میان مردم مى‏رفت یا در شارع عام نخ مى‏رشت یا با هر سنخى از مردان درد دل مى‏کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه‏اش تکلم مى‏نمود همسایگانش مى‏توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»

وی با اشاره به اسناد تاریخی نشان می‌دهد حجاب سخت‌تر و شدید‌تری در ایران باستان حاکم بوده است و حتى پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده مى‏شده‏اند. شهید مطهری معتقد است هرچند قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست، اما حدود و علت حجاب اسلامى با حدود و فلسفه حجابى که در ملل باستانى وجود داشته، تفاوت دارد.

شهید مطهری در باب مساله حجاب به علت پیدایش پوشش و حجاب می‌پردازد. وى بر این باور است که مخالفان حجاب همواره سعى کرده‏اند جریانات ظالمانه‏اى را به عنوان علت پیدا شدن حجاب ذکر کنند و در این جهت میان حجاب اسلامى و حجاب غیر اسلامى فرق نگذاشته و چنین وانمود می‌کنند که حجاب اسلامى نیز از همین جریانات ظالمانه سرچشمه مى‏گیرد.

وى این نظریات را به نظریه‌هاى فلسفى، اجتماعی، اخلاقى، اقتصادى و روانى تقسیم می‌کند و مهم‌ترین آنها را میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفى)، عدم امنیت و عدالت اجتماعى (ریشه اجتماعى)، پدرشاهى و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروى وى در جهت منافع اقتصادى مرد (ریشه اقتصادى)، حسادت و خودخواهى مرد (ریشه اخلاقى) و عادت زنانگى زن و احساس زن به این‌که در خلقت از مرد چیزى کم دارد، بعلاوه مقررات خشنى که در زمینه پلیدى او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است (ریشه روانى) ذکر و تصریح مى‌کند علل نامبرده یا به هیچ وجه تأثیرى در پیدا شدن حجاب در هیچ نقطه از جهان نداشته است و بى‏جهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کرده‏اند یا فرضا در پدیدآمدن بعضى سیستم‌هاى غیراسلامى تأثیر داشته و در حجاب اسلامى تأثیر نداشته است.

از دیگر مباحثی که شهید مطهری درباره بحث حجاب مطرح می‌کند، فلسفه پوشش از منظر اسلام است. شهید مطهری معتقد است اسلام مى‏خواهد انواع التذاذهاى جنسى، چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگى و در قالب ازدواج قانونى اختصاص یابد و اجتماع منحصرا براى کار و فعالیت باشد.

در واقع برخلاف سیستم غربى عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت‌جویی‌هاى جنسى به هم مى‏آمیزد اسلام مى‏خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.

وی می‌گوید: فلسفه پوشش اسلامى چند چیز است که بعضى از آنها روانى، بعضى جنبه خانه و خانوادگى، بعضى دیگر جنبه اجتماعى و بعضى مربوط به بالابردن احترام زن و جلوگیرى از ابتذال اوست. آرامش درونی، استحکام پیوند خانوادگی، استواری اجتماع و ارزش و احترام زن، چهار فلسفه اصلی پوشش و حجاب زن از منظر اسلام است. متاسفانه یکی از مسائلی که همواره موافقان آزادی حجاب مطرح می‌کنند، تمایل انسان به امور و چیزهای منع شده است که توجیه‌شان بر این باور است که انسان نسبت به چیزهای منع شده، حریص و طمعکار است، اما به گفته شهید مطهری همان‌طور که تاریخ به حریصان و آزمندان ثروت اشاره مى‏کند که با حرص و آزى حیرت‏آور در پى گردآوردن پول و ثروت بوده‏ و هرچه بیشتر جمع مى‏کرده‏اند حریص‌تر مى‏شده‏اند، همچنین تاریخ از آزمندان و حریصانی در زمینه مسائل جنسى یاد مى‏کند که هرگز حس زیاده‌خواهی آنان با وجود دسترسی آزاد متوقف نشد.

پاسخ به اشکالات و ایرادات مخالفان مسأله حجاب، از دیگر مباحثی است که شهید مطهری در کتاب مساله حجاب و حتی نظام حقوق زن در اسلام به آن پرداخته است.

از جمله ایراداتی که شهید مطهری به آنها اشاره می‌کند، بحث سلب حق آزادی و رکود فعالیت زن در جامعه است که شهید مطهری به تفصیل این دلایل را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد.

یکی از ایرادات مخالفان حجاب این است که حجاب موجب سلب حق آزادى که یک حق طبیعى بشرى است، مى‏گردد و نوعى توهین به حیثیت انسانى زن به شمار مى‏رود.

شهید مطهری معتقد است در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد، بلکه حجاب در اسلام وظیفه‌ای است که به عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند.

این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد یا تجاوز به حقوق طبیعی او نیست که خداوند برایش خلق کرده باشد.

 


کار فرهنگی برای حجاب کامل نبوده است
مساله حجاب، یکی از مسائلی است که طی دوران مختلف مورد هجمه‌های داخلی و خارجی قرار گرفته است.

هرچند پس از انقلاب اسلامی، برنامه‌های مختلفی برای ترویج حجاب اجرا شده است، اما نهادینه‌نشدن فرهنگ و فلسفه حجاب در جامعه و بخصوص در بین قشر نوجوان و جوان، نشان از کافی نبودن این برنامه‌ها و نبود عزم راسخ مسوولان در این زمینه دارد.

لاله افتخاری نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون فرهنگی و فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی در این رابطه معتقد است که کار فرهنگی کاملی صورت نگرفته است.

در عین حال وی در گفت‌وگو با جام‌جم تاکید کرد که علاوه بر کار فرهنگی لازم است تا رویکردهای قهری نیز در این رابطه در نظر گرفته شود.

شما هم‌اکنون وضع حجاب را در کشور چگونه ارزیابی می‌کنید‌؟

در مورد وضع حجاب باید بگویم، عده کثیری در کشور هستند که حجاب را به مفهوم واقعی درک کرده‌اند چه در قالب حجاب اسلامی کامل و چه در قالب چادر. آنها با بصیرت کافی این روش را برگزیده‌اند که این عده شامل جوانان ما هم می‌شود، اما متاسفانه عده‌ای هم هستند که مفهوم درستی از حجاب را درک نکرده‌اند. این افراد افراد بی‌غرضی هستند، اما چون آگاهی کامل نسبت به این قضیه ندارند به روش خود ادامه می‌دهند. لازم است به این افراد آگاهی داده شود. البته تعداد اندکی هم وجود دارند که با غرض‌ورزی و آگاهی حجاب اسلامی را رعایت نمی‌کنند.

شما به گروهی اشاره کردید که بی‌غرض‌اند و آگاهی کاملی نسبت به این قضیه ندارند، به نظر شما تا چه‌ اندازه کار فرهنگی در رابطه با این عده انجام شده است و اطلاعات لازم به آنها داده شده است‌؟

کار فرهنگی کاملی انجام نشده است. یعنی شرح وظایفی که شورای عالی انقلاب فرهنگی برای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب برای 26 دستگاه تصویب کرده به طور کامل انجام نشده. برخی از این دستگاه‌ها به وظیفه خود عمل کرده‌اند، اما برخی از دستگاه‌ها شاید هنوز در مقدمات باقی مانده‌اند و کار جامعی را شروع نکرده‌اند. با وجود این‌که ما در مجلس هشتم هم سوال از وزیر داشتیم و هم این موضوع را در مجلس نهم پیگیر بودیم، ولی هنوز به جز تعداد اندکی از دستگاه‌های ذی‌ربط بقیه آن را در دستور کار خود به صورت جدی و فراگیر نگذاشته‌اند.

متولی امر حجاب کیست و چرا این 26 دستگاهی که به آن اشاره کردید کار خود را به طور کامل انجام نداده‌اند‌؟

متولی امر حجاب در کشور وزارت کشور است که برای هماهنگی و اخذ گزارش و گزارش‌دهی در مورد دستگاه‌های دیگر عمل می‌کند و 26 دستگاه، نهاد و سازمان مسئولیت مستقیم پیدا کرده‌اند که در این عرصه وارد شوند.

چرا با وجود مسئولیت مستقیم، این سازمان‌ها کار خود را به طور کامل انجام نداده‌اند‌؟

یکی از دلایل این امر به مظلومیت فرهنگ برمی‌گردد و آنها هنوز نتوانسته‌اند که دقت کافی را در این باره داشته باشند. بخشی از این امر هم به بودجه برمی‌گردد که بودجه‌های اختصاص داده شده برای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب متاسفانه آن‌طور که باید داده نمی‌شود و مصوب نمی‌شود یا اگر در لایحه دولت مصوب می‌شود به دست مصرف‌کننده خودش نمی‌رسد. از یک طرف هم برنامه‌ریزی جدی در این رابطه وجود ندارد. گاهی اوقات به صورت مقطعی و در یک زاویه خاص به این موضوع پرداخته می‌شود و نگاه فراگیر به سبب مسئولیت‌هایی که این دستگاه‌ها دارند معمولا در این رابطه وجود ندارد.

تعریف حجاب کامل از نظر شما چیست‌؟

حجاب کامل همان است که شرع مقدس اسلام درباره آن سخن گفته است. میزان این حجاب در رساله‌های عملی هم نوشته شده و در آیات قرآن هم آمده و در احادیث و روایات زیادی به آن پرداخته شده است. حجاب با رعایت تمام قوانینی که در اسلام آمده و عفافی که به آن اشاره شده همراه است.

شما به عفاف اشاره کردید. به نظر می‌رسد در حال حاضر الگوی حجاب از شرایط حجاب و عفاف دور شده و آن عرف ایرانی و حجاب اسلامی که قبلا در کشور متداول بوده، وجود ندارد. ارزیابی شما در این باره چیست‌؟

ما نمی‌توانیم بگوییم آنچه در قدیم بود، درست بود یا غلط. ما باید به آنچه که شرع از ما می‌خواهد توجه داشته باشیم. ما در حال حاضر در خیلی از افراد آن وضع آرمانی را که مدنظر اسلام است، می‌بینیم، اما برخی از افراد هم بدرستی آن را رعایت نمی‌کنند. دلایل متعددی در این باره وجود دارد از جمله این‌که برای افرادی که می‌خواهند حجاب کامل داشته باشند، لباس گرم پوشیده با قیمت و مدل‌های مناسب در دسترس نیست. در حالی که ما می‌بینیم در برخی از کشورهای اسلامی که حتی حکومت‌های آنها به این شکل دغدغه رعایت اسلام را ندارد این زمینه‌ها بهتر فراهم شده است. همین‌طور بخشی از این موضوع به فرهنگ بیگانه و وارداتی برمی‌گردد که به طور ویژه برای ایران تدوین شده است اما ما مقابله با آن را به طور صحیح انجام نداده‌ایم. ما در مقابله با دشمن در جنگ نظامی پیروز شده‌ایم، اما در این جنگ نرم که به حجاب خانم‌ها حمله می‌کند آن طور که باید نتوانسته‌ایم مبارزه کنیم و متاسفانه هنوز اقدامات کامل در این باره انجام نشده است.

به نظر شما دلیل این انجام نشدن‌ها چیست‌؟

همان‌طور که گفتم یکی مظلومیت فرهنگی و نبودن دغدغه مسئولان در مقوله فرهنگ است. یعنی اگر آنها دغدغه واقعی داشتند این دغدغه‌ها را از زبان و کاغذ خارج می‌کردند و به عمل می‌گذاشتند. همچنین زمینه‌سازی و فرهنگسازی مناسب در این ارتباط که یکی از وظایف دستگاه‌هاست، انجام نشده و نسبت به آن کمتر توجه شده است.

نظر شما راجع به برخوردهای قهری با مسأله حجاب از جمله موضوع گشت ارشاد چیست‌؟

ما می‌گوییم هم قهر باید باشد و هم فرهنگسازی. در همه مسائل هم همین‌طور است مثلا در بحث راهنمایی و رانندگی یک بخش این است، کسی که رانندگی می‌کند باید آگاهی داشته باشد و در عین حال اگر آگاهی دارد و عمل نمی‌کند با آن برخورد قهری شود. در مورد حجاب هم همین‌طور است. حجاب با کیان خانواده‌های ما در ارتباط است و به هویت ما برمی‌گردد و واجب دینی ماست که در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است و تصریح شده که این امر متناسب با فطرت بشر است، اما متاسفانه ما حتی به‌اندازه رانندگی هم به آن توجه نکرده‌ایم. هم باید قهر باشد و هم فرهنگسازی و آگاهی‌بخشی.

به نظر شما نباید قبل از شروع به اقدامات قهری، مقدمات دیگر تربیتی این اقدام فراهم شده و سپس به این اقدامات قهری روی آورد‌؟

همه این مسائل دیده شده است. ما نمی‌توانیم در مورد مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی این‌گونه عمل کنیم که اگر یک دستگاه درست کار خود را انجام نداد به بقیه هم بگوییم شما هم کار درست را انجام ندهید. در بدن انسان تمام اعضا و جوارح، حرکتی هماهنگ با هم دارند و اگر بر حسب اتفاق یکی از آنها مشکل پیدا کند، بقیه کار خود را انجام می‌دهند و این‌طور نیست که آنها از کار خود بمانند. در مورد این مسأله هم همین‌طور است، دستگاهی که کار خود را درست انجام داده باید تشویق و دستگاهی که درست عمل نکرده باید آسیب‌شناسی و تنبیه شود و بخش‌های نظارتی در مجلس هم همین اقدام را انجام می‌دهند.


آشنایی با مفهوم حجاب از 4سالگی
 به اعتقاد روان‌شناسان، مهم‌ترین دوران شکل گیری شخصیت کودک اززمان تولد تا هفت سالگی اوست و اثرات این دوران تا سالیان سال همچنان باقی می‌ماند. کودک از سال‌های نخستین زندگی، رفتارها، برخوردها، ارتباطات، اعمال و حرکات اعضای خانواده بویژه والدین را اقتباس کرده و درصدد درونی ساختن آن برمی‌آید.

این موضوع بتدریج جای خود را به همانندسازی با والد همجنس می‌دهد و به این طریق کودک رفتار جنس خویش را از پدر یا مادر می‌آموزد بنابراین کوتاهی والدین در تربیت اصولی کودک در این دوران موجب سرکشی، نافرمانی، ناسازگاری و بروز هرگونه ضعف و آسیب تربیتی در آینده کودک می‌شود و بی‌تردید ظهور این ناهنجاری‌ها نشان‌دهنده ناتوانی والدین در تربیت صحیح فرزندان است.

یکی از این کوتاهی‌ها بی‌توجهی والدین به باورهای دینی و انجام رفتارهای خارج از محدوده مجاز شرعی است که زمینه را برای ضربه‌زدن به شخصیت دینی کودک آماده کرده و او را در بزرگسالی به فردی مخالف و حتی ستیزه‌جو با ارکان دینی تبدیل می‌کند.

اکنون بسیاری از خانواده‌ها از وضع پوشش فرزندانشان راضی نیستند و اغلب نارضایتی خود را با تحمیل پوشش‌های افراطی به فرزندان خود نشان می‌دهند و در مقابل هم با پافشاری و مقاومت‌های خودسرانه فرزندان نسبت به این امر الزام‌آور اسلامی روبه‌رو می‌شوند.

اما? بنا به گفته حجت‌الاسلام و‌المسلمین نصیر عابدینی، کارشناس ارشد روان‌شناسی، مهم‌ترین دوران برای آشنا کردن فرزندان با مقوله حجاب کودکی است.

او با اشاره به این‌که چهار یا پنج سالگی بهترین زمان برای آشنایی کودک با مفهوم حجاب است، می‌گوید: هرچند حجاب از سن تکلیف بر دختر واجب می‌شود، ولی بسیار منطقی به نظر می‌رسد که یک دختر 9 ساله به یکباره نتواند باحجاب شود، بلکه باید از سنین کودکی بسته به شرایط روحی، روانی، عاطفی و همچنین خانوادگی به جذاب‌سازی حجاب در نظر دختر پرداخت و هر از گاهی از او خواست چادر یا روسری را همچون سایر لباس‌ها تجربه کند. عابدینی به خانواده‌ها تاکید می‌کند از تحمیل اجباری حجاب در سنین قبل از بلوغ به فرزندان پرهیز کنید، اما ترغیب و تشویق به آن را پشت گوش نیندازید.

به گفته کارشناسان دینی، برای پرداختن به مسأله حجاب کودکان، اولین قدم مقید بودن بزرگ‌ترها به رعایت پوشش اسلامی و حفظ ارکان دینی است و تا زمانی که خانواده‌ها خود را موظف به رعایت آن نکنند، نمی‌توانند برای آموزش فرزندان قدم مثبتی بردارند.

نماز خواندن، تلاوت قرآن، حفظ حجاب در برابر نامحرمان، معاشرت با خانواده‌های متدین و مذهبی، جدا کردن اتاق و بستر خواب از کودکان، رعایت حد و مرز پوشش و آرایش والدین در برابر فرزندان، شرکت در محافل مذهبی در ایام محرم و ماه رمضان و... از جمله مواردی است که کودکان آینه‌وار از آن تقلید و الگوبرداری می‌کنند.

روان‌شناسان با اعتقاد به این‌که کودک در خردسالی نمی‌تواند با استدلال و برهان‌های منطقی موضوع مهمی چون حجاب را درک کند، می‌گویند آموزش حجاب باید دوست‌داشتنی و لذتبخش باشد، چراکه ارائه تحمیلی، سرد و خشک آن موجب عصیان، لجبازی و بی‌رغبتی کودک می‌شود.

کودک زیر هفت سال را به حال خود رها نکنید

نصیرعابدینی در پاسخ به این پرسش که در برخی روایات اسلامی آمده است که هفت سال اول زندگی کودک آزادی و بازی است و بر این اساس بسیاری از خانواده‌ها به کودک آزادی بی‌حد و حصر، بدون کوچک‌ترین محدودیتی داده و در کل نسبت به رفتارهای نادرست و خلاف ادب او بی‌تفاوتند، می‌گوید: در برخی روایات اسلامی داریم که «الولد سید سبع سنین» یعنی کودک تا هفت سال حاکم است. اما خانواده‌ها بدانند که این حاکمیت به معنای آزادی کامل نیست و کودکان باید در سنین سه تا شش سالگی با مفهوم عمیق مسوولیت‌پذیری البته با قواعد سهل‌گیرانه به‌همراه تشویق آشنا شوند. نظم آموزی به کودکان در این سنین بسیار اهمیت دارد و باید کودک را با قوانینی که در حد خودش وضع شده آشنا ساخت. این قوانین هرچند اندک را باید به‌صورت آشکار و روشن بیان کرد. البته این را بدانید در هنگام آموزش، کودک را تحت فشار قرار ندهید یا کاری را که از توانش خارج است به او نسپارید.

از شش سالگی آموزش نماز را شروع کنید

این روان‌شناس ادامه می‌دهد: همزمان که بحث تادیب کودک از سه سالگی شروع می‌شود، تمایل او به بازی نیز پدیدار می‌گردد. در واقع بیشتر تجربه‌هایی که کودک در زمینه‌های مختلف در هفت سال اول زندگی کسب می‌کند از طریق بازی است.

حجت‌الاسلام عابدینی در قالب یک مثال توضیح می‌دهد، بهترین لحظات زندگی امام حسن(ع) وامام حسین (ع) زمان بازی ایشان با رسول اکرم(ص) یا پدر بزرگوارشان علی(ع) در هنگام به سجده رفتن در حین نماز و سوار‌شدن بر پشت ایشان بوده است. این موضوع نشان می‌دهد که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در کنار بازی با نماز هم آشنا می‌شدند. عابدینی به خانواده‌ها توصیه می‌کند نماز را از پنج شش سالگی در خلال بازی به فرزندانتان آموزش دهید، چرا که در این سنین حس مذهبی کودک بیدار شده و می‌تواند نماز را بفهمد.

وی تاکید می‌کند در این مرحله، آموزش چندان جدی نبوده و مواخذه‌ای هم در کار نیست. رفتارشناسان می‌گویند بهترین زمان برای القای آموزه‌های دینی به کودک در زمان شادابی اوست.

خواب‌آلودگی و کسالت موجب اضطراب و مقاومت روانی کودک می‌شود. همچنین آنان توصیه می‌کنند برای ترغیب کودک به نماز امکانات جذابی چون سجاده زیبا، تسبیح، چادر، مقنعه و قبله‌نما عوامل موثری برای ترغیب به انجام آموزه‌های دینی است.

عابدینی با توجه به بازی‌های رایانه‌ای آموزشی و قرآنی که امروزه دررده سنی سه تا هفت سال در اختیار کودک قرارداده می‌شود، می‌گوید: موافق بازی‌های رایانه‌ای نیستم؛ حال این بازی‌ها محتوای قرآنی داشته باشد یا غیرقرآنی. چراکه کودک به دستگاهی به نام رایانه سپرده می‌شود که بسیار آسیب‌زا به نظر می‌رسد. در واقع ما به نوعی بی‌دلیل رایانه را وارد فضای روانی کودک می‌کنیم.

کودک ما شاید چند روز یا چند ماه بازی رایانه‌ای قرآنی را انجام دهد، ولی بعد از مدتی هزاران برنامه متفرقه سر و کله‌اش در ذهن کودک باز می‌شود. رایانه‌ها امروز همچون «اسب تروا» بی‌سر و صدا در حال فتح ذهن کودکان و نوجوانان ما هستند و در کسری از دقیقه با مفاهیمی آشنا می‌شوند که تا پایان عمر قابلیت حذف ندارند. او بازی‌هایی چون کشتی گرفتن کودکان مثل کشتی گرفتن امام حسن(ع) و امام حسین(ع) با یکدیگر را برای تخلیه انرژی‌های مازاد در گروه بازی‌های مفید می‌داند و تاکید می‌کند که در روایات امر به برگزاری مسابقه بین کودکان توصیه شده است.

از سه سالگی اجازه گرفتن را آموزش دهید

حجت‌الاسلام والمسلمین عابدینی نکته مهم دیگری را که آموزش آن در هفت سال اول زندگی کودک ضروری است، اجازه گرفتن هنگام ورود به اتاق خصوصی والدین و جدا‌کردن بستر خواب کودک از پدر و مادر عنوان می‌کند و می‌گوید: از همان زمانی که کودک به اصطلاح عقل‌رس می‌شود، یعنی از حدود سه چهار سالگی باید اتاق اختصاصی پدر و مادر در ذهن کودک جا بیفتد.

برای حساسیت زدایی این موضوع، در ورودی اتاق باید در بیشتر مواقع حتی زمانی که کسی در آن نیست یا زمان‌هایی که پدر و مادر یا پدر به تنهایی در آن هست، بسته باشد. باید از کودک خواست برای ورود به این اتاق در بزند و بعد از اجازه وارد شود.

به گفته آسیب‌شناسان، مشاهده روابط جنسی والدین از سوی کودک، پایه‌ای برای ذهن او می‌شود که از حدود نوجوانی که غرایز او بیدار می‌شود به یاد آن صحنه‌ها یا شنیده‌ها بیفتد و آن شرایط برای او معنی دار و به آن امر راغب گردد.