سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

هشدار مصرف خودسرانه داروهای گیاهی و شیمیایی

معاون پژوهشی مرکز تحیقات گوارش و کبد گلستان با اشاره به اینکه درمان بیماری های التهاب روده طولانی مدت است، گفت: استفاده از داروهای گیاهی بدون شواهد علمی می تواند عوارض زیادی داشته باشد.
به گزارش مهر، دکتر غلامرضا روشندل در آستانه هفته سلامت گوارش اظهارداشت: امروزه در جامعه ما همچون سایر جوامع توسعه یافته به دلیل تغیر سبک زندگی بیماری های التهاب روده در حال افزایش بوده و این بیماری شامل دو زیر مجموعه کولیت اولسروز و کرون است.

وی افزود: عمدتا بیماری کولیت نسبت به کرون شایع تر است همچنین بیماری کرون، بر روده باریک یا روده بزرگ و یا هر دو اثر می کند.بافت روده ای ممکن است تبدیل به مناطق کم عمق، دهانه مانند و یا زخم های عمیق و سنگ فرش‌مانند شود.

این استاد دانشگاه علوم پزشکی افزود: بیماری کرون علاوه بر تأثیر روی عمل هضم غذاها، باعث پوکی استخوان، مشکلات چشمی، درد کمر، التهاب مفاصل، مشکلات کبدی، سنگ کیسه صفرا، ناراحتی های پوستی و افسردگی می شود.

معاون پژوهشی مرکز تحیقات گوارش و کبد گلستان با اشاره به تأثیر التهاب روده در بروز کبد چرب ادامه داد: ریزفاکتورهای اصلی ابتلا به کبد چرب عدم تحرک، چاقی و سبک زندگی است و عوامل ژنتیکی کمتر تأثیر گذار است همچنین غیر مستقیم می تواند با بیماری های التهاب روده در ارتباط باشد.

وی در مورد علائم ابتلا به بیماری های کبدی گفت: خستگی، ضعف، بیحالی از جمله این علائم است که با آزمایشات اولیه و سونوگرافی می توان آن را تشخیص داد و مشکلات کبدی در مراحل پیشرفته با زردی و سایر عوامل بروز می کند.

روشندل در پاسخ به اینکه استفاده از گیاهان دارویی چقدر در درمان بیماری های گوارشی از جمله التهاب روده تأثیرگذار است، گفت: استفاده از داروهای گیاهی بدون شواهد علمی می تواند عوارض زیادی را برای بیمار ایجاد کند لذا توصیه می شود در این زمینه حتما از پزشک مربوطه مشورت گرفته تا دچار تشدید مشکلات نشویم.

معاون پژوهشی مرکز تحیقات گوارش و کبد گلستان افزود: برخی برای درمان این بیماری خودسرانه از آنتی بیوتیک استفاده کرده که این سبب شده یا علائم اولیه بیماری پنهان شود و یا خود داروها ممکن است عوارض بیشتر شود لذا باید در صورت هرگونه شواهد و کوچکترین علائم بیمار به پزشک مراجعه کنند.

وی خاطر نشان کرد: درمان این بیماری ها طولانی و مادام العمر بوده لذا صبر و حوصله زیادی را برای بیمار می طلبد و باید بیماران درمان خود را قطع نکرده و منظم و دوره ای به پزشک مراجعه کنند تا شاهد پاسخگویی مناسب درمان باشیم.


انتخابات ایران نمونه از دموکراسی در منطقه

ناصر قندیلدر مقاله‌ای نوشت: ایران در هر کدام از انتخابات خود پیامی را با آرامش و دقت ارسال می‌کند و همه چیز را برای رسیدن این پیام و تقویت آن مرتب می‌کند.
انتخابات ایران نمونه از دموکراسی در منطقه
به گزارش جهان نیوز به نقل از مشرق، روزانا رمال تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل روزنامه لبنانی البناء در مقاله‌ای با اشاره به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران تأکید کرد که انقلاب اسلامی نقطه عطفی بود که ایران را وارد فجر تازه ای کرد که همه چیز همراه با آن تغییر کرد. برخی این نقطه عطف را آغاز انزوای ایران و برخی دیگر آن را تولد ایرانی قلمداد کردند که از قید و بندهای آمریکایی غربی آزاد است.

درست است که قانون اساسی ایران نظام اسلامی را در این کشور به اجرا گذاشته است ، اما اجرای این نظام یکی از مبانی عدالت است که بر اساس آن بین قومیت‌ها و ادیان موجود در مساحت جغرافیایی گسترده ایران تفاوتی قایل نیست، حقوق انسان‌ها در این نظام به هدر نمی رود و قانون آن را حفظ می‌کند. ایران برای عده زیادی نمایانگر روح مدنیتی است که طوایف و مذاهب مختلف در سایه آن زندگی می‌کنند و حقوق زن در فعالیت‌های آزادانه سیاسی و انتساب به احزاب و انجام مأموریت‌های مختلف محترم شمرده می‌شود، اقداماتی که در دولت‌های دیگر از قبیل عربستان سعودی امکان آن وجود ندارد. این موضوع شاخص های دموکراسی در ایران را به ضرر این کشورها افزایش داده است. این موضوعی است که کشورهای عربی و اسلامی بر اساس آن نمی‌توانند مانند ایران عمل کند، چرا که ایران - اگر تعبیر من درست باشد - تنها نمونه اسلامی و متمدن در منطقه و جهان است.

بر اساس این گزارش ایران توانمندی استثنایی خود در مدیریت روند سیاسی در منطقه را نشان داد و قبل از اینکه بحران سوریه و سایر بحران‌های منطقه‌ای آغاز شود جایگاه مهمی را در نزد همسایگان عرب در اختیار گرفت. به این ترتیب بود که اختلافات اساسی بین ایران و سعودی آغاز شد و در روابط سیاسی بین دولت های آنها تاثیر گذاشت. ایرانی‌ها همواره با چالش‌های پیچیده و تحریم‌های آمریکایی و اروپایی سنگین مواجه بودند تا جلوی فعالیت‌های هسته‌ای آنها گرفته شود، فعالیت‌هایی که آنها به درستی اعتقاد دارند نمی توان در رابطه با آن سهل‌انگاری کرد. با این وجود تهران در مسیر پایداری باقی ماند و تحریم ها نیز با توجه به مواضع ایران در حمایت از نیروهای مقاومت منطقه و نفوذ ایران در این نیروها که امنیت حیاتی اسرائیل و آمریکا را از عراق گرفته تا جنوب لبنان هدف قرار داده است، ادامه پیدا کرد.

ایرانی‌ها می‌دانند که تحریم‌های اعمال شده بر ضد برنامه هسته ای این کشور طی سال‌های گذشته تنها به علت مواضع سیاسی این کشور و توانایی آن در توسعه نفوذ خود در خاورمیانه است که باعث شده غربی ها نیاز حتمی به همگرایی با این کشور داشته باشند. ایران در حال حاضر دایره حضور خود را در لبنان ، سوریه ،یمن ،عراق و بحرین گسترش داده و می‌داند که آمریکا نمی‌تواند هیچ تحرک سیاسی در منطقه را بدون گفتگو با ایران و شناخت رویکردهای این کشور در این مساحت استراتژیک به نتیجه برساند. بر این اساس بود که آمریکا و غرب دیدگاه گفت‌وگو با ایران در پرونده هسته‌ای را به عنوان یکی از مهم‌ترین بهانه‌های باز شدن باب گفت‌وگو در زمینه‌های سیاسی پذیرفتند که برای آمریکایی‌ها بیش ‌از پرونده هسته‌ای اهمیت داشت، چرا که آنها به خوبی می‌دانند که ایران از توانمندی هسته‌ای خود در زمینه‌های نظامی استفاده نمی‌کند ، بلکه همان‌طور که رهبر انقلاب بارها تاکید کرده، با انگیزه‌های علمی و مسالمت‌آمیز از آن بهره‌برداری می‌کند.

«روزانا رمال» در این گزارش تاکید می کند که هم‌گرایی با ایران به این ترتیب به یک ضرورت سیاسی تبدیل شده که پرونده هسته‌ای به عنوان گذرگاه ورود آن به شمار می‌رود ، آنان در شرایطی که نفوذ ایران در منطقه تا سال 2015 افزایش پیدا کرد ، مذاکرات سخت 18 ماهه را بین ایران و کشورهای 1+5 دنبال کردند که در نهایت باعث امضای توافق برجام در لوزان سوئیس شد.

ناصر قندیل تحلیل‌گر مسائل راهبردی منطقه نیز در مقاله‌ای نوشت که ایران در هر کدام از انتخابات خود پیامی را با آرامش و دقت ارسال می‌کند و همه چیز را برای رسیدن این پیام و تقویت آن مرتب می‌کند. ایران در دوره بعد از جمهوری اسلامی نمونه‌ای منحصر به فرد از نظامی بوده که قادر به حفظ ثبات و ارزش‌ها و منابع قدرت خود بوده و در عین حال می‌تواند روشی نرم برای انتقال قدرت بر اساس نقش‌آفرینی افکار عمومی و اولویت‌های آنها و توزیع قدرت در میان تجمعات مختلف ایفا کند. این نقش سرنوشت‌ساز نشان‌دهنده دموکراسی ایران است که به مطالبات و منافع عالی کشور احترام گذاشته و صندوق‌های رأی را به عنوان تعبیری از تعامل مردم و نخبگان و چارچوبی برای مقایسه وزن و نقش جریان‌های تشکیل‌دهنده نظام معرفی می‌کند.

این گزارش در ادامه به نقش مقام معظم رهبری در این زمینه اشاره و تأکید می‌کند که رهبر انقلاب نقش تعیین‌ کننده رویکرد کشتی نظام را برعهده دارد و مداخله‌های و نشانه‌های ایشان به دور از رویکرد و فضای کلی پیامی نیست که ایران در هر دوره از انتخابات می خواهد آن را مخابره کند. در انتخابات گذشته نیز روی کار آمدن محمود احمدی نژاد و حسن روحانی معنا و نقش خود را در پیام ارسال شده به خارج از کشور برای دوست و دشمن داشت و از حد و مرزهای جریان پیروز انتخابات و ساختارهایی که دولت را در ابعاد داخلی مدیریت می کردند، فراتر بود. رهبری عالی انقلاب ایران به دنبال حمایت از ارزش‌ها و مشخص کردن رویکردهای فعالیت‌ها و سیاست‌های دفاعی و خارجی و مأموریت‌های محور ایران در ایجاد قدرت بوده که همچنان موضوع اساسی ایرانی‌ها از دوره قدرت هسته ای تا قدرت موشکی بوده و به همراه ایجاد نقش منطقه‌ای برای ایران مورد توجه قرار دارد.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منبعی است که نقش تنظیم‌ کننده و سرنوشت ساز در انتخابات دارد. سپاه پاسداران که سپر ایران به شمار می‌رود ، یک ویترین سیاسی داخلی نیست و جریانی نیست که در رقابت‌های حاکمیت مشارکت کنند ، حتی اگر فرماندهان آنها دیدگاه‌ها و گزینه‌هایی برای پیروزی کسانی داشته باشند که آنها را به رویکردهای مهم سپاه برای حمایت از کشور تمایل پیدا کنند. سپاه پاسداران حزب رهبر انقلاب است که هرگز به اندازه سرانگشتی از محاسبات ایشان در زمینه منافع عالی کشور منحرف نمی‌شود.

در سایه هرج‌ومرج فرهنگی موجود در جهان که با عرصه‌های سریالی دموکراسی فروپاشیده در سطح دولت‌های غربی از روی کار آمدن دونالد ترامپ تا به قدرت رسیدن ماکرون به عوان روباتی از قلب ماشین های نظام این کشور ، ایران انتخابات خود را در هاله‌ای از پیچیدگی قرار داد و نمونه ای از دموکراسی ارائه کرده که پیروزی در آن با چند درصد است. به همین علت بود که رهبر انقلاب تأکید کرد که پیروز این انتخابات نظام و ملت هستند، نه کسی که مسئولیت ریاست جمهوری را به دوش خواهد گرفت.

کارشناس و پژوهشگر فِرَق و مذاهب اسلامی در گفت وگو با شبستان:
زنگ خطری که مراجع صدایش را شنیده اند/چرا باید با سلفی گری مبارزه کنیم؟
خبرگزاری شبستان: اگرچه سلفیت ظاهر زیبایی دارد ولی مفهوم و معنایی که این روزها مدنظر وهابی ها است چیز دیگری است. دیدگاه سلفیت، عقل و غیرمحسوسات را قبول ندارد، تفسیر قرآن و روایات و اجماع علما را نمی پذیرد و آتش تکفیر را به جان اسلام انداخته است.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: آیت الله جعفر سبحانی، مرجع تقلید شیعیان در پنجمین گردهمایی دانش آموختگان مرکز تخصصی کلام اسلامی نسبت به خطر افزایش سلفی گری هشدار داده و از تلاش وهابیت عربستان برای رشد تفکر ضدشیعی در ایران اسلامی پرده برداشت و دفاع از اهل بیت(ع) و شیعه را برای دانش پژوهان علم کلام  واجب عینی معرفی کرد.

 

از این رو، بر آن شدیم تا با توجه به سخنان این مرجع تقلید و هشداری که نسبت به گسترش پدیده سلفی گری در جامعه داده است، با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، کارشناس و پژوهشگر فِرَق و مذاهب اسلامی به گفت وگو بنشینیم که در ادامه حاصل آن را می خوانید:

 

با توجه به سخنان مرجع عالی قدر، آیت الله سبحانی نسبت به خطر شیوع سلفی گری در کشور، به عنوان اولین سوال بفرمایید این هشدار مرجع بزرگوار تقلید از چه جهت بوده است؟

 

سخنانی که چندی قبل آیت الله سبحانی(دامت برکاته) بیان کرد و در رسانه ها نیز منتشر شد، حقیقتا مطلب حقی بود و ایشان نکته سنجی بجا و به موقعی داشتند که این موضوع را مطرح و نسبت به خطر سلفی گری هشدار دادند و خواستار مقابله با این جریان شدند. اینجانب که مطالعاتی در مورد وهابیت و سلفیت دارم فکر می کنم این بیانات بسیار نکته بینانه مطرح شد.

 

در پاسخ به سوالی که مطرح کردید، شاید خوانندگان و شنوندگان برنامه های مذهبی با مطالعه، طی استماع سخنرانی ها، حضور در برنامه های مذهبی به طور اجمالی مباحثی را در مورد سلفی گری و وهابیت شنیده باشند ولی توضیح بیشتری نیاز است. لذا برای پاسخ به این سوال مطالبی را بیان می کنم.

 

درباره سَلَف، سَلَفیت، سَلَفی گری، سَلَف صالح و واژه هایی از این دست، در مبانی دینی، تاریخ و کلام و اعتقادات ما، کم و بیش اشاراتی وجود دارد و این واژه ها دیده می شود. در برخی روایات گفته شده است که مردم و علما در مباحث دینی باید به نظریات و دیدگاه های سَلَف صالح مراجعه کنند یا روایاتی را نقل می کنند که به دست آوردن اطلاعات در مورد مسایل دینی جز حرکت در مسیر و طریق سلف صالح امکانپذیر نیست. منشا این اصطلاح حدیث معروف «خیر القرون» در کتاب های روائی اهل سنت هست از قول رسول خدا(ص) که می فرمایند: «بهترین مردم، مردمان قرن من هستند. سپس کسانی که در پی ایشان می آیند و ...». در تفسیر و معنای این روایت رهبران سلفیه مانند ابن تیمیه و دیگران می گویند بی تردید در قرون اول اسلام چون اصحاب بطور مستقیم و بدون واسطه از رسول خدا(ص) و سائر منابع دینی، اعتقادات اسلامی را می شنیدند و فرا می گرفتند به انواع بدعت ها و خرافات آمیخته نشده بود و همینطور در عصر تابعین و تابعینِ تابعین ... . در نتیجه هرچقدر مسلمانان با عصر و زمان ییامبر(ص) فاصله گرفته اند (تا حدود سیصد سال) انحرافات بیشتر شده است؟! از نظر علمای اسلامی استناد به این روایت اشکالاتی دارد مانند اینکه ما بسیاری از انحرافات و بدعت ها در همان دوره های صدر اسلام (ادعای سیصد سال) مانند فرقه های خوارج و قدریه و معتزله و مرجئه و ... پدیدار شدند؟! از سوی دیگر اگر بنا باشد سخن و فهم سلف صالح و مسلمانان صدر اسلام حجت باشد، چرا نباید به کلمات و سخنان اهل بیت پیامبر(ص) مراجعه شود؟!

 

به بیان دیگر بر فرض قبول که در روایات این مساله ذکر و گفته شده است که مبانی دینی باید از سلف صالح گرفته شود اما این مفهوم به آن معناست که ما در استدلال مبانی دینی چهار راه داریم که شامل قرآن، سنت، عقل، اجماع می شود. یعنی از این طرق چهارگانه اقشار و طبقات مختلف به نسبت اطلاعات خودشان در مبانی دینی با اتکاء به این چهار دلیل می توانند در مباحث دینی پاسخ خود را بگیرند. در حالی که می بینیم بسیاری از شخصیت های قرون اولیه به طور یکسان به ادله چهارگانه مراجعه نکرده اند و آنها را حجت نمی دانند؟! گروهی با نام اهل حدیث پیدا شدند که غیر از نص قرآن و روایات هیچ چیزی را قبول نداشتند؟!

 

به عبارت دیگر مشاهده می کنیم که در تاریخ اسلام و در میان مذاهب مختلف برخی گروه هایی  پیدا شدند که بر خلاف این مسیر طی طریق کردند و هرکدام به نسبت خودشان به برخی از این ادله دینی نگاه افراط و تفریط  دارند از جمله گروهی که متنسب به سَلَفیت و وهابیت هستند. یکی از این شخصیت ها ابن تیمیه حرانی است که در قرن هفتم در شام زندگی می کرده و کتب و آثار متعددی را از خود بر جای گذاشته است و مباحثی را درباره این نکته مطرح کرده که مردم باید مبانی دینی خود را از سلف صالح بگیرند. او روایاتی را نقل می کند و توضیح و تفصیل می کند و نهایتا به ارایه نظراتی می پردازند که دیدگاه های خاصی است که اختصاص به خودش دارد. لذا با ابن تیمیه در همان زمان به شکل وسیعی مخالفت می شود و بعد از اعتراضات نهایتا او را به زندان می اندازند و چندبار هم آزاد می شود ولی نهایتا حتی در زندان از دنیا می رود و فوت می کند.

 

ابن تیمیه شخصیتی است که با نظریات افراطی مربوط به سلفیت در زندان فوت می کند. در اینجا برخی نظرات او را عنوان می کنم. ابن تیمیه در مباحث خداشناسی و توحید حرف هایی می زند که بر مبانی چهارگانه ما نیست بلکه برخلاف آیات صریح قرآن و روایات و سنت پیامبر(ص) است. او با اجماع علما مخالفت دارد، از جمله معتقد است آنچه که به ظاهر و حس می بینیم، قابل قبول است و غیرمحسوساتی وجود ندارند. البته برخی موارد اشاره می کند که طبق آیات قرآن غیب را قبول داریم. اما مسایل عقلی را منکر می شود و می گوید عقل در موضوعات ماوراءالطبیعه جایگاهی ندارد. همچنین، در مباحث سنت و روایات منسوب به پیامبر(ص) ظاهرگرایی را مطرح می کند و می گوید این آیات اصلا تفسیر ندارد و عین عبارت و آیه را باید قبول داشته باشیم.

 

او مخالفان اعتقادی خودش را بدعت گذار، منحرف و کافر می داند. ابن تیمیه در فتواها و مسایل مربوط به فروع دین و شریعت، نیز دیدگاه های شاذی دارد مثل بحث گریه بر اموات، بحث توسل، شفاعت، زیارت قبور و مواردی از این دست که تماما اشکال بر آنها وارد می کند.

 

این جریان سلفیت است که در قرن هفتم در منطقه شام توسط فردی به نام ابن تیمیه حرانی مطرح و در جهان اسلام انعکاس یافت. علمای بعد از ابن تیمیه و شاگردان اش مثل ابن کثیر دمشقی و این قیم الجوزیه افکار او را ادامه دادند اما این جریان مدت ها مسکوت بود تا در قرن دوازدهم  که محمد بن عبدالوهاب همان حرف های  این تیمیه را مطرح و فرقه وهابیت را تاسیس کرد.  وهابیت در واقع پیروی از ابن تیمیه کردند و همان ادعای سَلَف صالح را مطرح کردند با این تفاوت که ابن تیمیه در قرن هفتم و اوایل قرن هشتم موفق به اجرا و تحقق بخشیدن به افکار خود در جامعه نشد ولی محمد بن عبدالوهاب با شیوه ها و روش های خاصی و با توجه به منطقه جغرافیایی که در آن بود به خصوص در منطقه حرمین شریفین در مکه و مدینه توانست طرفدارانی را برای خودش جمع کند که این طرفداران با حمایت های خارجی، استعمارگران و استکبار جهانی و جاسوس هایی که استکبار از جمله استعمار انگلستان در این منطقه با کشف نفت و ذخایر جهان اسلام در منطقه گمارده بودند این شخصیت را حمایت کردند و محمد بن عبدالوهاب شخصی شد که مورد حمایت آنها قرار گرفت و نهایتا افکار این فرد در میان مردم حمایت شد و مسلمین به فرقه منحرفی چون وهابیت گرفتار شدند و لطمات فراوانی وارد شد.

 

اما این مقدمه را بیان کردم تا علاوه بر آشنایی مخاطبان نتیجه بحث را به این نقطه برسانم که سلفی گری یک انحراف واقعی است که در اسلام ایجاد شده و در این دوران واژه سلف نباید ما را گمراه کند به خصوص اذهان مردم و جوانان. مثلا کسی بگوید برگشت به سلفیت داشته باشیم به همان دیدگاه های اصحاب پیامبر(ص) که در سال ها چهل تا شصت هجری مطرح بود. سلفیت واژه زیبایی است ولی مفهوم و معنایی که این روزها مد نظر وهابی ها است چیز دیگری است.  دیدگاه سلفیت، عقل و غیر محسوسات را قبول ندارند، تفسیر قرآن و روایات و اجماع علما را قبول ندارد.

 

از جمله خصوصیات سلفیت مبارزه با اهل بیت(ع) و مبارزه و دشمنی با اسلام ناب و واقعی است که همان مسیر اهل بیت پیامبر(ص) و طرفداران واقعه غدیر خم  است. آنها کل آیات و روایاتی که در بیان فضایل خاندان پیامبر(ص) است و مربوط به اعتقاد به امامت و ولایت اهل بیت(ع) می شود را انکار می کنند و این خطر بزرگی است؟.

 

سلفیت با اعتقاد به عدم تفسیر قرآن و در برخی موارد حتی به جسمانیت خداوند قایل هستند. منکر رهبری جامعه از سوی اهل بیت پیامبر(ص) هستند. سلفیت با توضیحاتی که دادم انحراف در مبانی دینی است و علمای اسلامی با دیدگاه های رهبران سلفیت مثل ابن تیمیه مبارزه کردند و آنها را منحرف دانستند و مسیر اشتباه را تببین کردند.

 

امروز جوانان و مردم باید مبانی سلفیت و افکار و دیدگاه های مخدوش و انحرافی آن را خوب بشناسند و نسبت به خطری که از ناحیه سلفی ها بین مسلمین ایجاد شده است آگاه شوند و تحت تاثیر القائات آنان نباشند.

 

در عصری که از آن به نام عقلانیت و فناوری یاد می کنند، چرا باید چنین تفکری رواج یابد آن هم در کشور ما؟ چرا باید تفکر سلفی در کشور ما به گونه ای مطرح شود که یک مرجع تقلید نسبت به گسترش آن هشدار دهد؟

 

درست است که جهان امروز دوران شکوفایی عقل است ولی شکوفایی کامل عقلانی که باید در مسایل باشد هنوز در بسیاری از مسایل دیده نمی شود. به دیگر بیان توجه به مبانی عقل گرایانه نسبی است. ممکن است در عهد و زمان خودمان بگوییم اوج شکوفایی عقلی و عقل گرایی را شاهدیم مردم در جهان امروز با پیشرفت های صنعتی متعددی مواجه اند ولی واقعیت آن است که در مباحث دینی هنوز آن ضعف عقلانیت وجود دارد. اکنون دیگر حرف هایی نظیر سخنان ابن تیمیه یا محمد بن عبدالوهاب در بی توجهی به عقل خریدار ندارند. چنانچه برخی مفتیان سلفیت و وهابیت مثل «بن باز»، نظراتی را مطرح کرده بود که حتی مفتیان دیگر به او ایراد گرفته بودند. مثلا او گفته بود زمین ساکن است و خورشید دور آن می چرخد؟!.

 

ما به روشنی می بینیم که این قبیل افکار جمود فکری را نشان می دهد. در واقع با همه تاکیداتی که در حوزه علم و صنعت و توجه به عقل و استفاده از پیشرفت های عقلانی می شود اما برخی مردم دچار ضعف اطلاعات علمی و جمود فکری هستند.

 

خرافه گرایی و بی توجهی به مباحث عقلی حاصل گسترش چنین افکاری است. نتیجه این ضعف عقلانی خشونت و خیره سری است که نمود امروزه آن را در افکار تکفیری مشاهده می کنیم. چگونه می شود افرادی که قرآن را می خوانند و قرائت می کنند دست به چنین اعمالی می زنند؟ (هرچند که قرائت تنها هدف نیست فهم آیات و عمل به معانی آنها مهم است).

 

در روایات مختلفی در مورد احترام به جان و ناموس مسلمین اشاره شده است. عقل انسان جز این را نمی پذیرد ولی چگونه است که افرادی پیدا می شوند و به راحتی گرفتن جان و آسایش مردم را و کشتن انسان ها را مباح می شمارند و در قرن پیشرفت و فناوری از انواع و اقسام پیشرفت ها برای کشتار استفاده می کنند.

 

راه های مقابله با این جریان های انحرافی چیست؟

 

متأسفانه، در برخی طبقات جامعه با کمال تاسّف حتی در مدارس و در دانشگاه ها و در میان عموم مردم و حتی در برخی مراکز علمی، توجه و گرایش به این افکار انحرافی رسوخ یافته و به خصوص تحت تاثیر افکار منحرفی چون سلفی های تکفیری هستند. جزواتی منتشر و در رسانه ها و کانال های مجازی اشتراک گذاری می شود. باید برای این مساله راه حل جدی اندیشیده شود؟.

 

به نظر من اولین مساله آن است که اطلاعات صحیح و درستی در مورد ماهیت سلفیت و سلفی گری و جریان های انحرافی که افکار خودشان را به دین اسلام و قرآن و سنت پیامبر(ص) منتسب می کنند به جامعه ارایه کنیم. در سطح جامعه اعم از مدارس، دانشگاه ها و حوزه ها در مورد سلفیت، تکفیری ها و وهابیت و اهداف شوم آنها مباحثی ارایه شود و اذهان را روشن کنند که این جریان ها چه اهدافی دارد؟.

 

خوشبختانه ما امروز ابزار فراوانی برای تبلیغ دین در اختیار داریم و علاوه بر منابر و جماعات و کنفرانس ها می توانیم به شکل گسترده ای از طریق رسانه ها به گونه ای که همه دسترسی داشته باشند این حقایق را بازگو کنیم. البته می دانیم که رسانه های استکبار جهانی و غربی ها که شبانه روزی با انواع و اقسام و شیوه های مدرن مشغول فعالیت های مخرب اسلام هراسی هستند نیز افکار گروه های مختلف مردم از جمله جوانان را هدف گرفته و تحت تاثیر قرار می دهند؟!.

 

پیشنهاد دیگر من این است که برخی از مراکز تخصصی و پژوهشکده ها و مراکز علمی در حوزه های علمیه در دانشگاه ها و وزارتخانه ها درست شود و مرتبا کار این پژوهشکده ها ومراکز علمی این باشد که به شکل های مختلف با برگزاری جلسات، نشست ها، انتشار نشریات و از طریق کانال های مختلف رسانه ای که وجود دارد به مردم اطلاعات در مورد ماهیت جریان های سلفی گری  وهابیت بدهند. اگر تلاش نکنیم و خطر سلفی ها و وهابیت را دست کم بگیریم و راه صحیح را برای مقابله با آنان اتخاذ نکنیم ممکن است سال ها بگذرد و ببینیم در جامعه شبهه ای ایجاد شده یا بدعتی پایه گذاری شده و از میان بردن این موارد بسیار مشکل است و یا حتی گاهی به راحتی ممکن نیست!.

درست است که منابع خوبی چاپ و منتشر شده ولی ما هم اکنون در مجمع جهانی اهل بیت(ع) در تلاشیم تا جزوات علمی روشن گرایانه ای را تهیه و منتشر نماییم تا اقشار مختلف مردم در داخل و خارج کشور با مطالعه آنها با انحرافات این جریان های سلفی و تکفیری آشنا شوند.

پایان پیام/


زندگی مجازی جوانان در شبکه های اجتماعی
خبرگزاری شبستان: جامعه شناس با بیان اینکه زندگی مجازی به ویژه در میان نوجوانان و جوانان به یک سبک زندگی تبدیل شده است، خاطرنشان کرد: تنوع، تازگی و به روز بودن فضای مجازی باعث شده تا مردم بسیاری از فعالیت های خود را با استفاده از این ابزار انجام دهند.

امیرمحمد حسینی، جامعه شناس در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان گفت: فضای مجازی شرایطی جدید برای کاربران ایجاد کرده است تا بتوانند در قالب آن، تصویری از زندگی مورد دلخواه خود را برای مخاطبانشان ترسیم کنند.

 

وی با اشاره به امکانات زمانی و مکانی شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، خاطرنشان کرد: فرد در فضای مجازی این امکان را دارد که با تصویر دلخواه خود به تعامل و ارتباط با دیگران بپردازد و از این طریق بر دیگران تاثیرگذار باشد.

 

حسینی با اشاره به ویژگی های زندگی مجازی، گفت: در زندگی مجازی، هیچ وقت نخواهیم توانست، رویاها و ذهنیات خود را در دنیای واقعی عینیت دهیم.

 

جامعه شناس افزود: در سبک زندگی مجازی، افراد متناسب با فرهنگ، ارزشها، دیدگاه ها و نوع جهان بینی خود، تلاش می کنند رویاها و تمایلات ذهنی خود را محقق کنند.

 

وی با اشاره به اینکه در زندگی مجازی، افراد فارغ از اینکه متعلق به چه موقعیت جغرافیایی و با چه فرهنگ و آیینی هستند به تعامل با یکدیگر می پردازند، تعاملی که دوسویه است، تصریح کرد: امکان ارتباط و تعامل با محیط های پیرامونی با دامنه وسیعی از افراد در مناطق مختلف دنیا، دسترسی آسان، امکان ارائه تصویر مطلوب از خود در تعامل با دیگران، معرفی چهره دلخواه به دیگران باعث شده است تا زندگی مجازی از سوی مردم مورد استقبال قرار گیرد.

 

حسینی اظهارداشت: شکل گیری زندگی مجازی با توجه به پیشرفت تکنولوژی های ارتباطی غیرقابل اجتناب است اما باید بدانیم چگونه از این فضا بهره برداری کنیم که نه دچار آسیب نشویم بلکه به عنوان فرصتی برای دستیابی به اهداف و برنامه های زندگی مان در دنیای واقعی تبدیل شود.

 

وی درخصوص اوقات فراغت در فضای مجازی گفت: اوقات فراغت از شکل سنتی خارج شده است و قالب رسانه ای و خانگی بودن فضای مجازی باعث شده است تا بخش اعظمی از مردم به ویژه نوجوانان و جوانان، زمان زیادی را در فضای مجازی بگذرانند.

 

حسینی افزود: تنوع و تازگی، حجم بالای اطلاعات، دسترسی آسان و کم هزینه به مبادی اطلاعاتی و ارتباطی، چت های تصویری، گفتگوهای مجازی و به روز بودن فضای مجازی از جمله ویژگی هایی است که باعث ایجاد جذابیت برای گروه های مخاطب شده است به طوریکه زمان زیادی از وقت خود را در طول شبانه روز در فضای مجازی سپری می کنند.

 

وی با بیان اینکه زندگی مجازی به ویژه در میان نوجوانان و جوانان به یک سبک زندگی تبدیل شده است، خاطرنشان کرد: تنوع، تازگی و به روز بودن فضای مجازی باعث شده است تا مردم به ویژه نسل جوان بسیاری از فعالیت های خود را با استفاده از این ابزار انجام دهند.

 

جامعه شناس ادامه داد: امروزه شاهد هستیم علاوه بر کاربرد فضای مجازی در گذراندن اوقات فراغت به ابزاری برای خریدهای اینترنتی، ارتباطات آموزشی و تعامل با دنیا تبدیل شده است.

 

پایان پیام/