سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

 

پانزدهم اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ صدوق؛ پاسدار بزرگ حریم مهدویت

پانزدهم اردیبهشت ماه مصادف است با روز بزرگداشت شیخ صدوق ، عالم بزرگواری که چون خورشیدی در آسمان علم و فقاهتمیدرخشد

یکی از بزرگترین مرزبانان حماسه جاوید و خدمتگزاران مکتب اهل بیت (ع ) و شاخص ترین دانشمندان جهان اسلام که عمر خود را در راه خدمت به فقه و حدیث شیعه و پاسداری از فرهنگ مهدویت صرف کرد , ابوجعفر محمدبن علی بن بابویه قمی ملقب به « شیخ صدوق » است که صف اول محدثین و علمای اثناعشر جای دارد و به عنوان یکی از ارکان فقه شیعه به شمار می رود. پس از گذشت 10 قرن از وفات این محدث بزرگ , برکات آثار و خدماتش باعث شده تا 15 اردیبهشت را به عنوان روز بزرگداشت شیخ صدوق نامگذاری کنند. نگاهی گذرا داریم به زندگانی پربرکت صاحب یکی از بزرگترین کتب معارفی شیعه بیندازیم و درباره خدمات وی به آستان مقدس امام زمان (عج ) خوشه ای برچینیم. شیخ صدوق رحمت الله علیه یکی از برجسته ترین چهره های درخشان علم و فضیلت است که نزدیک به عصر زندگانی ائمه علیهم السلام می زیست و با جمع آوری روایات اهل البیت (ع ) و تالیف دهها کتاب نفیس و گرانبها , خدمات ارزنده و کم نظیری به اسلام و تشیع نمود. تالیفات فراوان و متنوع وی در علوم مختلف اسلامی , هر کدام گوهری تابناک و گنجینه ای پایان ناپذیر است که با گذشت بیش از یکهزار سال از تاریخ تالیف آن , به جای فرسودگی و بی رونقی , روز به روز بر قدر و قیمت و ارزش و اعتبار آن افزوده شده و جایگاهی بس رفیع و والایافته و بر صدر کتابخانه ها , سینه فقها و دانشمندان و بال فرشتگان قرار گرفته است . آشنایی با زندگانی چنین شخصیتی که زحمات طاقت فرسا و خدمات بی وقفه اش , حیات معارف تشیع و احکام شریعت نبوی را بیمه کرد , می تواند برای ملت ما بویژه نسل جوان , آگاهی بخش , امیدآفرین و زندگی ساز باشد.

زندگینامه شیخ صدوق

محمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی مشهور به « شیخ صدوق » در سالهای 306 یا 307 هجری قمری در خاندان علم و تقوی در شهر مذهبی قم دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش علی بن حسین بن موسی بن بابویه از علما و فقهای بزرگ زمان خود بود. گرچه در آن روزگار , عالمان و محدثان بسیاری در قم می زیسته اند ولی پرچم هدایت و مرجعیت بر دوش این عالم عابد و محدث زاهد یعنی علی بن بابویه (پدر شیخ صدوق ) بوده است . او دکه ای کوچک در بازار قم داشت و از طریق کسب و کار و در نهایت زهد و عفاف , امرار معاش می نمود و در ساعاتی دیگر از روز در منزل خود به تدریس و تبلیغ احکام و نقل روایات می پرداخت .
جلالت شان و منزلت این عالم ربانی تا بدان پایه رسید که امام حسن عسگری (ع ) طی نامه ای , او را با لقب « شیخ » , « فقیه » و « معتمد » مورد خطاب قرار داده و توفیقات او را برای کسب رضای پروردگار درخواست کرد. در این نامه امام حسن عسگری (ع ) دعا می فرمایند که خداوند در نسل علی بن بابویه , اولاد صالح قرار دهد. امام معصوم خطاب به این فقیه می نویسند : « اما بعد اوصیک یا شیخی و معتمدی و فقیهی اباالحسن علی بن الحسین القمی و فقک الله لمرضاته و جعل من صلبک اولادالصالحین برحمته … » « ای فقیه مورد اعتماد من علی بن الحسین قمی که خداوند ترا به کارهای مورد رضایتش توفیق دهد و از نسل تو اولاد صالح بیافریند…»
عمر بابرکت علی بن بابویه از پنجاه می گذشت و او هنوز فرزندی نداشت , لذا نامه ای را از طریق حسین بن روح نوبختی (سومین نایب خاص امام زمان علیه السلام ) برای حضرت ولی عصر(عج ) فرستاد و از ایشان درخواست نمود تا ایشان از خدا بخواهد که خداوند فرزندی صالح و فقیهی خدمتگزار به او عطا نماید. پس از چندی , درخواست او اجابت شد و خداوند به او , « محمد » را عطا کرد که در تاریخ , « شیخ صدوق » نام گرفت .
شیخ صدوق روزگار طفولیت و سنین جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای خانوادگی اش سپری کرد و تحت تعلیم و تربیت پدر قرار گرفت , به گونه ای که به لحاظ تیزهوشی و حافظه فوق العاده قوی در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یافت و توانست در کمتر از بیست سالگی , هزاران حدیث با سلسله سند آنها را حفظ نماید و از همه مهمتر به آنها عمل نماید. یکی از حوادث مهم دوران زندگی شیخ صدوق , روی کارآمدن سلسله ایرانی نژاد و شیعه مذهب « آل بویه » بود که بر بخش بزرگی از ایران , عراق و جزیره العرب تا مرزهای شمالی شام فرمان می راندند. وی در این هنگام از قم به ری آمده و به درخواست « رکن الدوله دیلمی » در آنجا رحل اقامت گزید. به نظر می رسد علت اصلی این دعوت و عزیمت , خلایی بوده که پس از هجرت شیخ کلینی از ری به بغداد و سپس رحلت او پیش آمده بود و در حقیقت , وجود شیخ صدوق در ری می توانست منشا برکات فراوان باشد.

آثار علمی صدوق

عصر صدوق را باید « عصر احیا تنقیح حدیث » نامید زیرا پس از رحلت پیامبر اسلام , بازار جعل حدیث رونق گرفت و کارخانه حدیث سازی خلفا بکار افتاد و کسانی پیدا شدند که بطور حرفه ای , احادیثی را جعل و به پیامبر و ائمه نسبت می دادند. از این رو محدث بزرگوار « کلینی » که از « کلین » به « ری » هجرت کرده بود , در آنجا کتاب شریف کافی ـ اولین کتاب از مجموعه چهارگانه کتب روایی و حدیثی شیعه ـ را نگاشت و حرکت علمی جدیدی را در مکتب حدیث نگاری اهل بیت علیهم السلام بنیانگذاری نمود که پس از او , « شیخ صدوق » بنای مستحکم ضبط و نشر حدیث را بر آن بنیاد نهاد. شیخ صدوق در راه جمع آوری احادیث , از بلخ تا بخارا , از کوفه تا بغداد , از مشهد تا نیشابور , و از آنجا تا مکه و مدینه سفر کرد و مشکلات فراوانی را به جان خرید و با کوله باری از احادیث پیامبر و اهل بیت (ع ) به ری بازگشت . رفته رفته به یةمن دعای حضرت امام حسن عسگری (ع ) و حضرت ولی عصر(عج ) , برکت وجود شیخ صدوق در جهان اسلام فراگیر و شهرتش عالمگیر شد و همه دانشوران در برابر عظمت و گستردگی دانش او خضوع کردند و از شعاع وجودی او بهره مند شدند. هرچند که بیشترین فرصت و زحمت وی صرف جمع آوری , تدوین و تبویب احادیث گذشت , اما او را نمی توان تنها یک محدث یا فقیه نامید بلکه نظر به گوناگونی تالیفات او و سخنان عالمان دینی در حق وی , پی به دامنه دانش بیکران او خواهیم برد. جمع آوری و تدوین حدیث با توجه به موقعیت زمانی (قرن چهارم ) و کمبود امکانات نگارشی و تحقیقی در آن عصر , حاکی از تلاش طاقت فرسای اوست که امروز انجام چنین امر بزرگی با وجود امکانات زیاد , حتی از توان یک گروه علمی هم خارج است .
صدوق با کار ابتکاری خود در تنظیم آثار معصومین (ع ) , چشمه ساری را جاری ساخت که نسلهای آینده توانستند از جویبار روان و زلال آن , نیازهای علمی و دینی بشریت را مرتفع سازند. این عالم بزرگ و محدث کبیر , تالیفات ذیقیمت و بسیاری از خود برجا گذاشته که پرداختن به آنها , کتابنامه مستقلی را می طلبد. شیخ طوسی در کتاب « الفهرست » , نوشته های صدوق را نزدیک به 300 کتاب عنوان کرده است . کتابهای شیخ , همه در نهایت نیکویی , استحکام و حسن سلیقه و شیوایی است . ابتکار وی در انتخاب موضوعات زنده و متنوع و مطالب موردنیاز جامعه , کم نظیر است . این دانشمند بزرگ هم در زمینه فقه و احکام دین کتاب نوشته (المقنع ) و هم فلسفه احکام و علت تشریح آنها را بیان کرده (علل الشرایع ) و هم وظایف عملی مسلمین را تبیین نموده (دعائم الاسلام فی معرفه الحلال والحرام ) و هم مسائل عقیدتی و فکری را به بهترین وجه تشریح کرده (التوحید) و هم در اثبات ولایت و وصایت امیرالمومنین علی علیه السلام کتاب نوشته (اثبات الوصیه , اثبات النص علی الائمه ) و هم تاریخ زندگانی ائمه را به رشته تحریر درآورده (عیون اخبارالرضا) هم کامل ترین و مستدل ترین کتاب را درباره اثبات وجود امام زمان (عج ) و دلایل غیبت به نام « کمال الدین و تمام النعمه » تالیف کرده است . درباره این کتاب همین بس که شیخ صدوق هنگامی که در مکه بود , امام زمان (عج ) را درخواب مشاهده می کنند که به او فرمود « کتابی در غیبت ما تصنیف کن و عمر معمرین را در آن بنویس » . و پس از آن , شیخ این کتاب را تالیف کرد. شیخ صدوق کتابهایی نیز در زمینه شعر نگاشته (تفسیر قصیده فی اهل البیت ) و یا در زمینه سخنان حکمت آمیز و حوادث تاریخی و احکام فقهی کتاب نوشته (خصال ) و هم با درک نیاز شدید جامعه و احساس خلا در زمینه احکام الهی و فقه ائمه معصومین (ع ) اقدام به تصنیف یکی از بزرگترین جوامع روایی و دومین کتاب از کتب اربعه نمود (من
لایحضره الفقیه )
غروب خورشید

شیخ صدوق سرانجام پس از عمری تلاش و تحقیق در سنگر پاسداری از حریم تشیع و فقه اهل البیت (ع ) در سال 381 هـ . ق در 75 سالگی دعوت پروردگار خویش را لبیک گفت و در شهر ری , در جوار رحمت بی منتهای او جا گرفت . این محل سپس به نام « ابن بابویه » به یکی از قبرستانهای کهن و دیرین منطقه ری تبدیل شد که افراد وصیت می کردند , پیکرشان در کنار این عالم بزرگ که حق بزرگ وی به اسلام و مسلمین غیرقابل انکار است , دفن شوند. این آرامگاه در طول تاریخ , همواره زیارتگاه مسلمانان بوده و قبر منورش محل استجابت دعای مومنان گردیده است . گرچه در طول تاریخ , این آرامگاه همواره مورد احترام شیعیان بوده ولی حادثه ای که در سال 1238 هـ . ق اتفاق افتاد , عظمت و اعتبار صدوق را در نزد زائران حرمش بیشتر معلوم کرد و ارادت آنان را نسبت به وی دوچندان کرد. صاحب « روضات الجنات » نقل می کند که در زمان فتحعلی شاه , در سال 1238 هـ . ق باران زیادی بارید که بر اثر آن , اطراف مزار شریف شیخ صدوق فروکش کرد و شکافی در کنار آن پدید آمد. مومنان در پی اصلاح برآمدند و هنگام تعمیر به سردابی که جسد شیخ در آن مدفون بود , رسیدند. وقتی که وارد سرداب شدند , جسد را سالم یافتند که آثار رنگ حنا هنوز بر ناخنهای وی باقی بود. این خبر به سرعت در تهران پیچید تا آنکه فتحعلی شاه قاجار نیز از آن مطلع گشت و دستور داد تا سرداب را نپوشانند تا او شخصا جسد را ببیند. شاه و همراهان وی در محل حاضر شدند و به همراه جمعی از بزرگان و علما به سرداب وارد شدند و همگی جسد را سالم مشاهده کردند. آنگاه دستور دادند تا سرداب را بپوشانند و پس از آن دستور تعمیر و تجدید بنای بقعه را صادر کرد.

چند نمونه حدیثی

ضمن گرامیداشت روز بزرگداشت شیخ صدوق بی مناسبت نیست به ذکر چند حدیث از کتب شریف آن فقیه حدیث شناس , اکتفا می کنیم : 1 ـ کمال الدین 290,2 : امام پنجم علیه السلام فرمودند : « گویا یاران حضرت مهدی (عج ) را می بینم که همه چیز و همه کس در اطاعت آنانند , حتی حیوانات وحشی , زمین و پرندگان آسمان , تا آنجا که گوشه ای از زمین بر گوشه ای دیگر افتخار می کند که امروز یکی از یاران قائم (عج ) برروی من پای گذاشته است ! » 2 ـ کمال الدین 162,2:امامعصرعلیهالسلامفرمودند:
« برای تعجیل فرج من بسیار دعا کنید که گشایش امور شما در آن است . » 3 ـ عیون الاخبار 59,2:رسول اکرم (ص ) فرمودند : « قیامت برپا نشود تا قائم برحق ما , قیام کند و این قیام زمانی که خداوند اذن دهد صورت می گیرد. هر که از او (عج ) پیروی کند نجات یابد و هر که تخلف از وی نماید , نابود شود.

عظمت شیخ صدوق


جناب شیخ صدوق (رحمة الله) کیست؟

محمد بن علی بن بابویه ابوجعفر ملقب به صدوق از بنیانگذاران فقه شیعه و در صف اول محدثین و یکی از برجسته ترین عالمان مذهب شیعه اثنی عشری می باشد. همانگونه که فقه اهل سنت بر شش مجموعه حدیث مبتنی است که آنها را صحاح سته گویند (صحیح بخاری - صحیح مسلم - سنن ابوداوود - سنن ترمذی - سنن ابن ماجه و سنن نسائی) و این شش کتاب از دیدگاه اهل تسنن بسیار باارزش است. فقه شیعه اثنی عشری هم مبتنی بر چهار کتاب می باشد که در اصطلاح علمای بزرگوار شیعه به کتب اربعه معروف است که نویسندگان و تصنیف کنندگان آنها عبارتند از محمد بن یعقوب کلینی معروف به ثقة الاسلام کلینی مصنف کتاب شریف کافی و دو کتاب دیگر یکی به نام تهذیب الاحکام و الاستبصار مربوط است به شیخ طوسی و چهارمین کتاب هم کتاب ارزشمند من لا یحضره الفقیه که شیخ بزرگوار و رئیس المحدثین ابی جعفر معروف به شیخ صدوق تألیف نموده است. بنابراین شیخ صدوق یکی از ارکان فقه شیعه به شمار می رود. ایشان با مسافرتهای دور و دراز در بلاد اسلامی و ارتباط با بزرگان و امرا و رجال فراوان و حضور در محافل سیاسی و علمی و در پرتو منطق قوی و وسعت معلومات خود موفق شد مذهب اثنی عشری و فقه و اصول و کلام شیعه را مدون نماید. ایشان را صدوق می گویند چون گفتار و نظرات او مورد قبول و تصدیق سایر فقها بود لذا او را (صدوق) لقب دادند یعنی هر چه گفته راست گفته است. شیخ صدوق با دعای امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه متولد شد و داستان از این قرار است که پدر شیخ صدوق علی بن بابویه که او هم از فقهای بزرگ شیعه است عریضه ای توسط حسین بن روح تقدیم امام غایب حضرت مهدی(عج) کرد و استدعا می کند که من دارای فرزند ذکور نیستم و شما از خداوند برای من طلب فرزند پسر بنمایید. در جواب عریضه او حضرت پیام می دهند که بزودی خداوند دو پسر فقیه روزی او خواهد نمود و چنین شد. این دو پسر یکی به نام ابوعبدالله حسین و دیگری ابوجعفر محمد معروف به شیخ صدوق بودند. ولادت شیخ صدوق در سال 311 قمری و وفات او در سال 381قمری بوده است که در هنگام وفات سن مبارک این عالم ارزشمند در حدود هفتاد سال بوده است. شیخ صدوق مسافرتهای زیادی داشت از قم به ری که آن روز پایتخت سلاطین شیعی مذهب آل بویه و مرکز علما و رجال بوده سفر می کند و از آنجا به خراسان. بعد به بغداد سفر کرده و در آنجا مجلس تدریس و روایت و حدیث دایر نموده و از بغداد به کوفه و سپس به زیارت خانه خدا مشرف شده و بعد از بازگشت به ایران سفری به همدان و بعد به خراسان و ماوراءالنهر چون سمرقند و ایلاق و خرغانه داشته و در همه سفرها مورد استقبال رجال علم و علمای شیعه قرار می گیرد و در ایلاق یکی از رجال شیعه به نام ابوعبدالله محمد بن حسن علوی به او پیشنهاد کرد به سیاق کتاب من لا یحضره الطبیب یعنی کسی که پزشک در دسترس ندارد (پزشک پیش خود) تألیف محمد ابن زکریای رازی (م311ق) کتابی در فقه تألیف کند و او کتاب من لایحضره الفقیه یعنی کسی که فقیه در دسترس (فقیه پیش خود) ندارد، تألیف نمود.
شیخ صدوق در حدود 300 عنوان کتاب دارد. مرحوم نجاشی در رجال نام 193 عنوان را ذکر کرده، مرحوم محمدبن سلیمان تنکابنی در قصص العلما 189 تألیف شیخ صدوق را نام برده، سعید نفیسی در مقدمه مصادقة الاخوان از 214 کتاب منسوب به صدوق اسم می برد و این تألیفات عمدتاً در ابواب فقه و اصول و تفسیر و سیره پیغمبر(ص) و ائمه (ع) و احتجاج و اخبار فضائل اهل بیت و اخبار غیبت و علائم ظهور امام غائب (عج) و پاسخ به سؤالات علمای بلاد اسلامی و مذاکراتی که در دربار رکن الدوله دیلمی (درزی) در شرح عقائد امامیه و دفاع از مذهب اثنی عشری بیان شده است و بعضی از آنها که به چاپ رسیده عبارتند از التوحید المقنع، علل الشرایع و ثواب الاعمال، عقاب الاعمال، اکمال الدین، مبانی الاخبار، جامع الاخبار، مصادقة الاخوان، خصال، من لایحفره الفقیه، عیون اخبار الرضا، رسالة الاعتقادات، الهدایة فی الاصول که قسمتی از کتاب اکمال الدین در یکصد سال قبل در هایدلبرگ آلمان به وسیله «مولر» منتشر شد و رساله اعتقادات به انگلیسی ترجمه شده است. شیخ صدوق شاگردان بزرگی تربیت کرد که معروفترین ایشان مرحوم شیخ مفید و ابن شاذان می باشند. بد نیست جهت عظمت شیخ صدوق داستانی در پایان این مقال نقل شود. مرحوم آیت الله العظمی سیدشهاب الدین مرعشی نجفی که از مراجع بزرگ شیعه در دو دهه قبل بودند، فرمودند پدرم آیت الله مرعشی در حدود 60 سال قبل از نجف به قصد زیارت مرقد مطهر حضرت رضا(ع) سفر می کنند، در شهرری خبر می دهند سیل قبر شیخ صدوق را خراب کرده. ایشان می روند که قبر را تعمیر نمایند، فرمودند وقتی رفتم مجبور شدم برای تعمیر قبر شیخ صدوق سنگ قبر را بردارم. وقتی چشمم به درون قبر افتاد، دیدم بدن شیخ صدوق بعد از هزار و یکصد سال تقریباً صحیح و سالم است. حتی مرحوم شیخ ظاهراً روز جمعه بعد از غسل جمعه از دنیا می روند. مرحوم آقای مرعشی فرمودند خدا می داند که قطرات آب غسل در محاسن ایشان مشاهده می شد. این مطلب نشانگر عظمت این عالم بزرگوار است که معلوم می شود دعای امام زمان مستجاب گردیده و او مورد نظر امام غایب می باشد. یادش گرامی و مضجع شریفش پرنور باد.

منبع: کتاب بسوی ظهور.


 

داستانهای کوتاه

مادر مهربان
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت... ولی مادر دیگر در این دنیا نبود .
 اشتباه فرشتگان
  درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود .
پس از اندک زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید : جاسوس می فرستید به جهنم!؟
از روزی که این ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و...
حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است: با چنان عشقی زندگی کن که حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند.
 
مرد کور
روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد:من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:
 امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم  !!!!!
     وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید
 
یکی از بستگان خدا
شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.
پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه  سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد.
در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش ، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد.
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
- آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک  با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟
- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید!
 
 
خوشبخت ترین فرد کسی است که بیش از همه سعی کند دیگران را خوشبخت سازد.. زرتشت

مادر است دیگر..... گاهی دلش خیلی برا فرزندش تنگ میشه

به سلامتی مادر پیری که هنوزم دم در به امید اومدن فرزندانشه

سخت ترین و بدترین ثانیه های زندگیم زمانی است که مادرم گریه میکند

بعضی وقتا دلم برا مادرم میسوزه
وقتی میام تو اتاقم و غرق دنیای مجازی میشم
و اون تنها نشسته تلوزیون میبینه
.
.
.
.
چه نسل بی عاطفه ای شدیم ما


اگه نزدیک مادرتون هستید دستشو ببوسید
اگه دورید زنگ بزنید
...و
اگرم نیست برا شادی روحش دعا کنید

لذت بوسیدن دست پدر و مادر را از دست ندید چون بعد باید برید سنگ سرد رو ببوسید که هیچ لذتی نداره