سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

 بادابادا مبارک بادا؟ به این زودی‌؟ ندیده و نشناخته؟ همین که یک مراسم خواستگاری برگزار شد تا یکی دو هفته دیگر قول و قرار عروسی می‌گذارید؟ فکر نمی‌کنید نیاز دارید بیشتر یکدیگر را ببینید و با ویژگی‌های هم آشنا شوید؟

 

عجله نکنید! دست نگه دارید. آدم‌ها برای خرید خانه یا ماشینی که معمولا مدت محدودی از زندگی‌شان را با آن می‌گذرانند مدتی تحقیق می‌کنید پس چگونه برای ازدواج با کسی که قرار است تا پایان عمر با او زیر یک سقف زندگی کنید، به سرعت و بدون شناخت دقیق اقدام می‌کنید؟ قانع شدید؟ حالا که تصمیم گرفتید طرف مقابل را بهتر و بیشتر بشناسید، ما هم در این مطلب، معیارهایی را که باید با آنها همسر احتمالی‌تان را در آینده بسنجید برایتان شرح می‌دهیم.


حق دارم عاشقش باشم؟


آیا می‌شود در مرحله شناخت پیش از ازدواج عاشق کسی شویم؟ برای آن که پاسخ این پرسش را خودتان کشف کنید، مثالی در این زمینه می‌زنیم.

تا به حال برایتان پیش آمده است که از لباس یا کفشی پشت ویترین فروشگاهی خوشتان بیاید؟ منظورمان البته یک علاقه معمولی نیست منظورمان مجذوب‌شدن است یعنی وقتی که به ویترین مغازه‌ای می‌چسبید و می‌گویید «یا این یا هیچی!»

این‌طور وقت‌ها اگر دوست یا آشنایی همراه‌تان باشد شاید با شما هم‌عقیده شود که آنچه شما پسندیده‌اید بهترین و بی‌نظیرترین جنس مغازه است و بنابراین ترغیب‌تان می‌کند که بخریدش، اما این امکان هم وجود دارد که بگوید «نه! آنقدر خوشت آمده که حواست نیست این جنس اشکال دارد... چرا چشمت را باز نمی‌کنی...».

برخورد اول این است که بگویید «درست می‌گویی. آنقدر خوشم آمده بود که به اشکالاتش توجه نمی‌کردم...» شاید هم ذوق‌زده‌تر از آن باشید که بخواهید به حرف‌های همراهتان توجهی کنید و پاسخ بدهید «به هر حال از این خوشم آمده... تو اشتباه می‌کنی... آنقدرها هم اشکالاتش بزرگ نیست.»

آن‌وقت اگر او تلاش کند اشکالات لباسی را که انتخاب کرده‌اید بگوید شما هم سعی می‌کنید او را از هر راهی که شده قانع کنید مثلا او می‌گوید: «این لباس شور می‌رود» شما می‌گویید: «اشکالی ندارد. جای کوتاه‌تر‌شدن دارد...»

او می‌گوید: «رنگ پس می‌دهد» شما لبخند می‌زنید: «اتفاقا کمرنگ تر هم بشود قشنگ است.» او می‌گوید: «دوختش افتضاح است... ناشیانه دوخته شده...» شما پاسخ می‌دهید: «خیاطش کمی بی‌دقتی کرده، اما قابل چشمپوشی است» او می‌گوید: «پاره است!» شما می‌غرید: «لباس پاره اصلا مد است» می‌گوید: «دو سایز برایت کوچک است» با بغض می‌گویید: «خب رژیم می‌گیرم!»

خلاصه این که آنقدر دلیل می‌آورید تا دست آخر طرف مقابل از رو برود و تسلیم شود. همین که لباس را می‌خرید و به خانه می‌آیید و پرو می‌کنیدش پشیمان می‌شوید. آه می‌کشید، به خودتان لعنت می‌فرستید و می‌گویید کور بودی که انتخابش کردی.

پاسخ پرسش‌تان را درباره این که آیا عاشقی می‌تواند در شناخت پیش از ازدواج تاثیری داشته باشد یا نه، گرفتید؟ می‌پرسید چرا علاقه‌مند‌شدن به طرف مقابل را با خرید لباس مقایسه کرده‌ایم‌؟ می‌گویید ازدواج مساله مهم‌تری است و قابل مقایسه با خرید نیست؟

حرف‌هایتان کاملا درست است بنابر این اگر شما برای خرید یک لباس نیاز به چشم‌های باز دارید، چگونه ممکن است برای ازدواج، که قرار است یک عمر طول بکشد، به چشم‌های باز نیاز نداشته باشید. عشق آدم‌ها را کور می‌کند.

وقتی چشم‌هایتان را روی جقیقت وجودی یک نفر به علت علاقه به او می‌بندید دیگر متوجه اشکالاتش نخواهید شد و همه آنها را پذیرا خواهید بود.

بگذارید در این باره از پرونده یک دختر بیست و هفت ساله به نامه آیسا نمونه‌ای را یادآوری کنیم. آیسا مدتی با مردی جوان آشنا شد و پس از آن که خانواده مرد به خواستگاری آیسا آمدند، قرار شد این دو جوان چند بار با هم ملاقات داشته باشند تا یکدیگر را بهتر بشناسند.

آیسا تک‌فرزند یک خانواده ثروتمند است و والدینش هر چه داشته اند صرف او کرده اند تا دختری کامل باشد. او از همان روزهای اول عاشق خواستگارش شد.

به همین علت بیشتر فرصتی را که خانواده‌های آنها در اختیار‌شان قرار می‌دادند صرف حرف‌های شاعرانه می‌شد.

یکی از آنها غزلی می‌خواند و آن دیگری قطعه‌ای ادبی پاسخش را می‌داد، یکی درباره رمان‌های عاشقانه‌ای که خوانده بود حرف می‌زد و آن یکی آرزوهایش را از زندگی رویایی می‌گفت که در آن مهم‌ترین دغدغه شان، رنگ موکت و پرده‌های خانه‌شان بود.

پدر و مادر آیسا به اندازه او از این آشنایی خوشحال نبودند. آنها اعتقاد داشتند جوانی که به خواستگاری دخترشان آمده است به هیچ وجه مناسب نیست چرا که شغلی نداشت، دیپلم ردی بود، ادب اجتماعی را نمی‌دانست و حتی رفتارهایی از او دیده بودند که حدس می‌زدند دست بزن داشته باشد.

آیسا اما گوشش بدهکار نبود و پا توی یک کفش کرد که با این مرد ازدواج کند. چشم هایش دقیقا مثل کسی که مجذوب کالای پشت ویترین شده باشد، رو به حقیقت کور شده بود و حتی وقتی مرد در دوران نامزدی دو بار او را در خیابان کتک زد و به او فحش داد، کل ماجرا را انکار کرد و درباره کبودی صورتش هم به همه گفت زمین خورده است و حتی پدر و مادرش را قانع کرد که با ازدواج آنها موافقت کنند.

فکر می‌کنید حالا که چهار سال از آن دوران گذشته است، یعنی حالا که دیگر در تب و تاب عاشقی نیست، آیسا در چه شرایطی باشد؟ او یک دختر بچه دو ساله دارد که قرار است تا چند ماه دیگر فرزند طلاق شود، او یک پرونده طلاق دارد با مردی که می‌گوید: آنقدر طلاقش نمی‌دهد که موهایش رنگ دندان‌هایش شود، او پدر و مادری بیمار دارد که همه می‌گویند از غصه زندگی تلخ دخترشان زمینگیر شده‌اند، او بیش از 50 بار در این مدت از شوهرش کتک‌خورده است و دیگر هیچ‌کس حرفش را باور نمی‌کند، وقتی می‌گوید: باز هم زمین خورده‌ام. وضع امروز زندگی آیسا فقط به این دلیل است که او چهار سال پیش به جای آن که به رفتارهای خواستگارش دقت کند و پی ببرد که او خشونتگرا و بد دهن است، داشت غزلیات عاشقانه شاعران قرون مختلف را مرور می‌کرد و نمی‌خواست حقیقت را باور کند. به عبارتی دیگر هرچند خداوند با او مهربان بود و نشانه‌ها را به او نمایانده بود، اما او نخواست در انتخاب راه زندگی‌اش از این نشانه‌ها سود ببرد.

حالا شما هم با ما موافقید که با احساساتی‌شدن در مرحله شناخت و دل بستن به طرف مقابل فقط شرایط را برای خودتان سخت خواهید کرد؟ به هر حال اگر این فرد برای زندگی با شما مناسب باشد، شما زمان زیادی برای تمرین دل بستن به او و عاشقی در آینده خواهید داشت و اگر برای شما مناسب نباشد چه لزومی دارد که آگاهانه با احساسات خودتان بازی کنید؟!


نگفتنی‌ها


ما در این صفحه بخشی از مطالب‌مان را به پرسش‌هایی اختصاص داده‌ایم که شما باید در مرحله شناخت از طرف مقابل آنها را مطرح کنید، اما یادتان باشد همه اتکای‌تان نباید بر پرسش و پاسخ باشد و شناخت فقط بر این اساس به دست نمی‌آید یعنی بخشی از آگاهی ما نسبت به دیگری، بر اساس رفتارهای اوست و چه‌بسا میان پاسخ‌های طرف مقابل و رفتارش از زمین تا آسمان فرق باشد.

برای نمونه ممکن است کسی در پاسخ به این که «آیا شما فرد خشونت‌طلبی هستید؟» بگوید: «هرگز. من بشدت آرام و ملایم هستم.» اما در عوض، در رفتارش نشان دهد که پرخاشگر است مثلا هر بار که با هم بیرون می‌روید یا با دیگران کتک‌کاری می‌کند یا به اشیا آسیب می‌زند که همه اینها گویای پرخاشگر بودن اوست.

بر این اساس بهتر است طرف مقابل را از نظر ویژگی‌های رفتاری نیز بسنجید و حتی امکان دارد در این مرحله چهره واقعی او را ببینید و دریابید که برای ازدواج مناسب نیست. می‌پرسید مثلا چه نوع افرادی ممکن است برای ازدواج مناسب نباشند:

ـ قانون‌شکن‌ها:

ـ پرخاشگرها:

ـ وسواسی ها:

شاید اگر کسی ماهیت وسواس را کاملا درک کند و شناخت دقیقی از آن به دست بیاورد، بتواند تحمل کند که شریک زندگی‌اش رفتارهای وسواسی از خودش بروز بدهد، مثلا می‌پذیرد که طرف مقابل ده‌ها بار یک برخورد ساده را با دیگری مرور کند و از همسرش هم بپرسد که آیا رفتارش درست بوده یا آیا فلانی منظوری داشته است؟ یا بپذیرد که طرف مقابل 15 - 10 بار دستش را در هر دفعه دستشویی رفتن آب بکشد یا حتی هر بار که دستشویی می‌رود یک بار هم دوش بگیرد یا بپذیرد که همسرش، هر وقت می‌خواهد جایی بنشیند آنجا را دستمال بکشد و... .

ـ عصبی‌ها:

ـ‌ خسیس‌ها:

ـ دروغگوها:

علاوه بر اینها، مجموعه‌ای از ویژگی‌های ناخوشایند دیگر نیز وجود دارد که گرچه شاید بر اساس آمارها، جزو اصلی‌ترین ویژگی‌های بدی که باعث طلاق می‌شود، نباشد اما ممکن است بر اساس ساختار شخصیتی شما برایتان اهمیت ویژه‌ای داشته باشد.

برای مثال اگر شما فردی هستید که سر وضع‌تان برایتان بشدت مهم است، بدلباسی طرف مقابل دنیای‌تان را تیره و تار می‌کند. در حالی که اگر نوع لباس پوشیدن خودتان برایتان مهم نباشد، بد لباسی همسر آینده‌تان هم گرچه به چشم‌تان می‌آید، اما آنقدر مهم نیست که گمان کنید نمی‌توانید با او زیر یک سقف زندگی کنید.


بعدا به او علاقه‌مند می‌شوم

 

حتی بر اساس احادیث اسلامی، دو نفری که قصد دارند با هم ازدواج کنند حق دارند پیش از ازدواج به هم نگاه کنند البته به شرطی که این نگاه برای لذت‌جویی نباشد و برای ازدواج لازم باشد. ما پیشتر گفتیم که به‌هیچ‌وجه در مرحله آشنایی، قرار نیست دلبسته طرف مقابل شوید بلکه شما در حال آزمون گرفتن از او هستید و می‌خواهید بفهمید آیا او لیاقت زندگی مشترک با شما را دارد؟ آیا ویژگی‌های اخلاقی‌اش با شما جور است؟ و... .

اما دقت داشته باشید که اگر گفتیم دلبسته نشوید معنایش این نیست که اصلا به جنبه‌های جسمی ارتباط با او فکر نکنید. اگر بخواهیم رک و بی‌پرده حرف بزنیم منظورمان این است که وقتی ویژگی‌های روانی فردی را پسندیدید به او نگاه کنید و از خود بپرسید: «آیا من ظاهر این فرد و ویژگی‌های جسمی‌اش را برای برقراری ارتباط زناشویی می‌پسندم‌؟»

شاید به نظر شما این پیشنهاد ما گستاخانه باشد، اما باید باور کنید که شمار زیادی از زوج‌هایی که به روان‌شناس ‌ها مراجعه می‌کنند از ظاهر یکدیگر نیز در ارتباط زناشویی ناراضی‌اند.


چی بپرسم‌ها

 

حدود یک ماه پیش خانواده‌های سیما و رضا به آنها اجازه دادند یکدیگر را هفته‌ای یک بار در پارک ببینند و با هم در گفت‌وگویی یک ساعته، بیشتر آشنا شوند تا بفهمند که آیا ویژگی‌های اخلاقی آنها برای هم مناسب است یا نه.

مشکل سیما و رضا اما مثل بیشتر زوج‌ها این است که آنها نمی‌دانند در فرصتی که برایشان در نظر گرفته شده است چه نوع مسائلی را از هم بپرسند که شمایی کلی از شیوه زندگی یکدیگر را درک کنند.

به همین خاطر مسائلی را می‌پرسند که اهمیتی ندارد و فقط باعث وقت گذرانی می‌شود. مثلا رضا می‌پــــــرسد: «شما از چه رنگی بیشتر خوش‌تان می‌آید؟» سیما می‌گوید: «قول می‌دهید هیچ‌وقت به من بی‌احترامی نکنید؟» و باز رضا می‌پرسد: «شما از این پارک خوش‌تان می‌آید یا برویم یک پارک دیگر حرف بزنیم؟» و سیما با ناز می‌گوید: «فرمودید چه غذایی بیشتر دوست دارید؟»

می خواهید بدانید کدام دسته از پرسش‌ها واقعا سرنوشت ساز است و حتما باید آنها را از طرف مقابل بپرسید:

1 ـ درباره هدفش از ازدواج سوال کنید‌؟

2 ـ حتما باید بدانید که آیا ازدواجش به میل خودش است یا به اصرار خانواده و دوستان قصد ازدواج کرده است؟

3 ـ از معیارش را برای انتخاب همسر مطلع شوید و سپس بپرسید که چرا شما را انتخاب کرده است‌؟

4 ـ او پس از ازدواج چه توقعاتی از شما خواهد داشت‌؟

5 ـ وضع شغلی‌اش چیست؟

6 ـ وضع شغلی شما پس از ازدواج چگونه خواهد بود؟

7ـ اگر پسر است از او سوال کنید آیا به سربازی رفته است‌؟

8 ـ تا چه حد استقلال مالی دارد و آیا هم اکنون توانایی اداره‌کردن یک زندگی مستقل را دارد.

9 ـ درآمد متوسطش چقدر است‌؟

10 ـ باورهای دینی‌اش در چه حدی است و تا چه انـــدازه به مسائل مذهبی پایبند است؟

11 ـ چه میزان تحصیل کرده است؟

12 ـ آیا خانواده او نیز با ازدواج شما موافق هستند‌؟

13 ـ درباره خانواده اش بیشتر توضیح بخواهید مثلا تحصیلات و شغل پدر و مادرش چیست، چند خواهر و برادر دارد و چگونه زندگی می‌کنند؟

14 ـ تا چه حد به تساوی حقوق زن و مرد اعتقاد دارد‌؟

15ـ مایل است پس از ازدواج کجا زندگی کند‌؟

16ـ تفریحاتش چیست‌؟ باید دقیقا برایتان توضیح بدهد که یک روز تعطیل را چگونه می‌گذراند.

17ـ آیا او بیماری خاصی دارد یا داروی خاصی مصرف می‌کند‌؟

18‌ـ‌ آیا سیگار می‌کشد؟

19ـ آیا از زندگی مشترک انتظار صاحب فرزند‌شدن هم دارد؟

20ـ چند بچه می‌خواهد‌؟

21ـ باید در پرسش‌های‌تان این نکته را حتما مطرح کنید که به طور کلی برنامه‌اش برای آینده چیست و می‌خواهد چه کند‌؟ برای مثال آیا قصد دارد به خارج از کشور سفر کند یا شغلش را تغییر دهد یا ادامه تحصیل دهد؟

22ـ آیا او پیش‌تر ازدواج کرده است؟

23 ـ مهم است که بپرسید او تا چه حد به مشارکت در امور خانه معتقد است.

24 ـ به او بگویید همین حالا ده ویژگی بد و ده ویژگی خوب خودش را نام ببرد.

25ـ از او بخواهید توضیح دهد که تا چه حد به رفت و آمد با دیگران مثلا خانواده‌های مان و دوستان اعتقاد دارد؟

26ـ نظرش را درباره مهریه و شروط ضمن عقد سوال کنید.

27 ـ برنامه‌های آینده‌تان را برای او شرح دهید و سپس بپرسید آیا با ادامه این برنامه‌ها موافق است و با شما برای به سرانجام رسیدنشان همکاری می‌کند؟

در هیچ لحظه‌ای، از موقعیت واقعی‌تان در زندگی مطمئن نیستید چون نمی‌دانید او برای حفظ منافعش در حال دروغ گفتن به شماست یا واقعیت را به زبان می‌آورد. برای او این مهم است که منافعش، به حقیقت نزدیک‌تر باشد یا دروغ.
آیا وقتی با او هستید پرداخت هزینه‌های خوراکی‌ها و رفت و آمدتان را قبول می‌کند‌؟ اگر پاسخ‌تان منفی است و می‌خواهید حتما او را انتخاب کنید، دست‌کم فکری به حال تامین خرج و مخارج زندگی‌تان از منبعی بجز جیب او داشته باشید.
سر هر مساله پیش پا افتاده‌ای از کوره در می‌روند. فکرش را بکنید کسی که سر قیمت کالایی شروع به هوار زدن و ابراز نارضایتی می‌کند، در برابر چالش‌های بزرگ زندگی چگونه رفتار خواهد
کرد‌؟
این گروه را باید دریابید. نمی‌شود با اطمینان به این پرسش پاسخ داد که آیا واقعا ممکن است با یک وسواسی زندگی سعادتمندانه داشت یا نه.
آنها غیرقابل تحمل هستند. آیا می‌توانید زندگی را تاب بیاورید که در آن شریک‌تان هر بار چیزی باب طبعش نیست دست روی شما بلند کند یا با حرف‌های ناجور شما را بیازارد یا خشمش را بر سر اشیای اطراف‌تان خالی کند و با این روش مضطرب‌تان کند؟
آنها افراد خطرناکی هستند. چگونه می‌توانید مطمئن باشید کسی که به قوانین جامعه‌اش پایبند نیست به عهدش با شما وفادار بماند؟

مرموزترین بیماری قرن را بشناسیم
این‌که بیماری ام.اس از چه زمانی به سیستم عصبی برخی انسان‌ها حمله‌ور شد مشخص نیست‌ اما مورخان رد پای آن‌ را در کتابی که توسط دکتر ژان کروویلیه، استاد دانشکده پزشکی پاریس در قرن 19 به رشته تحریر درآمده است، پیدا کرده‌اند.

دکتر کروویلیه در این کتاب و در توصیف علائم بیماری ام.اس این گونه نوشته است: «بیمار دچار ضعف پیشرونده در دست و پاها، اسپاسم عضلانی و وجود اختلال در حس بینایی است.» دکتر کروویلیه این ‌ بیماری را فلج بر اثر تحلیل و از بین رفتن رشته‌های خاکستری نخاع توصیف کرده است. بیماری‌ای که این پزشک فرانسوی در مورد آن توضیح داد ظاهرا همان بیماری سیستم عصبی است که امروزه ما آن را با نام ام.اس می‌شناسیم. گفت‌وگو در زمینه بیماری ام.اس بهانه‌ای شد تا به سراغ دکتر افشین لطیفی صوفی، متخصص مغز و اعصاب برویم تا بگوید چرا برخی از مردم گرفتار این بیماری می‌شوند.

بیماری ‌ام.‌اس یا «مولتیپل اسکلروزیس» نوعی بیماری پیشرونده و مزمن با یک علت ناشناخته است که با درگیر کردن سیستم ایمنی بدن، سبب تخریب سیستم اعصاب مرکزی‌(مغز، نخاع و عصب بینایی) می‌شود. میلین یک لایه پروتئینی موجود در سیستم عصبی بدن است‌ که روی بسیاری از دندریت‌های بلند و آکسون‌ها تشکیل می‌شود و با تخریب آنها، انتقال پیام به اعصاب مرکزی با اختلال مواجه خواهد شد‌ اما چه زمانی بیماری ام.اس خود را نشان می‌دهد؟

وقتی گلبول‌های سفید بدن اشتباهی به میلین‌ها به عنوان عامل بیگانه حمله می‌کنند، بیماری ام.اس شروع می‌شود و هر بار که گلبول‌های سفید به رشته‌های اعصاب مربوط به یکی از اندام‌های بدن‌ حمله‌ور می‌شوند، آن اندام دچار مشکل می‌شود. این حمله در بیماران مبتلا‌ به ام.اس خودش را به شکل تاری دید و مشکل در راه رفتن و سایر علائم نشان می‌دهد.

با این‌که علت اصلی بروز این بیماری هنوز کشف نشده است، اما دلایل مختلفی برای شروع بیماری ام.اس می‌توان برشمرد که هیچ‌ کدام‌شان صددرصد قطعیت پیدا نکرده و در هاله‌ای از ابهام قرار دارند‌ اما فاکتورهایی مانند ژنتیک، کمبود ویتامین D در کودکی، بروز برخی عفونت‌های ویروسی یا میکروبی در دوران خردسالی و برخی عوامل محیطی دیگر می‌توانند در بروز این بیماری موثر باشند. از نظر آماری در کمتر از 15 درصد موارد، ام.اس از راه ژنتیک و وراثت به فرد منتقل می‌شود.

فرضیه دیگری که در مورد ابتلا فرد به بیماری ام.اس وجود دارد و هنوز به اثبات قطعی نرسیده، کمبود ویتامین D است. دیده شده بیشتر افرادی که در بزرگسالی و کودکی به بیماری ام.اس مبتلا می‌شوند، از لحاظ تامین این ویتامین در مضیقه بوده‌اند.

وجود هوای سرد و به تبع آن بروز عفونت‌های ویروسی یکی دیگر از عواملی است که به نظر می‌آید در ابتلای افراد به این بیماری نقش داشته باشد.

در بعضی از بیماران ام.اس مجموعه‌ای از آنتی‌بادی بر ضد بعضی عفونت‌های ویروسی مشاهده شده و همین مساله این شک را به‌وجود آورد که ممکن است یکی از علل بروز بیماری ام.اس ابتلا‌ به همین عفونت‌های ویروسی در دوران کودکی باشد. شیوع بیماری ام.اس در نقاط مختلف جهان یکسان نیست. به طوری که هرچه رد پای این بیماری در قسمت‌های شمالی و معتدل و سرد جهان بیشتر دیده می‌شود، در نقاط گرمسیر کمتر به چشم می‌خورد.

علائم بالینی

ابتدای مطلب در توضیح علائم و تظاهرات بالینی بیماری ام.اس در مبتلایان، در وهله اول به تاری دید اشاره شد که در 50 درصد از بیماران و معمولا به صورت یک طرفه به وجود می‌آید اما در بعضی افراد ممکن است علائم بیماری به شکل احساس ضعف در اندام‌ها، دست‌ و پاها، تاری دید، دو‌بینی، اختلال در راه رفتن، نبود تعادلی که بیشتر از یک هفته تا ده روز طول بکشد، انحراف صورت و بی‌اختیاری ادرار خودش را نشان دهد.

در شروع بیماری و در بیشتر افراد ممکن است حمله‌ای‌(علائم بیماری) رخ دهد و خود به خود هم بهبود پیدا کند. مشکل اینجاست که بیشتر بیماران در دفعه‌های اول و دوم بروز حمله به پزشک مراجعه نمی‌کنند زیرا طی مدت دو هفته علائم بیماری فروکش می‌کند و فرد بر این باور است که به دلیل ابتلا‌ به یک بیماری ویروسی، علائم حمله را تجربه کرده است.

در ضمن اگر تاری دید هم پیدا کنند، پس از دو هفته تا 20 روز خوب می‌شوند. بنابراین بیمار تنها پس از درگیری با حمله‌های متعدد بیماری به پزشک مراجعه می‌کند و به تدریج و با افزایش حمله‌ها، بهبودی بیمار نسبی شده و مقداری از علائم باقی می‌مانند که همین مساله باعث بروز ناتوانی در فرد می‌شود. در صورتی که بیمار علائم بالینی‌اش را جدی نگیرد و به موقع برای درمان به متخصص مغز و اعصاب مراجعه نکند، ضایعه‌هایی که از حمله‌های مکرر باقی می‌مانند، سبب ناتوانی فرد طی ده تا پانزده سال بعد می‌شود.

خانم‌ها بیشتر در تیررس ابتلا به ام.اس هستند

شروع بیماری ام.اس در دوران جوانی و میانسالی بیشتر مشاهده می‌شود و زنان را بیش از مردان درگیر می‌کند زیرا ابتلا به بیماری‌های سیستم ایمنی، لوپوس و رماتیسمی در خانم‌ها بیشتر دیده می‌شود و البته پای ژنتیک نیز در میان است، به همین دلیل زنان سه برابر بیشتر از مردان درگیر این بیماری می‌شوند. بیماری ام.اس معمولا در افراد بین 20 تا 50 ساله خود را نشان می‌دهد. گرچه حتی در افراد بالای50 سال و حتی کودکان نیز دیده شده که به آن ام.اس زودرس گفته می‌شود.

تغذیه

توصیه می‌شود مواد غذایی که بیماران استفاده می‌کنند، حتما حاوی ویتامین D باشد. لبنیات کم‌چرب، میوه و سبزیجات تازه، مغزها و دانه‌های خوراکی و ماهی از جمله خوراکی‌هایی هستند که ویتامین D در آنها موجود است.

ورزش

ورزش کردن از جمله مواردی است که همه پزشکان انجام آن را به مردم توصیه می‌کنند. هر‌چند ورزش کردن فواید بسیاری را برای بیماران به همراه دارد، اما هر فردی بسته به نوع بیماری که دارد، باید در انتخاب نوع ورزش دقت کند. ورزش مناسب برای بیماران مبتلا به ام.اس ورزشی است که مداوم اما کم باشد تا بیمار دچار خستگی نشود اما مهم‌ترین کاری که این دسته از افراد می‌توانند انجام دهند، آب‌درمانی با آب خنک است زیرا استفاده از آب گرم باعث تشدید بیماری به صورت موقت می‌شود.

بارداری

همان‌طور که گفته شد بخش اعظمی از بیماران مبتلا به ام.اس را خانم‌ها تشکیل می‌دهند که برخی از آنها دوران بارداری را تجربه می‌کنند. به توصیه متخصصان مغز و اعصاب اگر خانم‌های مبتلا به م.اس فرزند دارند، بهتر است به بارداری مجدد فکر نکنند. خانم مبتلا به ام.اس طی دوران بارداری و شیردهی قادر به تزریق اینترفرون به دلیل عوارض جانبی که در پی دارد، نیست ولی اگر قصد بارداری داشت، منعی ندارد با این وجود توصیه می‌شود حتما زیر نظر متخصص باردار شود.


تشخیص بیماری

بیماری ام.اس از جمله بیماری‌هایی است که تشخیص آن مستلزم دقت فراوانی است زیرا ممکن است در قالب بیماری‌های دیگری خود را نشان دهد. بیشتر بیماران با تکرار حمله‌ها به پزشک عمومی مراجعه می‌کنند و پزشک نیز با ارزیابی و پرسیدن چند سوال به وجود بیماری ام.اس مشکوک می‌شود و فرد را به متخصص مغز و اعصاب ارجاع می‌دهد. متخصص نیز با در نظر گرفتن نشانه‌های بیماری در مدت زمان خاص و انجام آزمایش به تشخیص قطعی می‌رسد.

* اولین راه تشخیص بیماری، معاینه بالینی بیمار است که حداقل باید دو حمله را در طول شش‌ماه تجربه کرده باشد و دست‌کم یک هفته تا 10 روز علائم بالینی بیماری را مانند تاری دید یا دو‌ بینی داشته باشد. حالا اگر بیماری ادعا کند که برای مثال ده دقیقه تاری دید داشته است نمی‌توان آن را جزو حمله این بیماری محسوب کرد.

* دومین راه تشخیص انجام ام.آر.آی است. پس از حمله در مغز و نخاع تعدادی پلاک سفیدرنگ که ناشی از تخریب غلاف اعصاب مغزی و نخاعی است به وجود می‌آید. تعداد این پلاک‌ها به اندازه و محل قرار گرفتن‌شان به پزشک در تشخیص بیماری کمک می‌کند.

* سومین راه انجام آزمایش‌های الکترودیاگنوستیک است. در این روش با استفاده از دستگاهی از اعصاب چشم، گوش و اعصاب محیطی نواری گرفته می‌شود. اگر بیمار به ام.اس مبتلا باشد، این آزمایش اختلال را نشان خواهد داد.

* چهارمین راه تشخیص بیماری ام.اس، گرفتن مایع نخاع یا انجام آزمایش ال.پی است.

* آخرین روش هم گرفتن تست‌های آزمایشگاهی است تا با استفاده از این روش برخی از بیماری‌ها مانند بیماری‌های روماتیسمی، عفونت‌ها و امراض بدخیم- که خود را به شکل بیماری ام.اس نشان می‌دهند ـ غربالگری می‌شوند.


تولید داروهای جدید ام.اس

هر سال با پیشرفت‌هایی که در زمینه پزشکی صورت می‌گیرد، روش درمان بیماری‌ها نیز تغییر می‌کند و داروهای جدیدی وارد بازار دارویی می‌شود. طی چند سال اخیر نیز داروهای جدیدی برای درمان ام.اس وارد بازار شده‌ که در عین داشتن فواید برای بیمار عوارضی نیز به همراه دارد.

اکنون بیماری ام.اس به دو شکل درمان می‌شود؛ یکی درمان حاد مرحله بیماری ام.اس است که معمولا به صورت تزریق یا پالس کورتون است که با استفاده از این دارو بیمار به طور موقت از حمله‌ای که به او دست داده رها می‌شود. روش دوم استفاده از درمان نگهدارنده است. درمان رایجی که اکنون بیش از 95 درصد از بیماران از آن استفاده می‌کنند، درمان با اینترفرون است که با سه داروی مشخص به نام‌های آوانکس، بتافرون و ربیف انجام می‌شود. البته خوشبختانه بیشتر بیماران در زمان استفاده از این داروها پاسخ مثبت می‌دهند.

درمان‌های جدیدی به‌جز اینترفرون‌ها هستند که در رده دوم و در بیمارانی استفاده می‌شود که به درمان اینترفرون پاسخ مناسبی نداده یا با مشکلاتی مانند بالا رفتن آنزیم‌های کبدی، ریزش مو، علائم حساسیت‌های شدید پوستی و بروز اختلال در گلبول‌های سفید و قرمز مواجه شده‌اند. این درمان‌ها از دسته آنتی‌بادی‌های مونوکولونال و بعضی از داروهای سیستم ایمنی هستند که با توجه به این‌که در برخی از موارد سبب بروز عوارض بسیار شدیدی به صورت پیدایش انواع بدخیمی‌ها، مستعد کردن بیمار به ابتلا به عفونت‌های شدید، به وجود آمدن اختلال شدید در عصب بینایی، بروز اختلالات قلبی و عروقی می‌شوند، بنابراین استفاده از چنین داروهایی در مراحل اولیه درمان به بیمار توصیه نمی‌شود اما جدیدترین و بهترین دارویی که مجوز سازمان.اف.دی.ای یا سازمان دارو و غذای آمریکا و همچنین تائیدیه وزارت بهداشت و درمان را گرفته، داروی ناتالی زوماب است که تاثیر بسیار خوبی در کنترل بیماری ام.اس دارد اما به دلیل عوارض زیادی که ایجاد می‌کند، حتما باید تحت شرایط خاص و دقیقی به بیماران تزریق شود تا در صورت ایجاد عارضه بلافاصله درمان را شروع کرد. دومین دارویی که باز هم تائیدیه این دو سازمان را گرفته و تولید داخل بوده و در دسترس نیز هست، دارویی خوراکی است به نام فینگو لیمود که در کاهش حملات ام.اس موثر است اما باز به دلیل ایجاد عوارض قلبی شدید به صورت افت شدید ضربان قلب و همچنین بروز اختلال شدید در عصب بینایی کمتر تجویز می‌شود مگر در مواردی که بیمار به درمان با اینترفرون‌ها جواب ندهد، در این صورت از این دارو تحت نظر پزشک و در بیمارستان استفاده می‌شود. داروهای جدیدتر دیگری نیز هستند که به شکل خوراکی در بازار تولید شده و کم و بیش در ایران وجود دارند اما باز به دلیل ایجاد عوارض جانبی از این داروها به شکل پراکنده و در مراکز پژوهشی استفاده می‌شود. اکنون گروه بسیار زیادی از داروهای جدید وجود دارند که در دست بررسی هستند که بیشتر اینها از دسته داروهای آنتی‌بادی مونوکولونال هستند.


چشم‌ها چگونه کار می‌کنند؟
چشم‌ها به صورت کامل مانند یک توپ پینگ‌پنگ‌ هستند که تنها بخشی از آنها از منظر بیرونی کالبد،‌ قابل رویت است. چشم‌ها از قطعات بسیار ظریفی تشکیل شده و به همین دلیل، بدن برای حفاظت از آنها ابزارهای مختلفی دارد. به این ترتیب که چشم در کاسه چشم و کاسه چشم در جمجمه نشسته است که آن هم یک سپر استخوانی مستحکم برای این اندام حساس به شمار می‌رود.

علاوه بر آن با هر بار پلک زدن، لایه‌ای از موکوس، روغن و اشک، قرنیه را می‌پوشاند. اشک‌ها پس از مرطوب کردن و شست‌وشوی چشم‌ها، جریان را به کانال‌هایی در پلک‌ها هدایت می‌کند. این کانال‌ها اشک‌ها را تخلیه می‌کند و به کیسه اشکی می‌فرستد و اشک‌ها در نهایت از طریق یک مجرا به بینی منتقل می‌شود.

چشم چطور می‌بیند؟

چشم‌ها برای دیدن، مجبور به حرکت هستند. شش عضله خارجی که کره چشم را احاطه کرده‌ است، مانند نخ‌های خیمه شب بازی عمل می‌کند و آنها چشم‌ها را به صورت هماهنگ در جهات مختلف حرکت می‌دهد.

اما اصلی‌ترین عنصری که چشم ما برای دیدن به آن نیاز دارد، نور است. نور تصویر اشیا‌ را در چشم می‌نشاند. اولین چیزی که نور هنگام ورود به چشم آن را لمس می‌کند، لایه نازکی از اشک است. پشت این لایه مرطوب، قرنیه چشم قرار دارد. این پوشش شفاف به تمرکز نور کمک می‌کند.

نور پس از عبور از این لایه که زلالیه نام دارد، وارد مردمک می‌شود. باز شدن مردمک با عنبیه یا همان بخش رنگی چشم صورت می‌گیرد و میزان این بازشدگی به میزان ورود نور بستگی دارد. نور پس از آن به عدسی چشم می‌تابد که عملکرد آن مانند لنز دوربین است. عدسی، پرتوهای تابیده به شبکیه را متمرکز می‌کند. ضخامت عدسی با توجه به دور یا نزدیک بودن اشیا، تغییر می‌کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در مرحله بعد نور وارد کره چشم می‌شود که مملو از مایعی ژل مانند به نام زجاجیه است. نور در نهایت به پرده‌ای به نام شبکیه می‌تابد که در قسمت انتهایی کره چشم واقع شده است. شبکیه مانند صفحه فیلم خام دوربین فیلمبرداری یا فیلم دوربین عکاسی است. پرتوهای نوری پس از برخورد با پرده شبکیه در قالب پیام‌هایی عصبی به مغز منتقل و در آنجا تفسیر می‌شود.

بر خلاف یک صفحه نمایش فیلم، شبکیه دارای نیروهای کاری متفاوتی است:

- رگ‌های خونی‌:

- ماکولا:

- گیرنده:

- اپیتلیوم رنگدانه شبکیه:

- کوروئید:

- صلبیه:

سیگنال‌های فرستاده شده از گیرنده‌های چشم، در طول رشته‌های عصبی چشم حرکت می‌کند و به یک بسته نرم‌افزاری عصبی که در پشت چشم قرار دارد، می‌رسد. این پیام‌های عصبی سپس برای تجزیه و تحلیل ‌ به مرکز بینایی در پشت مغز فرستاده می‌شود.

دیواره‌ای سخت، فیبری و سفید است که از پشت کره چشم تا قرنیه ادامه دارد و وظیفه آن محافظت از ساختارهای ظریف داخل چشم است.
یک لایه نهفته در پشت شبکیه چشم است و از رگ‌های خونی بسیار ریزی تشکیل شده است. این لایه، شبکیه و اپیتلیوم رنگدانه شبکیه را تغذیه می‌کند.
در قسمت زیرین گیرنده‌ها لایه‌ای از یک بافت تاریک وجود دارد که اپیتلیوم رنگدانه شبکیه نام دارد. این سلول‌های مهم شدت نور را کم می‌کند تا سیگنال‌ها واضح‌تر به نمایش دربیاید.
در شبکیه دو نوع گیرنده وجود دارد. گیرنده‌های میله‌ای یا استوانه‌ای و مخروطی. این اعصاب تخصصی نور را به سیگنال‌های الکترو شیمیایی تبدیل می‌کند.
نقطه‌ای در مرکز شبکیه چشم است. در این بخش عصب‌های حساسی وجود دارد که نور را به صورت تخصصی‌تر از قسمت‌های دیگر شبکیه، تجزیه و تحلیل می‌کند.
عروق خونی در شبکیه، مواد مغذی را به سلول‌های عصبی می‌رساند.

خنده و دوش آب‌سرد روش‌هایی برای لاغر‌شدن
محققان کانادایی دریافته‌اند راز لاغر ماندن افراد در سوخت و ساز مناسب، مواد غذایی در بدنشان است.

به گزارش ایسنا، این پژوهشگران می‌گویند: سوخت و ساز مقدار غذایی است که در بدن می‌سوزد و انرژی آزاد می‌کند، اما باید برای افزایش سطح متابولیسم و تسریع سوخت و ساز مواد‌غذایی در بدن از راهکارهایی بهره گرفت.

مصرف آناناس یکی از این روش‌هاست؛ چراکه این میوه حاوی نوعی ترکیب آنزیمی است که به‌طور مستقیم روی دستگاه هاضمه تاثیر می‌گذارد و به جذب ریزمغذی‌ها کمک‌می‌کند. از سوی دیگر محققان بر مصرف ادویه تاکید می‌کنند. غذاهای تند و فلفلی نیز سرعت سوخت و ساز مواد غذایی در بدن را افزایش می‌دهد.

نکته دیگری که متخصصان بر آن تاکید دارند تاثیر دوش گرفتن با آب سرد برای کاهش‌وزن است. با ریختن آب سرد روی بدنتان، شروع به لرزیدن می‌کنید و عضلات شما منقبض می‌شود که حاصل این تغییرات فیزیکی افزایش سوخت و ساز بدن است. متخصصان همچنین می‌گویند صد بار خندیدن از ته قلب به اندازه ده دقیقه ورزش یا 15 دقیقه دوچرخه‌سواری انرژی بدن را مصرف می‌کند. خندیدن موجب کاهش هورمون‌های استرس می‌شود و در نتیجه به سوخت و ساز بهتر مواد غذایی در بدن کمک می‌کند.

سیم‌کشی دندان با ارتودنسی نامرئی

یک متخصص ارتودنسی گفت: برخی افراد از پیدا بودن سیم‌ها و نگین‌های ارتودنسی شکایت دارند که اکنون راه‌هایی برای حل این مشکل و انجام ارتودنسی نامرئی به کار برده می‌شود.

دکتر عبدالحسین خانه‌مسجدی‌ در گفت‌وگو با ایسنا، افزود:‌ در ارتودنسی نامرئی، استفاده از پلاک و وسایل شفاف موجب می‌شود که ارتودنسی همرنگ دندان شده و قابل مشاهده نباشد. البته توانایی این نوع ارتودنسی محدود است و برای مشکلات خفیف استفاده می‌شود.

وی ادامه داد: وسایلی هم وجود دارد که از پشت دندان استفاده می‌شود و اصلا دیده نمی‌شود. روش‌هایی نیز وجود دارد که در آنها نگین مورد استفاده برای ارتودنسی سفید و هم‌رنگ دندان است که روی دندان قرار گرفته و مشخص نیست. البته سیم‌ها فلزی است و دیده می‌شود


یک فوق‌تخصص غدد گفت: ورزش‌های کششی مانند بارفیکس و والیبال برای افزایش قد مفید است، ولی تاثیر این ورزش‌ها به میزانی نیست که مردم تصور می‌کنند.

دکتر بهمن قادریان در گفت‌وگو با ایسنا افزود: عوامل مختلفی بر افزایش قد موثر است. افزایش قد در اثر غضروف‌های رشدی است که در انتهای همه استخوان‌ها قرار دارد. صفحات رشد، کانون استخوان‌سازی است و موجب رشد استخوان می‌شود و در اثر رشد استخوان نیز، قد افزایش می‌یابد. وی افزود: صفحات رشد یک یا دو سال پس از سن بلوغ بسته می‌شود و افزایش قد پس از آن رخ نمی‌دهد؛ به همین دلیل بلوغ زودرس می‌تواند در کوتاهی قد موثر باشد.

قادریان تاکید کرد: هورمون‌ رشد و تیروئیدی و مواد غذایی از عواملی هستند که بر افزایش قد موثر است، اما ژنتیک مهم‌ترین عامل در افزایش قد است. اگر فردی از لحاظ ژنتیکی کوتاه‌قد باشد، نمی‌توان با تغذیه موجب افزایش قد او شد.