سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

 

کربلا منتظر ماست بیا تا برویم !!!
محرم در فرهنگ اسلامی یک تاریخ زنده، یک انقلاب خونین، یک مظلومیت آشکار و یک مجموعه‌ی از حماسه های بی نظیر است. محرم ماه خداست. ماه که خون خدا بر زمین ریخت و بهترین بندگان خدا در دست بدترین موجودات زمینی به شهادت رسید.

120.jpg

محرم.gif
ماه محرم فصل شکفتن لاله های مقاومت خونین اسلام است.همان گونه که سرآغاز زوال حاکمیت های فاسد نیز است. محرم تاریخ است اما نه تاریخ عادی و روز مره زندگی، کار، فعالیت، مصرف و معامله، محرم تاریخ یک تحول عمیق و یک انقلاب تاریخ ساز است. تاریخ شروع اصلاحات در نظام اجتماعی منحرف شده. و تعلیمات فراموش شده اسلام است. یعنی تاریخ یک انقلاب مکتبی برعلیه فرهنگ منحرف و نظام سیاسی فاسدی است که به نام خلافت اسلامی بر اریکه قدرت اسلام تکیه زده بود. این تاریخ نه متعلق به گذشته که شروع یک نهضت تاریخ ساز است.

محرم فصل شروع حماسه های عاشورایی است. حماسه های که هر ماه را محرم، هر سرزمین را کربلا و هر روز را عاشورا می کند. محرم تاریخی است که قطبندی جدیدی را در جامعه اسلامی ارائه می کند:

1. حسینیان سینه چاک اسلام و سنت محمدی(ص) و آماده های همیشه جانفشانی و شهادت.

2. قساوت دلان دنیا طلب، دین فروشانی که فقط برای حفظ قدرت حیوانی و بدست آوردن جیفه دنیایی خویش به جنگ پاک ترین انسان ها رفت و جگر گوشه های پیامبرشان را بی رحمانه سر بریدند.

گروه سوم نظاره گران صحنه مبارزه حق و باطل اند، کسانی که برای حفظ دنیای مادی و جان های بی ارزش خود از هرگونه رشادت طلبی در راه خدا و دین خدا به گوشه تنگ دنیای فانی خزیده و دین خود را با مصلحت های زود گذر دنیای معاوضه کردند. یعنی گوشه نشینان نظاره گر ظلم های یزیدیان فاسد و تنهایی های باعظمت فرزندان پیامبر(ص) بودند.

محرم ماه شروع انقلاب ها است. انقلاب دینی و اجتماعی، انقلابی که برای رجعت به اصالت های اصیل دین محمدی(ص) برپا شد. انقلاب در باورهای غلط مردم نسبت به خلافت حاکمان فاسد، بوزینه باز، و شراب خواران هوس باز برمسند قدرت غاصبانه. محرم فصل انقلاب های سرخ حسینی است. فصل رویش آلاله های خونین دشت های همیشه کربلای جهان. انقلاب عاشورا ترمیدور ندارد. زیرا در یک چرخش تاریخی خودش، بستر رویش انقلاب های همیشه خونین دیگر است. رهبری انقلاب محرم با حسین (ع)جگر گوشه پامبر(ص) است. هرچند یک مجموعه ای از تمام اصناف جامعه در آن حماسه آفریدند؛ پیرمردان (زهیر ابن قین و حبیب ابن مظاهر) جوانان( علی اکبر) نوجوانان(قاسم ابن حسن) میانسالان(عباس ابن علی (ع)) و حتی خردسالترین عضو جامعه محمدی( علی اصغر شش ماهه) انقلابیون فداکار و پیروان رهبر انقلاب در کربلا بودند. دراین انقلاب نقش زنان بسیار برجسته و سرنوشت ساز است.

زیرا که زنان رسالت پیامبری این نقلاب را بردوش دارند. زنان آخرین سنگر های دشمن را در مرکز حاکمیت ظلم فرومی ریزند.(زینب بنت علی(ع) ) آری بالاخره انقلاب محرم الهامبخش تمام انقلاب های عدالت خواهی و اصلاح طلبان دین محمدی(ص) است. محرم تنها انقلابی است که از تمام جوانب پیروز شد. زیرا که جنایت کاران کربلا فراموش شده تاریخ شده اند اما شهدای عاشورا زندگان همیشه الهامبخش تاریخ اند. همان گونه که بیرق سرخ انقلاب کربلا تا ابدیت تاریخ، برفراز بلندای تاریخ بشریت همواره جلوه گرا است. (بیرق سرخ کربلا بر فراز قبر حسین(ع).

ماه محرم در هر سال مراسم پیروزی انقلاب کربلا است. یادآوری های پیروزی انقلاب محرم درقالب برنامه ساده و خاص خودش( یاد آوری حماسه ها و گریه برشهیدان) زینت بخش هر سال و ماه ماست. این یاد آوری های سالانه، الهام گیری مداوم ما از انقلاب کربلا است. همان گونه که احیاء کننده همیشگی سنت انقلابی اسلام اصیل نیز به حساب می آید. محرم فصل مظلومیت ها و ناله های بی مانند بشریت است.
محرم.gif

مظلومیت های کسانی که فرزندان و جگر گوشه های پیامبر(ص) بودند اما توسط امت دنیا پرست و مدعیان دروغین مسلمانی به شهادت رسیدند. ابعاد مظلومیت انقلابیون عاشورا عمق بی نظیر دارد. در مرام ومسلک کدام دین و ملت، زن ها و اطفال بی گناه از آشامیدن آب محروم می‌شود؟ در منطق کیست که یک طفل شش ماهه بجای آب، گلویش با گلوله دریده می‌شود؟ بعد از شهادت بر بدن های مردان اسب تاخته می‌شود. و از دفن اجساد شهدا ممانعت به عمل می آید. آیا مظلومیت بیش از این را در تاریخ می توان سراغ گرفت؟ آنهم توسط جنایت کارانی که به نام خلافت اسلامی دست به جنایت زدند. حاکمان فاسدی که بر مسند خلافت پیامبر(ص) تکیه زدند ولی فرزندان پیامبر(ص) خود را قطعه قطعه کردند. و انواع توهین ها و بی‌حرمتی ها را بر آل رسول الله (ص) روا داشتند.

محرم فصل خلق حماسه ها است. حماسه های بی نظیر از فداکاری ها و رشادت ها، حماسه عاشورا بی نظیر است زیرا در هیچ مبارزه ای فرزند خرد سال به مبارزه دشمن نمی آید. هیچ سربازی نمی تواند مدعی باشد که مرگ در نظر او از عسل شیرین تر است( قاسم ابن حسن) هیچ انقلابی نمی توان یافت که سربازان رهبر بگوید:

ای کاش هزاران جان داشتیم تا در راه تو فدا می کردیم. کدام انقلاب و مبارزه را می توان یافت که سربازانش بسوی مرگ با رجزخوانی و شادمانی بروند در حالی که یقین دارند از این مبارزه جان سالم بدر نمی برند؟ کدام مبارزه تاریخی را می توان یادآور شد که زنان قهرمان آن بگویند ما در کربلا به جز خوبی و زیبایی ندیدیم و در برابر کاخ های پر ابهت حاکم فاسد بگوید: تو بیچاره شدی و ما سر بلند هستیم؟.

آری محرم ماه یک انقلاب الهی و یک مظلومیت محمدی(ص) و حماسه های علوی و یک تاریخ بی نظیر مبارزه حق وباطل است. نتیجه این که: پس محرم و عاشورا به ما احتیاج ندارد. ما و همه بشریت به عاشورا و تاریخ محرم و گریه های کربلا محتاج تریم.

 

ای چشم ماه محرم است ....
شعری از علامه طباطبایی در باره امام حسین (ع)

 علامه این مخمس را، که تضمین غزلی از حافظ است، در سال 1328-1327 شمسی سرودند و همراه نامه ای به برادر خود، آیت الله الهی، ارسال داشتند و در پایان سروده نوشتند: (انتظار می رود این اشعار را در مجالس خودتان بخوانید :
 
گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم / با همین قافله ام راه فنا می پویم
دست همت ز سراب دو جهان می شویم /  شور یعقوب کنان یوسف خود می جویم
که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم 

 گفت هر چند عطش کنده بن و بنیادم /  زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم
هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم  /  فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم:
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
 
من به میدان بلا روز ازل بودم طاق  / کشته یارم و با هستی او بسته وثاق
من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق! / طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم
 
لوحه سینه من گر شکند سُم ستور  / ور سرم سیر کند شهر به شهر از ره دور
باک نبود که مرا نیست به جز شوق حضور/  سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
 
تا در این بزم بتابید مه طلعت یار / من خورم خون دل و یار کند تیر نثار
پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار / نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم
 
تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت / شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت
از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت / کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟

13----moharam.jpg
qam-hosein-bita.gif

 

دردانه خدا
zarih.jpg
« الوتر الموتور» در زیارت عاشورا چه معنی ولایی دارد؟ آیا فقط همین ترجمه ای است که در زیارت عاشورا آمده است یا تفسیر دیگری دارد؟

السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الوِتْرَ المَوْتُورِ: سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون او سلام بر تو اى یگانه دوران، (ثار: مخفّف ثائر، به معناى خون و طالب خون است. وِترِ موتور، مثل یومِ أیوم و لیلِ الیل و حجرِ محجور و قدَرِ مقدور و وعدِ موعود تأکید است یا به معناى فردى که کسانش کشته شده باشند و یکّه و تنها مانده باشد). وتر به معنی فرد است و موتور به کسی می گویند که از بستگان وی کسی یا کسانی کشته شوند اما او نتواند حق آنان را از قاتلین باز ستاند و به همین سبب به امام حسین(علیه السلام) الوتر الموتور می گویند.





zarih1.jpg

حضرت‌ سید الشهدا (ع) انسان‌ منحصر به‌ فرد و نمونه‌

«حضرت‌ سید الشهدا انسان‌ منحصر به‌ فرد و نمونه‌ ای‌ بود که‌ فضایل‌ و مناقب‌، معجزات‌ و کرامات‌، مکارم‌ اخلاق‌ و محامد اوصاف‌، محبوبیت‌ و نفوذ اجتماعی‌ و اعتراف‌دشمنان‌ به‌ شخصیت‌ بی‌ نظیر آن‌ حضرت‌ نشانی‌ از «والوتر الموتور» است‌. آن‌ شخصیتی‌که‌ در کنار «آیة‌ مودت‌» «در میان‌ اهل‌ البیت‌» همراه‌ با «آیة‌ تطهیر» و در جای‌ دیگر «آیة‌مباهله‌» قرار دارد و همة‌ اینها نشان‌ِ مقام‌ و مرتبت‌ سید الشهدا است‌. پس‌ حسین‌(ع) نیزدر فضایلی‌ که‌ آیات‌ شریفة‌ قرآن‌ در مورد حضرت‌ پیامبر (ص) و پدر و مادر بزرگوارشان‌ ذکر کردند، شریک‌ می‌باشند.
zarih2.jpg

آنچه‌ حائز اهمیت‌ است‌، این‌ که‌ چرا حضرت‌ سید الشهدا را «الوتر الموتور» یعنی‌شخصیت‌ منحصر به‌ فرد می‌دانیم‌، با توجه‌ به‌ این‌ که‌ در کنار شخصیت‌هایی‌ هم‌ چون‌، سایر ائمة‌ طاهرین : نیز هر کدام‌ در زمان‌ خودشان‌ مأمور نشر معارف‌ و حقایق‌ اسلام بودند و سر انجام‌، زندگی‌ پربرکت‌ آنها نیز به‌ شهادت‌ خاتمه‌ یافت‌. همة‌ ائمة‌ طاهرین مظهر اسما و صفات‌ حق‌اند و حسین‌(ع) نیز همین‌ گونه‌ است‌. آنچه‌ باعث‌ شده‌ که‌ ایشان را «والوتر الموتور» بگویند، نحوة‌ شهادت‌ و قیام‌ با برکت‌ حضرت‌ بود که‌ در آن‌ مقطع‌ از تاریخ‌، آن‌ چنان‌ آثاری‌ از خود بر جای‌ گذاشت‌ که‌ اگر این‌ شهادت‌ واقع‌ نمی‌شد، امروز اثری‌ از اسلام‌ باقی‌ نمانده‌ بود و این‌، حضرت‌ سید الشهدا بود که‌ با شهادت‌ خود، فرزندان‌دلبند و اصحاب‌ با وفایش‌، اسلام‌ را بیمه‌ نمود. لذا پیامبر (ص) بقا و دوام‌ مکتب‌ حیات‌بخش‌ اسلام‌ و اهداف‌ و برنامه‌ های‌ خود را در وجود مقدس‌ ابا عبدالله (ع) خلاصه‌ نموده‌، فرمود: «حسین‌ منی‌ و انا من‌ حسین‌».

حسین خون خدا و یگانه دوران: آرى! او خون خدا و فرزند خون خدااست.

zarih3.jpg


 

پیرغلامی که برای حضرت زهرا(س) روضه خواند
marzoogh1.jpg
حاج مرزوق، یکی از سوختگان وادی سیدالشهدا علیه السلام بود که عمری را در مقامات عالیه توسل و گریه به سر برده و مس گونه هایش به مدد کیمیای سرشک حسینی به طلای ناب مبدل گشته بود.




 اکثر مداحان قدیمی شاگردان حاج مرزوق (ره) بودند: حاج اکبرناظم، مرحوم شاه حسین، حاج محمد علامه و حاج محمدعلی اسلامی نمونه‌هایی از دست پرورده‌های سبک‌ها و اشعار و سلوک حاج مرزوق عرب (حائری) هستند. اهل کربلا بود با صورتی سوخته اما قلبی نورانی.

126 سال پیش، پارچه فروشی‌های بازار تهران، بعد از چند سال مقدمه چینی، هیأت خودشان را به اسم هیأت جان نثاران حسینی صنف بزاز تهران راه انداختند. محل هیأت هم مسجد میرزا موسی، نزدیک مسجد جامع بازار بود. برای اینکه مداحی و سینه زنی هیأت از‌‌ همان ابتدا، اصیل باشد، طلبه‌ای از کربلا به نامحاج مرزوق وارد جمع هیأتی‌ها شد.

سینه زنی تهرانی‌های قدیم تا قبل از نقل مکان مرحوم حاج مرزوق حائری از کربلا به تهران، اینگونه بود که اصطلاحا سه ضرب و بی‌وقفه سینه می‌زدند. بدین ترتیب اساسا «دم سرپا» و «زمینه خوانی»، در تهران رایج نبود. مرحوم حاج مرزوق بنیانگذار سینه زنی سنتی در تهران بوده است. اوج تکامل این سبک، در دوره مرحوم شاه حسین و مرحوم ناظم شکل گرفت. ایشان از بنیانگذاران سنت «چهارپایه» در شبهای مسلمیه حرم عبدالعظیم حسنی (ع) بودند.

marzoogh1.jpg

نقل است که: یک روز حاج مرزوق به یکی از دوستانش، به نام سیدحسن پیغام می‌دهد، که بیا حاج مرزوق با شما کار دارد، آن موقع حاج مرزوق در بستر بیماری بود. سیدحسن می‌گوید: رفتم دیدم به هم ریخته فرمود: من آخر عمرم است سید حسن! می‌خواهم رازی را با شما در میان بگذارم، دیروز مادرت زهرا (سلام الله علی‌ها) را دیدم، در تب داشتم می‌سوختم، در بیداری دیدم نه خواب. ادامه داد: تشنگی بر من غالب شد. سه تا دختر داشتم؛ راضیه، مرضیه و فاطمه. دختر اول را صدا زدم، راضیه مقداری آب به من بده، دیدم یک بانوی مجلله با روبند سبز پدیدار شد، حیا کردم، آب نخواستم. دختر دومم را صدا زدم: مرضیه! دوباره دیدم بی‌بی بلند شد آمد طرف من.

دختر سومم را صدا زدم: فاطمه؛ بار سوم که شد خانم فرمود: حاج مرزوق سه بار من را صدا کردی؟ چه می‌خواهی؟ گفتم بی‌بی جان! من حیا کردم حرف بزنم، فرمود: حاج مرزوق عمری نوکری کردی، حالا وقتش است ما جواب بدهیم، سرم را پایین انداختم، فرمود: تشنه هستی؟، از زیر چادر ظرف آبی بیرون آورد، نوشیدم، به گوارایی این آب، تا حالا نخورده بودم، طبق عادت بچگی، گفتم: صلّی الله علیک یا ابا عبدالله...، دیدم صدای گریه? بی‌بی بلند شد، فرمود: حاج مرزوق! دلم گرفته برایم روضه بخوان، گفتم خانم، دکتر‌ها منعم کردند از روضه خواندن، ولی چون شما می‌فرمایید چشم. چه روضه‌ای بخوانم؟ فرمود: روضه? علی اصغرِ حسین را بخوان...

marzoogh2.jpg

ردیف جلو نفر وسط؛ حاج مرزوق
 

یکی از اهل معنا در خصوص برزخ ایشان می‌فرمود: حاج مرزوق را در جوار آقا بزرگ تهرانی دفن کردند. یکی از مؤمنان در عالم رویا آقا بزرگ را مشاهده می‌کند و به وی می‌گوید: چقدر خوب است که حاجی مرزوق را نزد شما دفن کرده‌اند! آقا بزرگ در پاسخ می‌فرماید: این گونه هم که فکر می‌کنی، نیست. به محض آنکه حاج مرزوق را اینجا دفن کردند، آقا امام حسین علیه السلام او را برداشتند و با خود بردند. 

 

نمونه ای از سروده های حاج مرزوق:

پیمان وفـــــــا با نگه مســت تو بستیـم       بســـــتیم در میکده پیمانه شکستیم
یک دم نسپردیم ره عقـــل و خـــــــرد را       دیـوانـــه تو مســــت تو از روز الستیم
نـاز تـو خـریـدیم بـه مـحـــراب عـبــــادت       قامت چو به قد قامت زیبای تو بستیم
شب بود و من و دل به هوای سـر زلفت      دیوانه صفت سلسله ها را بگسستیم
رفــتـیم به ســر مـنزل عشــاق بلا کش       در حـلــقـه ســودا زدگان تو نشستیم
وقت است کنی جلوه به خلوتگه عشاق      هرچند که خواریم گل روی تو خستیم

marzoogh3.jpg

ردیف جلو اولین نفر از راست

 

خدا به یادکنندگان حسین(ع) هنگام نوشیدن آب، چه پاداش می‌دهد؟
داودبن‌کثیر رقی گوید: نزد امام جعفر صادق علیه السلام بودم که آب خواستی، وقتی نوشید، دیدم که می خواهد گریه کند و اشک در چشمانش حلقه زد. 
سپس فرمود: ای داود، خدا، قاتل حسین را لعنت کند. یاد مظلومیت حسین(ع) زندگی را چه قدر ناگوار می‌سازد! من هر گاه که آب سردی می‌نوشم به یاد حسین(ع) می‌افتم. 
هر بنده خدایی که آب نوشد و حسین(ع) را یاد کند و قاتل او را لعن نماید، خدا برایش صد هزار نیکی نویسد و صد هزار بدی از او پاک کند، و او را صد هزار درجه فرابرد. و چنان باشد که گویی صد هزار برده را آزاد کرده باشد.
و خدا او را در روز رستاخیز با روی سفید و درخشان محشور سازد.