سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز فرهنگی توحید (مسجد امیر المومنین زازران )شهرستان فلاورجان

 

جمله‌ای که امام حسین(ع) از رسول الله(ص) شنیده بود
امام حسین علیه السلام فرمودند: اگر از دنیا به جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا اینکه مردی از خاندان من ظهور کند، و دنیا را پر از عدل و داد کند.
همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است. از رسول خدا چنین شنیدم.


متن حدیث:


لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد
لطول الله عزو جل ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی
فیملاءها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذلک سمعت رسول الله یقول.

 

تو در دل گودال چه دیدی چه شنیدی
ای صبر تو چون کوه در انبوهی از اندوه
طوفان برآشفته‌ی آرام وزیده
ای روضه‌ترین شعر غم‌انگیز حماسه
ای بغض‌ترین ابر به باران نرسیده

ای کوه، شبیه دلت و چشم تو چون رود
هر روز زمانه به غمت غصه‌ای افزود
غم در پی غم در پی غم در پی غم بود
ای آنکه کسی شکوه‌ای از تو نشنیده

من تاب ندارم که بگویم چه کشیدی
تا بشنوم آن روضه و آن داغ که دیدی
تو در دل گودال چه دیدی چه شنیدی
که آمده‌ای با دل خون قد خمیده

نه دست خودم نیست که شعرم شده مقتل
شد شعر به یک روضه‌ی مکشوف مبدل
نه دست خودم نیست خدایا چه بگویم؟
این بیت رسیده ست به رگ‌های بریده

این کرب و بلا نیست مدینه‌ست در آتش
شد باز درون دل تو شعله‌ور آتش
در خیمه کسی هست ولی خیمه در آتش
ای آنکه شبیه تو کسی داغ ندیده

این قافله‌ی توست سوی کوفه روان است
بر نیزه برای تو کسی دل‌نگران است
شکر است که تا شام فقط ورد زبان است
رفتید دعا گفته و دشنام‌شنیده*

سخت است که بنویسم دستان تو بسته‌ست
مانند دلت قد تو چندی‌ست شکسته‌ست
قد تو شکسته‌ست نماز تو نشسته‌ست
من ماندم و این شعر و گریبان دردیده

 

مرثیه مادر برای فرزندی که دستی برای یاری مولای خود نداشت
شهید استاد مرتضی مطهری: در مدینه برای حضرت ام‌البنین سلام الله علیها خبر آمد که چهار پسر تو در خدمت حسین بن علی علیه السلام شهید شدند. برای این پسرها ندبه و گریه می‌کرد. گاهی سر راه عراق و گاهی در بقیع می نشست و ندبه‌های جانسوزی می‌کرد. زنها هم دور او جمع می‌شدند. مروان حکم که حاکم مدینه بود، با آن همه دشمنی و قساوت گاهی به آنجا می‌آمد و می‌ایستاد و می‌گریست. از جمله ندبه‌هایش این است:

لا تدعونی ویک ام البنین /تذکرینی بلیوث العرین/کانت بنون لی ادعی بهم/و الیوم اصبحت و لا من بنین

ای زنان!من از شما یک تقاضا دارم و آن این است که بعد از این مرا با لقب ام البنین نخوانید(چون ام البنین یعنی مادر پسران،مادر شیر پسران)،دیگر مرا به این اسم نخوانید. وقتی شما مرا به این اسم می خوانید،به یاد فرزندان شجاعم می افتم و دلم آتش می گیرد.زمانی من ام البنین بودم ولی اکنون ام البنین و مادر پسران نیستم.

مرثیه‌ای دارد راجع به خصوص اباالفضل العباس:

یا من رای العباس کر علی جماهیر النقد/ و وراه من ابناء حیدر کل لیث ذی لبد/ انبئت ان ابنی اصیب براسه مقطوع ید/ ویلی علی شبلی امال براسه ضرب العمد/ لو کان سیفک فی یدیک لما دنی منه احد
 
می گوید: ای چشمی که در کربلا بودی و آن منظره ای که عباس من، شیر بچه من، حمله می‌کرد می‌دیدی و دیده‌ای! ای مردمی که آنجا حاضر بوده‌اید! برای من داستانی نقل کرده‌اند، نمی‌دانم این داستان راست است یا نه. یک خبر خیلی جانگداز به من داده‌اند، نمی‌دانم راست است یا نه. به من گفته‌اند که اولا دست‌های پسرت بریده شد، بعد در حالی که فرزند تو دست در بدن نداشت یک مرد لعین ناکس آمد و عمودی آهنین بر فرق او زد. وای بر من که می گویند بر سر شیر بچه‌ام عمود آهنین فرود آمد.
بعد می‌گوید: عباس جانم! فرزند عزیزم! من خودم می‌دانم که اگر دست در بدن داشتی هیچ کس جرات نزدیک شدن به تو را نمی‌کرد.

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.


 «کتاب مجموعه آثار شهید مطهری جلد17»

 

به مناسبت شهادت امام سجاد(ع)






ابومحمد علی بن حسین السجّاد چهارمین امام شیعیان ملقب و مشهور به سجاد و زین‌العابدین که علی اصغر نیز از القاب وی است.

ولادت
پنجم شعبان، زاد روز مسعود امام همام، حضرت زین العابدین است که در سال 38 ق در شهر مدینه، به دنیا آمد. او در خاندان پاک رسالت، قدم به دنیا گذاشت و جهانی از صفا، معنویت و دانش و بینش برای بشر به ارمغان آورد.

او آمد تا شیفتگان عبادت و سالکان راه معرفت و خداشناسی را، از سرچشمه زلال توحید و عرفان ناب محمّدی سیراب سازد. پدرش امام حسین علیه‏السلام به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان، حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام داشتند، این مولود مبارک را «علی» نام نهادند.
خانواده
پدر ارجمند امام سجاد علیه‏السلام حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام و مادر بزرگوارشان شهربانو، دختر آخرین پادشاه ساسانی، می‏باشد که پس از ولادت فرزندش با فاصله‏ای بسیار اندک جهان را بدرود گفت. حضرت زین العابدین در دو سال پایانی دوران حکومت جدّشان، حضرت علی علیه‏السلام به دنیا آمدند. و همچنین در حدود ده سال از امامت عمویش حضرت مجتبی علیه‏السلام و ده سال هم از دوران امامت پدر بزرگوارشان، را درک کردند که این امر سبب شد سه امام راستین به پرورش و تربیت او همت گمارند و دنیایی از فضایل اخلاقی و قداست‏ها بپرورانند و این موقعیتی بود که برای کم‏تر پیشوایی واقع می‏شد.
سجّاد
امام باقر علیه‏السلام می‏فرمایند: پدرم علی بن الحسین علیه‏السلام هرگز نعمتی از خدا را یاد نمی‏کردند مگر آن‏که برای شکر آن نعمت، خدا را سجده می‏کردند، ... و نیز هر گاه حق تعالی شرّی را از ایشان دفع می‏کرد که از آن بیم داشتند و یا مکر مکر کننده‏ای را دور می‏گرداند سجده می‏نمودند و همچنین بعد از فارغ شدن از نماز واجب و یا اصلاح میان دو کس برای شکر این توفیق سجده می‏کردند و در جمیع مواضع، سجود آن حضرت به چشم می‏خورد و به این سبب آن حضرت را «سجّاد» می‏گفتند.
زینت پرستندگان
امام سجاد علیه‏السلام در امر عبادت و مناجات با حضرت حق از همگان پیشی گرفته بود، چندان که مورد سوال و حتی اعتراض خاندان و یاران خویش قرار می‏گرفت.
امام علیه‏السلام در هنگام ادای فریضه نماز، چنان خوف خدا سراسر وجودش را فرا می‏گرفت که تمام اعضای بدنش می‏لرزید و چون وارد نماز می‏شد چنان خشک و بی‏حرکت می‏ایستاد که جز آنچه باد از لباسشان تکان می‏داد دیگر حرکتی از او مشاهده نمی‏شد. امام باقر علیه‏السلام عبادت پدرش را چنین توصیف می‏کنند: «پدرم در نماز قیامی داشتند چون قیام بنده‏ای ذلیل در پیشگاه سلطانی با شکوه و با هیبت، و نماز او چنان می‏نمود که نماز وداع است و گویی برای همیشه با آن خداحافظی می‏کند».
صدقات پنهانی
بسیاری از خانواده‏های محروم و نیازمند مدینه، شبانگاه از لطف و بخشش مردی ناشناس بهره‏مند می‏شدند که هرگز او را نشناختند مگر زمانی که علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام در گذشت. پس از آن بود که آن مرد ناشناس دیگر به سراغ آنان نیامد و دانستند آن امدادگر ناشناس، حضرت زین العابدین علیه‏السلام است.
زُهَری یکی از معاصران امام علیه‏السلام می‏گوید: «شبی سرد و بارانی، علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام را دیدم که آرد و هیزم بر پشت داشت و آن را برای فقیران می‏برد. گفتم: ای پسر رسول خدا، این چیست؟ حضرت فرمودند: سفری در پیش دارم و توشه آن را آماده کرده‏ام تا در جای امنی بگذارم. به امام گفتم: اجازه دهید من آن بار را حمل کنم؛ چراکه شأن شما بالاتر از این است، حضرت قبول نکردند و سپس فرمودند: من شأن خود را از حمل باری که در سفر از هلاک شدن نجاتم دهد و ورودم به مقصد را نیکو گرداند، برتر نمی‏دانم».
نشانه‏های شیعه
امام سجاد علیه‏السلام در ضمن فرمایشاتی نشانه‏های شیعه بودن را این گونه بیان می‏فرمایند: «شیعیان ما، با آثار عبادت و نیز سادگی و بی‏آلایشی در زندگی شناخته می‏شوند. در چهره‏های آنان آثار عبادت نمایان است... هنگامی که همه ساکت و خاموشند، آنان در تقدیس و تسبیح خدایند و آنگاه که همه خوابند، آنها به نماز و نیایش پروردگار می‏پردازند و آن وقت که دیگران در سرور و خوشی‏های زودگذر غرق می‏شوند، آنان در فکر اندیشه‏های درخشان و اصیل انسانی به سر می‏برند».
عفو و گذشت
روزی امام سجاد علیه‏السلام از منزل خارج شد. مردی به او رسید و ناگهان شروع به ناسزا گفتن به امام کرد. همراهان امام خواستند، جوابش را بگویند، ولی آن حضرت فرمود: «رهایش کنید». سپس رو به آن مرد کرد و فرمود: «آیا حاجتی داری تا به تو کمک کنیم؟» آن مرد شرمنده شد و اظهار پشیمانی کرد و سرش را پایین انداخت. آن‏گاه امام دستور داد هزار درهم به او بدهند. آن مرد در حالی که برمی‏گشت می‏گفت: «گواهی می‏دهم که تو از فرزندان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هستی».
مناجات در کنار کعبه
اَصْمعی یکی از اصحاب امام سجاد می‏گوید: «در شبی مهتابی اطراف خانه خدا طواف می‏کردم. صدای زیبا و غم انگیزی گوش مرا نوازش داد. به دنبال صاحب صدا رفتم تا این‏که جوانی را دیدم که دست در پرده خانه کعبه افکنده و چنین مناجات می‏کند: ای پروردگار من، چشم‏های بندگان در خواب فرو رفته و ستارگان آسمان یکی پس از دیگری سر به افق مغرب گذاشته و از دیده‏ها پنهان گردیده و تو خداوند زنده و قیّومی هستی که هرگز خواب تو را فرا نمی‏گیرد. در این دل شب پادشاهان درِ قصرهای خود را بسته و نگهبان گمارده‏اند و تنها دری که برای نیازمندان گشوده است درِ خانه توست و من اکنون، با تهی دستی به درگاه تو امید بسته‏ام...». اَصمعی گوید: «آن قدر این جوان مناجات کرد که بی‏هوش شد و به روی زمین افتاد. چون نزدیک او رفتم و به دقت به صورتش خیره شدم، متوجه شدم او زین العابدین امام سجاد است».
پادشاهی عبدالملک
دوران امامت امام سجاد علیه‏السلام بیشتر مصادف با دوره خلافت عبدالملک بن مروان بوده است. عبدالملک نخستین کسی بود که به صورت رسمی از فریضه امر به معروف و نهی از منکر جلوگیری کرد. او پس از کشتن عبدالله زبیر در یک سخنرانی عمومی گفت: هر کس مرا به تقوا دعوت کند، او را گردن می‏زنم! و بدین وسیله مردم را به خفقانی عمیق دعوت نمود. او برای اختناق بیشتر به قتل و غارت مردم می‏پرداخت امام سجاد علیه‏السلام در عصر حکومت عبدالملک در تنگنای فشارهای امنیتی، دوران سختی را می‏گذراندند.
احیای نهضت عاشور
از سیاست‏های ثابت و همیشگی اهل‏بیت علیهماالسلام بعد از شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام احیای نهضت عاشورا بود؛ زیرا نهضت عاشورا تابلوی زیبا و پرافتخار غیرت دینی و شجاعت و ظلم ستیزی و عدالت خواهی است و امامان معصوم با احیای آن می‏خواستند این ارزش‏ها را در جوامع مسلمان زنده نگه دارند. در این‏باره امام سجاد علیه‏السلام نقش به سزایی داشتند؛ چراکه در مدت 35 سال حیات پربرکتشان بعد از واقعه عاشورا، به روش‏های مختلف نهضت عاشورای حسینی را در جامعه زنده می‏کردند که خود مبارزه شدیدی علیه دستگاه حاکم به شمار می‏رفت. برخی اقدامات امام سجاد علیه‏السلام در این باره عبارت است از:
1. گریه مداوم بر سیدالشهداء علیه‏السلام ؛
2. یادآوری وقایع عاشورا؛
3. توصیه حضرت به زیارت امام حسین علیه‏السلام ؛
4. سجده بر تربت حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام و سفارش بدان.
افشای چهره امویان
واقعه کربلا از چهره پلید امویان پرده برداشت. اهل‏بیت علیهم السلام و در رأس آنان امام زین العابدین علیه‏السلام به عنوان پیام رسانان عاشورا نقش زیادی در شناساندن چهره پلید امویان به جامعه اسلامی داشتند. خطبه‏های امام سجاد علیه‏السلام در کوفه و شام و مدینه و مبارزات پی‏گیر آن حضرت در دوران حیاتشان بیشترین اثر را در این زمینه داشت.
تبیین مبانی اعتقادی و فرهنگی شیعه
با توجه به جوّ خفقانی که از سوی دستگاه أُموی در جامعه به وجود آمده بود، امام سجّاد علیه‏السلام نمی‏توانست اقدام صریحی علیه نظام کند، ولی از آن جا که امام هم باید مردم جامعه را هدایت و ارشاد نماید و جلوی تحریفات اسلام را بگیرد، در عرصه دعا وارد مبارزه شد. دعاهای امام در عین این‏که حرکتی اخلاقی بود مبارزه‏ای آرام ولی ریشه کن کننده با دشمن به شمار می‏رفت. بنابراین مجموعه گران سنگ صحیفه سجادیه ـ که در حقیقت دوره کاملی از معارف توحیدی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است ـ از امام بر جای ماند و چراغ هدایتی برای انسان‏ها و نسل‏های آینده بود. هم چنین رساله‏ای در حقوق و مواعظ و سخنانی در تفسیر قرآن از ایشان به یادگار مانده است.
پناهگاه اهل مدینه
در ماجرای واقعه حرّه که شامیان به مدینه هجوم بردند بسیاری از خانواده‏ها، همسر و فرزندان خود را به خانه امام سجاد علیه‏السلام فرستادند و از آن حضرت پناه خواستند و در پناه آن حضرت تا پایان اشغال مدینه به دست سپاه شام، در امنیت و سلامت به سر می‏بردند و از تعرّض شامیان در امان بودند. در برخی از منابع آمده است که زمانی که سپاه یزید قصد مدینه کرد تا جان و مال و ناموس اهل مدینه را مورد تعرض قرار دهد، علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام چهارصد تن را در میان خانه خود پناه داد و تا زمان برگشت سپاه و خروج آنها از مدینه از این چهارصد نفر پذیرایی می‏کرد.
انگیزه‏های قتل امام
دستگاه اموی با گذشت زمان به شیوه‏های مبارزاتی امام سجاد علیه‏السلام پی برد و دریافت که ادامه حیات امام با شرایط و اوضاع زمامداری آنها نمی‏سازد. لذا تصمیم به قتل حضرت گرفتند. به طور کلی می‏توان چهار عامل مهم را انگیزه دستگاه حاکم از قتل امام برشمرد:
1. وسعت نفوذ امام. در طول 35 سال بعد از واقعه کربلا، امام از طریق دعاها و نشر معارف اسلامی به تدریج توانست یارانش را منسجم کنند و آگاهی‏های لازم را به آنها بدهد که این خطر بزرگی برای دشمن به حساب می‏آمد؛
2. بغض و حسادت. عبدالملک، هشام و ولید و حتی جمعی از بزرگان بنی امیه به امام سجاد علیه‏السلام حسادت می‏ورزیدند؛ چرا که مردم از روی فهم و درایت به امام عرض ارادت می‏کردند؛
3. افشاگری. امام سجاد علیه‏السلام در فرصت‏های بسیار و از داستان شهادت پدر و اسارت و مظلومیت خود و خاندانش سخن‏ها می‏گفت که این خود نوعی افشاگری رسمی علیه ظلم بنی امیه بود؛
4. ترس از قیام. دستگاه خلافت تصوّر می‏کرد که اگر امام عَلَمی بلند کند بخاطر محبوبیت و نفوذ معنوی آن حضرت حتی کسانی که دوست اهل‏بیت هم نیستند زیر آن پرچم جمع می‏شوند و قیامی بزرگ علیه حکومت آنان به وجود خواهد آمد.
شهادت
حضرت سید الساجدین پس از گذراندن یک عمر پربرکت که در یکی از حساس‏ترین دوره‏های تاریخ اسلام واقع شد از ویژگی‏های مهمی در بین مردم برخوردار شده بود؛ چراکه فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت در هر مجلس و محفلی بیان می‏شد و در یک کلام امام در دل‏ها و عواطف مردم جا گرفته بود. این وضع بر امویان دشوار بود و آنها را می‏رنجاند و از همه کس بیشتر ولیدبن‏عبدالملک کینه امام را در دل داشت. او بارها می‏گفت: «من تا وقتی که علی‏بن‏الحسین در دنیا باشد راحت نیستم». این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند. لذا زهر کشنده‏ای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن 57 سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسید.
تشییع پیکر امام
پیکر پاک امام سجاد علیه‏السلام را در شهر مدینه تشییع کردند. در آن شهر از پیکر امام تشییع بی‏نظیری صورت گرفت؛ زیرا توده‏های مردم از مناطق مختلف بر جنازه حضرت حاضر شدند و همگی پریشان و گریان و دل شکسته جنازه مطهر حضرت را بر دوش می‏بردند. مردم در هاله‏ای از اشک با امام وداع می‏کردند. بدن مطهر حضرت سجاد علیه‏السلام را به قبرستان بقیع بردند و در قبری که در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه‏السلام آماده ساخته بودند به خاک سپردند.