گنجشکی با نوک کوچکش اب به اتش میریخت.
گفت؛شایدنتوانم اتش را خاموش کنم
اما وقتی خدا می پرسد
زمانی که دوستت در اتش میسوخت چه کردی؟
میگویم«هر چه از من بر می امد»
گنجشکی با نوک کوچکش اب به اتش میریخت.
گفت؛شایدنتوانم اتش را خاموش کنم
اما وقتی خدا می پرسد
زمانی که دوستت در اتش میسوخت چه کردی؟
میگویم«هر چه از من بر می امد»